در سال 2515 شاهنشاهی (64 سال پیش)، دو تَن از غارنوردان ایران در بلندیهای «چاهک» و «شورلق» در استان خراسان غاری را پیدا کردند که از وسعت آن شگفتزده شده اند. تا آن زمان کسی از بودن چنین پدیدهای طبیعی خبر نداشت. آنها نتوانستند تا پایان غار را بپیمایند.
درستتر آن است که بگوییم هر چه در ژرفای غار پیش میرفتند، میدیدند که غار باز هم ادامه دارد. دو غارنورد، تا آنجا که شدنی بود و ابزارهای غارنوردی آن زمان اجازه میداد، پیش رفتند اما سرانجام از درون غاری که گمان میرفت هزاران سال است که گامهای کسی به درون آن راه نیافته است، بیرون آمدند. کاوشهای پس از آن نیز به جایی نرسید و همگان باور کردند که با غاری سر و کار دارند که ژرفتر از آن پیدا شدنی نیست. این گمان هنوز هم دور از ذهن نیست؛ به این سبب که اکنون نیز با همهی ابزارهای پیشرفته و مجهزی که میتوان غارها را کاوید و در ژرفای آنها پیش رفت، کسی نتوانسته است دریابد که پایان این غار به کجا میرسد.
غاری را که بهاینگونه یافتند و شناختند، «مزداوند» نام دارد. از آنرو که با شهری به همان نام مزداوند، 3 کیلومتر بیشتر فاصله ندارد. شهر مزداوند در شهرستان سرخس، در استان خراسان رضوی و نزدیک مرز ایران و ترکمنستانجای دارد.
در نزدیکی غار مزداوند، غار دیگری به نام «بزنگان» دیده میشود که دیرینگی آن نیز مانند غار مزداوند است. بومیهای آن گستره چنین باور دارند که غار مزداوند در پایان خود به غار بزنگان میرسد. این سخن، تنها حدس و گمان است و نمیتوان با اطمینان آن را پذیرفت. به این دلیل ساده که کسی از آن دهانهی فرضی دیگر که میگویند راه به غار بزنگان میبَرد، گذر نکرده است و پیدا نیست که چنین گمانی تا چه اندازه درست باشد.
دربارهی درازای غار مزداوند گفتهها یکسان نیست. آنچه بیشتر شنیده میشود آن است که 100 متر درازا دارد. شاید چنین باشد اما تاکنون تنها 17 کیلومتر آن پیموده شده است ( خبرگزاری ایرنا) و راهی برای آن سوتر رفتن، تاکنون یافته نشده است.
غاری را که بهاینگونه یافتند و شناختند، «مزداوند» نام دارد. از آنرو که با شهری به همان نام مزداوند، 3 کیلومتر بیشتر فاصله ندارد. شهر مزداوند در شهرستان سرخس، در استان خراسان رضوی و نزدیک مرز ایران و ترکمنستانجای دارد.
در نزدیکی غار مزداوند، غار دیگری به نام «بزنگان» دیده میشود که دیرینگی آن نیز مانند غار مزداوند است. بومیهای آن گستره چنین باور دارند که غار مزداوند در پایان خود به غار بزنگان میرسد. این سخن، تنها حدس و گمان است و نمیتوان با اطمینان آن را پذیرفت. به این دلیل ساده که کسی از آن دهانهی فرضی دیگر که میگویند راه به غار بزنگان میبَرد، گذر نکرده است و پیدا نیست که چنین گمانی تا چه اندازه درست باشد.
دربارهی درازای غار مزداوند گفتهها یکسان نیست. آنچه بیشتر شنیده میشود آن است که 100 متر درازا دارد. شاید چنین باشد اما تاکنون تنها 17 کیلومتر آن پیموده شده است ( خبرگزاری ایرنا) و راهی برای آن سوتر رفتن، تاکنون یافته نشده است.
پهنای غار مزداوند به 50 متر میرسد و بلندای آن نیز 20 متر است. همین عددها هم نشان میدهد که با غاری بزرگ سر و کار داریم. رسیدن به دهانهی غار دشوار نیست و نیازی به کوهپیمایی آنچنان و حرفهای ندارد. به سادگی میتوان از بلندای کوه بالا رفت و به دهانهی غار رسید. هر چند رسیدن به دهانهی غار ذوق غارنوردان و گردشگران را کور میکند! از آنرو که دری فلزی و شبکهای ساختهاند و بدینگونه دهانه را پوشاندهاند! پیدا نیست چه نیازی به چنین کار بیهودهای هست و غاری طبیعی چه احتیاجی به در ورودی و خروجی دارد؟
به هر روی، دهانهی غار مزداوند روبه خاور است و تختهسنگها آن را درمیان گرفتهاند. بلندای آن 5/ 2 متر است و پهنای دهانه نیز به 2 متر میرسد. بدینگونه گذر از دهانهی غار آسان خواهد بود.
به هر روی، دهانهی غار مزداوند روبه خاور است و تختهسنگها آن را درمیان گرفتهاند. بلندای آن 5/ 2 متر است و پهنای دهانه نیز به 2 متر میرسد. بدینگونه گذر از دهانهی غار آسان خواهد بود.
مزداوند را غاری افقی میدانند؛ چراکه پرتگاههایی که در بیشتر غارها وجود دارد، در این غار دیده نمیشود. از سویی دیگر، غاری خشک نیز به شمار میرود و درون آن آب جریان ندارد. اما چشمهای در نزدیکیهای غار هست که غارنوردان آب آشامیدنی خود را از آنجا فراهم میکنند.
پیمایش غار، یکدست و همسان نیست. در آغاز، راه ورودی باریک است. این باریکی تا پنج متر نخست پیمایش ادامه دارد. در این مسافت، نمیتوان پهلو به پهلوی هم غار را پیمود؛ باید تکتک از آنجا گذر کرد. سپس غارنوردان چند متر کوتاه دیگر را نشسته و سینهخیز میپیمایند، تا به فضایی برسند که یکباره وسعت بسیار میگیرد و به 15 متر میرسد. سقف آن نیز بلند است. در پایان این تالارِ پهناور است که یک دوراهی نمایان میشود. اینجا را باید پایان پیمایش غار دانست. به آن سبب که رفتن به هیچ کدام از آن دو راه، ممکن نیست. یک دلیل آن را اکسیژن بسیار کم آن دو بخش دانستهاند. تا اینجا چیزی نزدیک به 100 متر از غار پیموده شده است و غارنوردان ناچار هستند که راه بازگشت را پیش بگیرند. در پایانِ راهی که پیمودن آن شدنی است، چاهی در میانهی تالار دیده میشود که ژرفای بسیاری دارد.
پیمایش غار، یکدست و همسان نیست. در آغاز، راه ورودی باریک است. این باریکی تا پنج متر نخست پیمایش ادامه دارد. در این مسافت، نمیتوان پهلو به پهلوی هم غار را پیمود؛ باید تکتک از آنجا گذر کرد. سپس غارنوردان چند متر کوتاه دیگر را نشسته و سینهخیز میپیمایند، تا به فضایی برسند که یکباره وسعت بسیار میگیرد و به 15 متر میرسد. سقف آن نیز بلند است. در پایان این تالارِ پهناور است که یک دوراهی نمایان میشود. اینجا را باید پایان پیمایش غار دانست. به آن سبب که رفتن به هیچ کدام از آن دو راه، ممکن نیست. یک دلیل آن را اکسیژن بسیار کم آن دو بخش دانستهاند. تا اینجا چیزی نزدیک به 100 متر از غار پیموده شده است و غارنوردان ناچار هستند که راه بازگشت را پیش بگیرند. در پایانِ راهی که پیمودن آن شدنی است، چاهی در میانهی تالار دیده میشود که ژرفای بسیاری دارد.
کهنگی غار مزداوند را چندان زیاد نمیدانند و بر پایهی نشانهها، آن را تا هزارهی دوم پیش از میلاد عقب میبرند. آثاری نیز بر روی دیوارهها و سنگهای غار یافته شده است که گواه باشندگی مردمانی غارنشین در آنجا است. آن نشانهها، شکلهایی هستند که بر روی سنگها کشیده شدهاند.
شمار تالارهای غار، بسیار است. اما بلندا و پهنای آنها یکی نیست؛ گاه ارتفاع میگیرند و پهناورند، گاه کوچکاند و سقفهای کوتاهی دارند. اما بلندای هیچ کدام از تالارها از 100 متر بیشتر نیست. همهی تالارها به هم راه دارند. دستِکم در بخش پیموده شدهی غار چنین است. اما تنها 2 تالار از تالارهای بسیار غار پیموده شده است. راهی به تالارهای دیگر نیافتهاند. تالار نخست 1200 متر مربع پهناوری دارد و بلندای آن در برخی بخشها به 12 متر میرسد. تالار دوم نیز 400 متر مربع است و در بیشترین ارتفاع، 8 متر بلندا دارد.
شمار تالارهای غار، بسیار است. اما بلندا و پهنای آنها یکی نیست؛ گاه ارتفاع میگیرند و پهناورند، گاه کوچکاند و سقفهای کوتاهی دارند. اما بلندای هیچ کدام از تالارها از 100 متر بیشتر نیست. همهی تالارها به هم راه دارند. دستِکم در بخش پیموده شدهی غار چنین است. اما تنها 2 تالار از تالارهای بسیار غار پیموده شده است. راهی به تالارهای دیگر نیافتهاند. تالار نخست 1200 متر مربع پهناوری دارد و بلندای آن در برخی بخشها به 12 متر میرسد. تالار دوم نیز 400 متر مربع است و در بیشترین ارتفاع، 8 متر بلندا دارد.
دیوارههای غار شکلهای خیالآوری دارند. چهبسا مانند دایناسورها و ماموتها به چشم میآیند یا موجودات ترسآور دیگر. ستونهای چکیدهای (استالاگمیتی) نیز در غار کمشمار نیستند. هوای درون غار همواره ثابت است و از 25 درجهی سانتیگراد بالاتر نمیرود و پایینتر نمیآید. پیداست که غارنوردان با هوایی دم کرده و گرم سر و کار خواهند داشت. از همینروست که آنها ترجیح میدهند که در فصل زمستان پیمایش غار مزداوند را آغاز کنند و به این شیوه از گزندگی گرمای غار بگریزند.
بخشی از غار را برقکشی کردهاند تا گذر از آن آسان باشد. برقکشی تا پایان تالار دوم ادامه دارد. این کار اگر هم برای غارپیمایان سودی داشته باشد برای خفاشهای درون غار که از گونهی بسیار کمیاب نعل اسبی هستند، زیانبار بوده است. خفاش تاب روشنایی را ندارند. از اینرو، از بخشهای آغازین غار کوچ کردهاند و به گوشهها و بخشهای تاریک پناه بردهاند.
این نیز برشمردنی است که غار مزداوند با شماره 652 در فهرست آثار طبیعی ایران ثبت شده است.
این نیز برشمردنی است که غار مزداوند با شماره 652 در فهرست آثار طبیعی ایران ثبت شده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر