۲۲ خرداد ۱۳۹۹

ایران زیبای من - دره دوزویل لالی؛ شگرف و رازآمیز

خوفناک است و ترس‌آور. دیدن دورا دورَش هم ترس در دل می‌اندازد، چه رسد به رفتن و گرفتار شدن در میانه‌اش. پیمودن آغاز تا پایانش، دل شیر می‌خواهد. چنان صخره‌ها و دیواره‌های دره سر به آسمان سوده‌ و ستبر و خشن‌اند که نفس هر گذرنده‌ای را در سینه حبس می‌کنند.

دیواره‌ها گویی به نجوا و سخنی، سر به هم داده‌اند و جز تابش اندکی از آفتاب، چیزی دیده نمی‌شود. دره‌ای تاریک و نمناک است و با هزار زبان، ماجراجویان را هشدار می‌دهد که اینجا با هر دره و تنگه‌ی دیگری تفاوت دارد: سهمگین است و آکنده از خطر. طبیعت «دره دوزویل» چنین است: ترسناک و رازآمیز!
بیهوده است بخواهیم دره‌ای پُربیم و خطرتر از دوزویل پیدا کنیم. این سخنِ دره‌نوردانی است که تجربه‌ی پیمایش دره‌های ایران را داشته‌اند. آن‌ها می‌گویند در دره دوزویل ترس گم شدن هست و سقوط. یک بی‌احتیاطی و غفلت ناخواسته می‌تواند به پرت شدن در درون دره بینجامد. عکس‌هایی هم که از این شکاف ژرف طبیعی گرفته‌اند، آن اندازه گویا هست که بدون گام نهادن در دره، دریابیم تا چه اندازه هراسناک است و دلهره‌آور.
دره دوزویل در استان خوزستان جای دارد، 40 کیلومتر آن‌سوتر از شهرستان مسجدسلیمان و در نزدیکی شهر «لالی». لالی شهری بختیاری‌نشین است. بختیاری‌ها به شکاف‌های ژرفی میان کوه‌ها «دوزویل» می‌گویند. دوزویلی که مردمان بختیاری از آن نام می‌برند افزون‌بر شکاف طبیعی باید در کنار رود هم باشد تا همان پدیده‌ای شکل بگیرد که در ذهن آن‌ها به نام دوزویل شناخته می‌شود. دره‌ی لالی همه‌ی آن ویژگی‌ها را دارد؛ از این‌رو، مناسب‌ترین جا برای دوزویل نامیدنش است.
می‌گویند این دره‌ی سهمناک، 2 میلیون سال پیش شکل گرفته است. حتا زمین‌شناسانی هستند که دیرینگیِ بسیار بیش‌تر از آن برای دوزویل می‌شناسند و از 60 میلیون سال پیش سخن می‌گویند. فاصله‌ی 2 تا 60 بسیار است. اما به هر‌روی نشان از پدیداری دور و دراز این شکاف بسیار ژرف طبیعی دارد. اگر هم بر روی عددی نخواهیم پافشاری کنیم، دستِ‌کم سنگ‌هایی که در این دره هست گواه آن است که شکل گیری دوزویل به میلیون‌ها سال پیش بازمی‌گردد. صخره‌های غول‌پیکر این دره، انباشته از لایه‌های فسیلی است و از دید زمین‌شناسی درخور بررسی و پژوهش‌های بسیار.
در میان این دره‌ی ژرف، رودی خروشان در جریانی پیوسته است. رود، از میان سنگ‌ها و راه‌های پُرپیچ‌وخم می‌گذرد و از آغاز تا پایان دره را درمی‌نورد. این رود که «سور» نامیده می‌شود، عمق بسیاری دارد و گاه ژرفایش به بیش‌تر از 100 متر می‌رسد. رودخانه‌ی سور، به سبب برخورد با تپه‌های نمکی، مزه‌ای شور دارد. تا رسیدن به دوزویل نیز از راهی پیچاپیچ رد می‌شود و پس از گذر پُرهیاهو از دره به راه خود را ادامه می‌دهد تا به شکل رودی خروشان به کارون برسد و به خلیج فارس بریزد.
بدین‌گونه راهی که از میان دره دوزویل می‌گذرد، آبی است. هنگامی که از راه دره دوزویل سخن می‌گوییم به این معنا نیست که آن راه آغازی دارد که با پایان گرفتن دره، به راهی دیگر می‌پیوندد. صخره‌ها، در بسیاری جاها راه را بسته‌اند و گذر به آن سوی صخره، شدنی نیست. دوزویل جایی نیست که بتوان تفریح‌کنان و بی‌هوا از آن گذشت. رودررویی با صخره‌های بلند است و سنگ‌هایی که هیچ روزنه‌ای برای گذشتن از لابه‌لای آن‌ها دیده نمی‌شود. همین است که از دیرزمان تا کنون پُل‌هایی بر روی این دره بسته‌اند تا گذر از فراز آن شدنی باشد.
دره دوزویل همواره جایی برای راه‌سپاری مردمان کوچ‌رو بوده است. پیداست آن‌ها نمی‌توانستند از میان چنین دره‌ی پُرخطری بگذرند. ناگزیر از دیر زمان کوشیده بودند که راهی ارتباطی از این‎سو تا آن‌سوی دره درست کنند. می‌گویند ساسانیان بر روی این دره، پُل بسته بودند. گویا بقایای این پُل هنوز هست و می‌توان آن را دید. در روزگاران پس از آن نیز راه‌های ارتباطی برای پیمودن دره ساخته شده است. یکی از پُل‌ها در روزگار پهلوی دوم ساخته شده است و ساخت پُلی دیگر به روزگار کنونی بازمی‌گردد.
پُل فلزی دوزویل که پیشینه‌ای 50 ساله دارد، به نام «پُل جهجه» شناخته می‌شود. نمی‌دانیم جهجه به چه معناست. اما راهی برای گذر عشایر کوچ‌رو بختیاری بوده است. همین ساخت‌وسازها دلیل بر اهمیت این دره برای مردمان آن گستره است. به هرروی، جز از روی چنین پُل‌هایی نمی‌توان از دره دوزویل گذشت. همان‌گونه که پیش‌تر اشاره کردیم، پایین دره بسته است و اندک روزنه‌های گشوده‌اش چنان تنگ است که گذر از آن را کم‌و‌بیش ناشدنی می‌سازد.
آن پُل زمان‌هایی که کوچ‌رُوان بختیاری از روی آن می‌گذرند تا سفر ییلاقی خود را آغاز کنند، دیدنی است. دیدن دسته‌های عشایر با جامه‌های رنگین و زیبای خود، شکوه دیگری به آن گستره می‌بخشد و تماشایی‌اش می‌سازد. از دیر زمان چنین بوده است و امروز نیز آن گذرها و راه‌سپاری‌ها بخشی از زندگی عشایر است و پیوسته با گذران آنان.
دره دوزویل چنان تاریک است که برای دیدن رودخانه نیز باید چشم‌ها را باریک کرد. با باریک‌بینی بسیار هم تنها سایه و طرح کم‌رنگی از ژرفای دره دیده می‌شود. این مایه از سایه ناکی، البته ترس آور است. زمانی هم که رودخانه بر اثر بارش‌ها طغیان می‌کند و خروشان‌تر از پیش به دیواره‌ها و صخره‌ها می‌کوبد، هول‌آوری‌اش بسیار بیش‌تر است. آب‌های سرکش بالا می‌آیند و در تلاطمی خشمناک ژرفای دره را می‌انبارند. اگر هم آب‌ها آرام بگیرند، تنگنای دره آن اندازه باریک است که جز پرتوهای کم‌تابشی از آفتاب چیز دیگری نمی‌تواند از میان آن بگذرد و راهی به زمین سخت و آکنده از سنگ‌هایش پیدا کند.
دره دوزویل با طبیعتی سهمگین، نزدیک به یک هزار متر درازا دارد و پهنایی 70 تا 100 متری. بلندای صخره‌های آن تا 150 متر نیز می‌رسد. دورزویل چنین است: آکنده از رمزوراز!



خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر