باید از شهر مشهد 75 کیلومتر آنسوتر رفت تا به روستایی به نام «مغان» رسید. غاری در آنجا هست که همنام روستاست: «غار مغان». روستای مغان دیرینگی بسیار دارد و داستان پیدایش غار سر به میلیونها سال پیش میزند.
در بررسیهایی که به شناخت غار مغان انجامیده است، فسیلهای حلزونی شکل و نمونههای دیگری از یافتههای باستانشناسی بهدست آمده که نشان میداد 100 میلیون سال از پیدایش غار مغان گذشته است؛ صد میلیون سال پیش یعنی دورهی دوم زمینشناسی. دورانی که نخستین پرندگان پدید آمدند و آثاری از پستانداران نخستین، یافتنی شد. از همینروست که دیرینگی غار مغان را از کوههای البرز و دماوند نیز بیشتر میدانند.
در امردادماه 1324 خورشیدی، گروهی هفتاد تَنی از کوهنوردان باشگاه «نیرو و راستی» برای نخستینبار توانستند غار مغان را بیابند. اما دو سال زمان بُرد تا گروهی دیگر غار را با باریکبینی افزونتر بررسی کنند و ژرفای بیشتری از آن را بشناسند. از آن پس، شناخت غارشناسان از این پدیدهی طبیعی، دامنهی گستردهتری گرفته است.
در امردادماه 1324 خورشیدی، گروهی هفتاد تَنی از کوهنوردان باشگاه «نیرو و راستی» برای نخستینبار توانستند غار مغان را بیابند. اما دو سال زمان بُرد تا گروهی دیگر غار را با باریکبینی افزونتر بررسی کنند و ژرفای بیشتری از آن را بشناسند. از آن پس، شناخت غارشناسان از این پدیدهی طبیعی، دامنهی گستردهتری گرفته است.
غار مغان دو دهانه دارد؛ یکی دهانهی اصلی که روبه جنوب است و دیگری دهانهی خاوری (:شرقی). پهنای ورودی غار اندکی کمتر از 20 متر است. بلندای غار نیز در آغاز 4 متر است اما آرام آرام ارتفاع میگیرد و تا 12 متر میرسد. این نکته نیز گفتنی است که هر چه بر بلندی سقف غار افزوده میشود راه، شکلی سراشیبتر میگیرد؛ گویی با هر گام، به ژرفای زمین نزدیک و نزدیکتر میشویم.
درون غار مغان چهار تالار دیده میشود. نکته اینجاست که هرچه به تالار پایانی نزدیکتر میشویم بلندای غار نیز کمتر میشود. تالار نخست 9 متر بلندا دارد، تالار دوم 7 متر و تالار سوم و چهارم 6 متر. درازای تالارها نیز یکسان نیست. در آغاز با تالاری طولانی روبهرو خواهیم شد که نزدیک به 250 متر است؛ سپس باید از تالاری 30 متری گذشت؛ تالار سوم تنها 7 متر است و تالار چهارم 23 متر. همهی این تالارها را حتا با گامهایی آهسته، میتوان در کمتر از 3 ساعت پیمود.
درون غار مغان چهار تالار دیده میشود. نکته اینجاست که هرچه به تالار پایانی نزدیکتر میشویم بلندای غار نیز کمتر میشود. تالار نخست 9 متر بلندا دارد، تالار دوم 7 متر و تالار سوم و چهارم 6 متر. درازای تالارها نیز یکسان نیست. در آغاز با تالاری طولانی روبهرو خواهیم شد که نزدیک به 250 متر است؛ سپس باید از تالاری 30 متری گذشت؛ تالار سوم تنها 7 متر است و تالار چهارم 23 متر. همهی این تالارها را حتا با گامهایی آهسته، میتوان در کمتر از 3 ساعت پیمود.
گذر از راهروهای غار مغان، دیدنیها دارد. چکنده و چکیدهسنگهای آهکی آویزان غار چنان دیدهنوازیِ دلانگیزی خوشایندی پدید میآورند که برای هر غارنوردی تماشایی است. اندکی پس از گذری 100 متری در درون غار، چکیدهسنگی (استالاگمیتی) دوتایی هست که زیبا و خیالآور است.
درون غار چاههایی نیز دیده میشود که شکل آنها به گونهای است که نمایی سه بخشی دارند. همین چاههای ژرف عمودی است که غار مغان را اشکوبهای (:طبقاتی) ساخته است. ژرفای یکی از چاهها به 25 متر میرسد که درخور توجه است. درون برخی از این چاهها، خفاشهای تاریکیپسند، زندگی میکنند و صدای بال زدنهایشان در درون چاهها، طنینی آشکار دارد.
پرتگاهی که 35 متر ژرفا دارد، غار را ویژگی دیگری بخشیده است. در کنار این پرتگاه بلند، چشمه آبی سرد هست که گوارا و نوشیدنی است. یکی دیگر از جاذبههای غار مغان را باید همین برکه دانست.
درون غار چاههایی نیز دیده میشود که شکل آنها به گونهای است که نمایی سه بخشی دارند. همین چاههای ژرف عمودی است که غار مغان را اشکوبهای (:طبقاتی) ساخته است. ژرفای یکی از چاهها به 25 متر میرسد که درخور توجه است. درون برخی از این چاهها، خفاشهای تاریکیپسند، زندگی میکنند و صدای بال زدنهایشان در درون چاهها، طنینی آشکار دارد.
پرتگاهی که 35 متر ژرفا دارد، غار را ویژگی دیگری بخشیده است. در کنار این پرتگاه بلند، چشمه آبی سرد هست که گوارا و نوشیدنی است. یکی دیگر از جاذبههای غار مغان را باید همین برکه دانست.
این را نیز فراموش نکنیم که تونلهای درون غار به یکدیگر راه دارند و گاه نیز برکه آبی درون آنها دیده میشود. اما همان راههای تُودرتُو است که گذر از غار مغان را با خطر گمشدن، همراه میسازد. نهتنها پیچیدگی راهروها، بلکه پرتگاههای پیشرو نیز از این غار، پدیدهای طبیعیِ ترسناکی ساخته است. همین است که غارنوردان پافشاری میکنند که گام نهادن در درون غار مغان بدون راهنما و بلد، کاری بسیار خطرناک و ریسکپذیر است. کمترین بیم آن گمشدن است و در تونلهای مازگونهاش گرفتار شدن. به راستی هم پیچوخم راههای درونی غار گیجکننده است. راه بلدان، میتوانند با طنابکشی و نشانهگذاری، راه بازگشت را باز شناسند و از دل غار بیرون بیایند. این در حالی است که تا 120 متری غار نیازی به روشنایی ندارد و درون غار پیداست.
کف غار مغان مرمرگونه و گاه لغزنده است. همین هم غارنوردان را وامیدارد که آهستهتر و دست به عصاتر گام بردارند. آبهایی هم که از سقف غار چکه میکنند، دیدنی است هر چند پژواک آن در درون غار، فضایی رمزآلود میسازد و بهدور از هیجان و ترس از ناشناختگیها نیست.
کف غار مغان مرمرگونه و گاه لغزنده است. همین هم غارنوردان را وامیدارد که آهستهتر و دست به عصاتر گام بردارند. آبهایی هم که از سقف غار چکه میکنند، دیدنی است هر چند پژواک آن در درون غار، فضایی رمزآلود میسازد و بهدور از هیجان و ترس از ناشناختگیها نیست.
در غار مغان نشانههایی از سکونت انسانهای نخستین پیدا نشده است و بهگمان نمیرسد که این غار پناهگاهی برای انسانهای پیشاتاریخی بوده است. اما افسانهها دربارهی آن، در میان بومیها، اندک نیست. برای نمونه، آنها میگویند که درون غار دفینهها و گنجهایی پنهان است که نهنگی غولپیکر از آن گنجها نگهبانی میکند. اگر غارنوردی هوس ربودن گنجهای غار را در دل بپرورد، طعمهی نهنگ غولپیکر میشود! گاه نیز از بومیهای کهنسال روستای مغان شنیده شده است که غار مغان جایگاه پریهاست!
غار مغان، با همهی زیباییها و دیرینگی پیشاتاریخیاش، تاکنون ثبت ملی نشده است.
غار مغان، با همهی زیباییها و دیرینگی پیشاتاریخیاش، تاکنون ثبت ملی نشده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر