در آغاز درهای به نام «قلات» در جنوب شهر جهرم، غار دستکندی دیده میشود که در میان غارهای دستساز جهان بیهمتاست. این غار را که به آن «سنگتراشان» یا «سنگ اِشکن» میگویند، بزرگترین غار دستساز جهان میشناسند.
درست است که غارهایی با درازای بیشتر از غار سنگتراشان در جهان هست. اما همهی آنها تونلهایی هستند که با ابزارهای مکانیکی کنده شدهاند. اما غارسنگتراشان نه با ابزار مکانیکی، بلکه با ابتداییترین ابزارها ساخته شده است و تنها غار دستکندی در جهان است که دالانهای بسیار، دهانههای پُرشمار و ستونهای فراوان دارد.
دربارهی کارکرد غار سنگتراشان پیش از آغاز برداشت سنگ از آن، بازگفتهایی هست که چهبسا تنها حدس و گمان باشد و نتوان دلایل استواری برای آنها برشمرد. در نزدیکی غار سنگتراشان دژی بوده است که در روزگار باستان مردم جهرم در آن زندگی میکردند. در غاری نزدیک دژ، چاهی وجود داشته که دخمهای برای درگذشتگان بوده است. مردم مردگان خود را در آن غار میگذاشتند و سپس استخوانهای آنان را درون چاه میریختند. به سخن دیگر، چاهِ غار، «استودان» بوده است. در سدههای پس از روزگار باستان، این استودان کاربرد خود را از دست داد و استفادهای از آن نمیشد. تا آنکه اندکاندک ارزش سنگهای غار شناخته شد و مردم دست به برداشت و استخراج آنها زدند. این بازگفت، همانگونه که اشاره شد، دلیل تاریخی استواری ندارد اما چندان دور از ذهن نیست و میتوان آن را پذیرفت.
با این همه، آنچه از آغاز برداشت سنگ از غار سنگتراشان بر سر زبانها است و سینهبهسینه بازگو شده است، نمیتواند افسانهای و ساختگی باشد. داستان چنین است که در روزگار صفویان، شخصی به نام کاظم که از عشایر باغ لارستان بوده است، گذارش به شهر جهرم میخورد و در آنجا با مرد سنگتراشی آشنا میشود. رفتوآمدهای او با آن مرد ادامه مییابد و به دلبستگی او به دختر سنگتراش میانجامد. پدر شرط ازدواج کاظم با دخترش را ماندن او در جهرم میگذارد. او نیز میپذیرد و برای گذران زندگی به تکاپو میافتد. اندکی پس از آن درمییابد که کوهی که اکنون غار سنگتراشان در دل آن جای دارد، سنگهای باارزشی دارد. پس دست بکار میشود و به کار سنگشکنی در کوه میپردازد. اندک اندک کار او گسترش مییابد و کارگرانی را استخدام میکند. پس از او نیز فرزندانش پیشیهی پدر را نسل به نسل ادامه میدهند تا آن که غار دستکندی را پدید میآورند که اکنون یکی از جاذبههای گردشگری شهر جهرم است و بزرگترین غار دستساز جهان.
کارگران سنگتراش، دهانهای را در دل کوه میکندند و آرامآرام با تراشیدن بردبارانهی سنگها، پیش میرفتند. بدین گونه دالانی پدید میآمد. اما از بیم فروریختن سقف دالان، دست از کندن بیشتر برمیداشتند و دهانه و راه دیگری را میگشودند. در نتیجه، بر اثر گذشت سالها، در دل کوه دهانههای بسیاری شکل گرفت و تالارهای دستکندی پدید آمد که یکدیگر را قطع میکردند. برای آنکه هیچ سقفی از سقفهای تالارها ریزش نکند، بخشی از سنگها را دست نخورده بهجا میگذاشتند. آن سنگها، همچون ستونهایی سقف غار را نگاه داشتهاند.
سنگهای غار ویژگی یگانهای داشت و کاربردهای بسیار. آن سنگها از جنس آهکهای دولومیتی بودند. دولومیت، مادهای معدنی است. سنگتراشان آنها را از بدنهی غار جدا میکردند و برش میدادند و سپس سرگرم کندهکاری سنگها می شدند. همهی این کارها باید درون غار انجام می گرفت. چون سنگهای آهکی نرم درون غار، همینکه از غار بیرون برده میشدند و در برابر باد و جریان هوا قرار میگرفتند، نرمی خود را از دست میدادند و به سنگهایی سخت و محکم تبدیل میشدند و دیگر نمیشد به آنها شکل داد.
سنگهای غار سه لایه داشتند: لایههای زیرین، میانی و بالایی. جنس دو لایهی زیرین و بالایی سخت و محکم است اما لایهی میانی به سبب نمناکیای که دارد، نرم است و شکلپذیر. کارگران لایهی میانی را با تراشیدن سنگ بیرون میآوردند و شکل میدادند.
از سنگهایی که به این روش به دست میآمد در آرایش ساختمانها و سازههابهره برده میشد. نهتنها در سر درِ ساختمانها و سنگفرش حیاطها از این سنگها بهره میبردند بلکه برای کتیبهها و ساخت ناودانها یا حوضهای سنگی و بسیاری دیگر از آرایهها، بهکار میآمدند. ارزش سنگهای غار جهرم، تا بدان اندازه بود که از شهرهای دور و نزدیک برای خرید آنها میآمدند و بدینگونه کار کارگرانی که در غار سنگتراشان سرگرم کار بودند، هر روز رونق بیشتری میگرفت. هر کدام از دهانههای غار به دست یک تَن برداشت میشد و کارگران بسیاری در آنجا به کار سرگرم بودند.
غار سنگتراشان، 12 دهانهی اصلی دارد و چند دهانهی فرعی. درون غار یکصد ستون به چشم میآید که از ریزش سقف غار جلوگیری میکنند. از دهانههای چندگانهی غار میتوان سرتاسر شهر جهرم را دید. این غار، تنها سه کیلومتر دورتر از شهر جهرم است.
درازای غار سنگتراشان به 350 متر میرسد و پهنای آن را 150 متر برشمردهاند. بدینگونه گسترهای چهار هکتاری در دل کوه پدید آمده است. بلندای سقف نیز به چهار متر میرسد اما هرچه به ژرفای غار نزدیکتر بشویم از آن بلندی کاسته میشود و به یک متر میرسد. کف غار نیز پوشیده از خاکهای نرم است. راهی هم که به پایان غار میرسد اندکی شیبدار است. خاکهای نرم کف غار از فرسایش سنگهای آهکی پدید آمدهاند.
در آغاز ورود به غار تا میانهی آن روشن است اما از آن پس تاریک میشود. برای همین بوده است که سنگتراشان تاقچههایی درون غار ساختهاند تا چراغهایی روی آنها بگذارند و بدینسان به کمک روشنایی چراغهای موشی، به کار خود ادامه دهند. هوا در درون دالانهای غار جریان مییابد و در تابستان خنکی دلخواهی دارد. در زمستان نیز از فضای بیرون غار گرمتر است. ستونهای غار نیز که گفته شد برای استواربخشی به سقف ساخته شدهاند، زیبایی ویژهای به غار دادهاند و گردش در میان دالانهای آن را دلپذیر ساختهاند.
با پدید آمدن ابزار مکانیکی و ماشینی در دهههای گذشته، کار کارگران غار سنگتراشان نیز از رونق افتاد. افزونبر اینکه سنگهای سرامیکی، موزاییکی و مرمر کاربرد بیشتری یافتند و بازارها را انباشتند. در نتیجه سنگتراشان کار خود و غار را رها کردند. اما آنچه آنها در گذر سدهها در درون غار پدید آورده بودند شاهکاری از ساخت غاری دستکند است و اکنون یکی از جاذبههای دیدنی و بیمانند شهر جهرم به شمار میآید. با اینهمه، اکنون برخی از ستونها و بخشی از سقف غار تَرک برداشته است و چهبسا بیم ریزش بخشهایی از سقف غار میرود.
غار سنگتراشان در شهر جهرم، مرکز شهرستان جهرم در استان فارس، به شمارهی 10117 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر