مردم روستای «دُم چهر» در جنوب خاوری شهر کوهدشت، در استان لرستان، از دیرباز نام غاری را که در دل کوهِ نزدیک روستایشان جای گرفته است، «غار بتخانه» گذاشتهاند و اکنون نیز به همین نام شناخته میشود. اما چرا بتخانه؟ مگر آنجا مکانی برای پرستش بوده است یا نگهداری تندیسها؟
هیچ کدام از این گمانها درست نیست و ذهن را نباید به چنین حدسهایی سرگرم کرد. سبب نامگذاری غار به بتخانه، به چکیدههای (استالاگمیتهای) درون آن بازمیگردد که بهراستی با پیکرههای انسانی همانندی دارند و بومیها خوش دارند دربارهی آنها افسانهها بگویند. شمار چکیدههای غار فراوان است و ناخودآگاه هر نگرندهای را به یاد داستانهایی میاندازد که دربارهی بتخانههای کهن گفتهاند.
کسی چکندهها را شکل و شمایل نداده است. آنها پدیدههایی طبیعی هستند که در گذر میلیونها سال شکل گرفتهاند. هرچند یکی از چکندهها که در کنارهی دیوار خاوری غار دیده میشود، گمان بردهاند که دستساخت است. اما اگر این گمان درست باشد، باز نمیدانیم چه کسی یا کسانی آن طرح انسانی را به چکندهی غار دادهاند و آن را به این شکل درآوردهاند.
در میان چکندههای غار، هفت چکنده بزرگتر و نمایانتر از دیگر چکندهها هستند و بیشتر به چشم میآیند. بلندی چکندهها گاه به 50 متر نیز میرسد و از اینرو بسیار درخور توجه هستند. این نیز شنیدنی است که بومیها به برخی از آن چکندهها «بَوی» میگویند. بوی به گویش لُری به معنای «عروس» است. این نامگذاری بیسبب نیست. چکندههای غار، پیکرههای بلورین و سفیدرنگ دارند؛ همانند لباس عروس.
غار بتخانه درازایی 200 متری دارد و پهنایی 20 متری. اما دهانه، یا ورودی غار در گذشته بسیار کوچک بوده است. بدان سبب که غاری رسوبی است و بخشی از دهانه به شیوهای طبیعی فروریخته و بسته شده بود. از همینرو گذرندگان به شکل درازکش و خزیده درون غار میرفتند. اما در سالهای گذشته غار را ساماندهی کردند و دهانه را بزرگتر ساختند تا بتوان آسانتر به درون غار راه یافت. ساماندهی دهانه و درون غار در سال 1387 و از سوی میراثفرهنگی انجام گرفت. اکنون بزرگی دهانهی غار بتخانه به 18 متر رسیده است و میتوان با اندکی خم شدن از آن گذشت و راه به درون غار برد.
نشانههایی هست که این گمان را باورپذیر میسازد که غار بتخانه دو دَر داشته است. درِ دیگر در بخش شمالی غار بوده که اکنون بسته است. شاید در نیم سدهی پیش به دلیلی که به روشنی دانسته نیست، ریزشی در درون غار صورت گرفته و دهانهی شمالی آن را برای همیشه بسته است. دو در بودن غار این گمان را هم دامن میزند که غار بتخانه، کارکرد نظامی داشته است. آنهایی که غار را با باریکبینی بررسی کردهاند برای این گمان دلایلی دارند.
نشانههایی هست که این گمان را باورپذیر میسازد که غار بتخانه دو دَر داشته است. درِ دیگر در بخش شمالی غار بوده که اکنون بسته است. شاید در نیم سدهی پیش به دلیلی که به روشنی دانسته نیست، ریزشی در درون غار صورت گرفته و دهانهی شمالی آن را برای همیشه بسته است. دو در بودن غار این گمان را هم دامن میزند که غار بتخانه، کارکرد نظامی داشته است. آنهایی که غار را با باریکبینی بررسی کردهاند برای این گمان دلایلی دارند.
اما این پرسش که غار بتخانه در چه دروهی زمینشناسی شکل گرفته است؟ با نگرش به آثاری که در درون غار به دست آمده تا اندازهای پاسخ دادنی است. بررسیهای زمینشناسی نشان از پدیداری غار بتخانه در دورهی پارینهسنگی (پالئولیتیک) میکند. پارینهسنگی آغازینترین و کهنترین دوران پیش از تاریخ انسان است. از اینرو، باید برای پیدایش غار بتخانه، زمان چند میلیون سالهای را در نظر گرفت.
سنگهای چخماق و سفالهای شکسته سیاه و نقشداری که درون غار یافته شده است، نشان از زندگی انسانها در دورههای گوناگون تاریخی در این غار دارد. در همان سالی که به ساماندهی غار دست زدند (1387 خورشیدی) نشانههایی از باشندگی انسان از هزارههای چهارم تا دوران تاریخی نمایان شد. بازماندههای فراوانی نیز از استخوان انسانها، بُزسانان، اسبسانان و دیگر جانوران به دست آمد.
سنگهای چخماق و سفالهای شکسته سیاه و نقشداری که درون غار یافته شده است، نشان از زندگی انسانها در دورههای گوناگون تاریخی در این غار دارد. در همان سالی که به ساماندهی غار دست زدند (1387 خورشیدی) نشانههایی از باشندگی انسان از هزارههای چهارم تا دوران تاریخی نمایان شد. بازماندههای فراوانی نیز از استخوان انسانها، بُزسانان، اسبسانان و دیگر جانوران به دست آمد.
غار بتخانه، دو بخش دارد؛ بخش شمالی که بزرگتر است و بخش جنوبی. سراسر دیوارههای غار و سقف آن نیز از آنرو که آب درون لایههای آهکی رخنه کرده، به رنگ سفید درآمده است. کف غار نیز پوشیده از خاک کموبیش نرمی است. ستبری (ضخامت) خاک، در همهجا یکسان نیست و گاه بیشتر است و گاه کمتر. هر چند در همهجا، زمین، لغزنده به گمان میرسد اما بهویژه در بخش پایانی آن کف غار نمناک و لغزندهتر میشود و گذر از غار را اندکی دشوار و دست به سنگ میسازد. چاههای کوچک و بزرگی که در کف زمین دیده میشود طبیعی نیست و بر اثر حفاریهای غیرمجاز و خودسرانه پدید آمده است. شمار آن چالهها بیش از اندازه است و پیداست که سوداگرانی به طمع یافتن گنجهای خیالی، درون غار را ویران کردهاند. آن کاوشهای غیر مجاز، نهشتههای غار را زیرورو ساخته و ویرانیهای جبرانناپذیری در آن بهجا گذاشته است. قاچاقچیان در جاهای بسیاری از غار، دست به انفجارهایی زدهاند و بخشهایی از درون این پدیدهی طبیعی را ویران ساختهاند. از همه بدتر، دیوارنویسیهای فراوان درون غار است که شکلی نازیبا به غار بتخانه داده است.
درون غار انباشته از خفاش است. در همه جای غار صدای بال زدن خفاشها به گوش میرسد؛ و نیز صدای اینسو و آنسو رفتن پشهها. هوای درون غار برای غارنوردان دشواریای پدید نمیآورد و اکسیژن کافی هست. اما درون غار از همان آغاز روبه تاریکی میرود و هر چه بیشتر به ژرفای آن نزدیک شوی تاریکی افزونیِ بیشتر میگیرد. این را نیز یادآوری کنیم که در 20 متر آغازین غار، به سبب کوتاهی سقف، باید نشسته درون غار را پیمود.
در مهرماه 1394 خورشیدی، شماری از دوستداران طبیعت و کنشگران محیط زیست، دست به پاکسازی غار بتخانه زدند و زباله و پسماندهای درون غار را بیرون آوردند (ایرنا).
ناگفته نماند غار بتخانه به نام «قرعلیوند» نیز شناخته میشود. قرعلیوند از نام طایفهای گرفته شده که در روستای نزدیک غار زندگی میکنند.
درون غار انباشته از خفاش است. در همه جای غار صدای بال زدن خفاشها به گوش میرسد؛ و نیز صدای اینسو و آنسو رفتن پشهها. هوای درون غار برای غارنوردان دشواریای پدید نمیآورد و اکسیژن کافی هست. اما درون غار از همان آغاز روبه تاریکی میرود و هر چه بیشتر به ژرفای آن نزدیک شوی تاریکی افزونیِ بیشتر میگیرد. این را نیز یادآوری کنیم که در 20 متر آغازین غار، به سبب کوتاهی سقف، باید نشسته درون غار را پیمود.
در مهرماه 1394 خورشیدی، شماری از دوستداران طبیعت و کنشگران محیط زیست، دست به پاکسازی غار بتخانه زدند و زباله و پسماندهای درون غار را بیرون آوردند (ایرنا).
ناگفته نماند غار بتخانه به نام «قرعلیوند» نیز شناخته میشود. قرعلیوند از نام طایفهای گرفته شده که در روستای نزدیک غار زندگی میکنند.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر