درجریان بپاخیزی ایرانیان، با آرمان رهانیدن میهن خود از چیرگی تازیان، 1253 سال پیش درچنین روزی، 18 خورداد سال 1326 شاهنشاهی برابر با هشتم ژوئن سال 767 میلادی، استاد سیستانی (استاذسیس) مبارزه خودرا آشکارا ساخت و رسما پرچم استقلال و فرمانروایی ایران را در خاور ایرانزمین (غرب افغانستان امروز ـ جنوب خراسان بزرگتر) برافراشت.
استاد سیستانی از هممیهنان خواست که تا بیگمان از همزیستی و همنشینی با تازیان دوری کنند و با فرستادگان و گماردگان خلیفه بغداد همکاری نکنند. وی در آن زمان با صدها هزار هواخواه، قدرت اول در سیستان، هرات، فراه، قُهستان (کُهستان = کوهستان) تا بادغیس بود.
این خبر که به گوش منصور خلیفه عباسی وقت رسید، خازم بن خزیمه – ژنرال عرب را مامور جنگ با استاد سیستانی و پیروانش کرد. در جنگی که روی داد، با وجود وارد آمدن تلفات سنگین به نیروهای خلیفه و کشته شدن یکی از سرداران معروف او، سرانجام پیروان استاد شکست خوردند. سپس استاد و افراد خانوادهاش نیز با نیرنگ و فریب به دام خلیفه افتادند که پس از آن دستور به دار آویختن مردان آنان را صادر کرد. هنوز چراغ قیام استاد سیستانی خاموش نشده بود که هاشم حکیم (المقنّع) پرچم استقلالخواهی و آزادی ایران را در همان منطقه (خراسان بزرگتر) به دست گرفت.
پیش از استاد سیستانی ـ ابومسلم، عبدالله مقفّع و دیگران قیام کرده بودند. ایرانیان از خلفای بغداد و پیشتر دمشق که یک روز با این و آن دوستی، و روز بعد به دار میآویختند بیزار بودند زیرا که این روش (دو رویی) بهدور از منش ایرانی بود.
منصور عباسی که با این رشته بپاخیزیها روبهرو شده بود در راستای آرام کردن ایرانیان و محبوب ساختن خود، دستور داد که جشنهای ایرانی (نوروز، مهرگان و …) را زنده گردانند و در دربار او نیز برگزار، و همانند تشریفات پادشاهی ساسانیان در دستگاه حکومتی بغداد پیش گرفته شود.
امرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر