اگر غارهای ایران را از دید درازا بخواهند ردهبندی کنند یکی از غارهای تهران در چهارمین پله خواهد ایستاد. این غار نام پرسش برانگیزی دارد: «غار بورنیک». بورنیک به چه معناست؟
پس از این، به معنا و گمانهایی که دربارهی این نام بردهاند، خواهیم پرداخت. پیش از آن باید از درازنای غار بورنیک یاد کنیم که 3 کیلومتر برآورد شده است. این اندازه از مسافت، نشان میدهد که در دل زمین و ژرفای آن، چه پدیدهی شگفتآوری نهفته است. بیسبب نیست که انسانهای دیرینه، بورنیک را پناهگاهی برای خود میدانستند.
گفتیم که نام غار پرسشهایی را برانگیخته است. بومیها غار را به نام «پورنیک» میشناسند و میگویند که پور به معنای «گودال» است و «نیک» پسوند آن. پس پورنیک یعنی گودال نیک. اما آن چه بیشتر بر سر زبانها است «بورنیک» است. این که بور چه معنایی دارد؟ گفتهاند که بور همان «بار» است و بار به معنای «جایگاه». پس بورنیک یعنی جایگاه و محل نیک. این دو نام را از اینرو به این غار ژرف و گسترده دادهاند که غار بورنیک جایی امن برای پناه گرفتن از گزندها بوده است.
بورنیک در زمان غارنشینی انسانها، جان پناه آنها به شمار میرفت. این را از نشانههایی که باستانشناسان در درون غار پیدا کردهاند، میتوان فهمید. نهتنها انسانهای نخستین، بلکه انسانهای دورههای دیگر تاریخی نیز بورنیک را برای دوری از آسیبها برمیگزیدند و به درون امن آن پناه میآوردند. آن مردمان یا از یورش دشمنان یا از سیل و بارشهای پیاپی، به بورنیک میآمدند. سفالهایی که از دورههای گوناگون تاریخی در درون غار به دست آمده، نشان از درستی آن گمان است.
بورنیک در زمان غارنشینی انسانها، جان پناه آنها به شمار میرفت. این را از نشانههایی که باستانشناسان در درون غار پیدا کردهاند، میتوان فهمید. نهتنها انسانهای نخستین، بلکه انسانهای دورههای دیگر تاریخی نیز بورنیک را برای دوری از آسیبها برمیگزیدند و به درون امن آن پناه میآوردند. آن مردمان یا از یورش دشمنان یا از سیل و بارشهای پیاپی، به بورنیک میآمدند. سفالهایی که از دورههای گوناگون تاریخی در درون غار به دست آمده، نشان از درستی آن گمان است.
بورنیک غاری سنگی و آهکی است و نیز باستانی. از شهر تهران 135 کیلومتر دور است. بورنیک در دامنههای رشته کوه البرز جای گرفته است و میان دو روستای «هرانده» و «خمده» در شهرستان فیروزکوه دیده میشود. زیستبوم پیرامون آن دیدنی است و جاذبههای گردشگری بسیاری دارد. اما برای رسیدن به این غار کهن باید 6 کیلومتر از جنوب روستای هرانده فاصله گرفت و راهی نه چندان آسانرو را پیمود. هر چند مسافتی که از روستای زیبای هرانده تا غار باید پیموده شود سخت گذر است و نیاز به کوهپیمایی فرساینده دارد اما طبیعت کممانند آن راه چنان سِحر کننده است که سختی راه را میکاهد و روندگان را به بردباریِ شادیبخشی فرامیخواند.
دهانهی غار بورنیک کموبیش بزرگ است و گذر از آن دشواری چندانی ندارد. بلندای آن به 8 متر میرسد و پهنایی 20 متری دارد. از دهانه که بگذریم، ایوانی بلند پدیدار میشود. پیشترها رسیدن به کف غار بسیار دشوار بود. از آنرو که ارتفاع دهانه تا کف غار مانند پرتگاه بود. در سال 1380 خورشیدی، در دهانهی ورودی غار پلکانی ساخته شد و بدینگونه ورود به آن آسان گردید. غارنوردان 150 پله را پایین میروند تا به کف غار برسند و راه خود را تا ژرفای آن ادامه بدهند.
سرتاسر غار بورنیک از چهار تالار تشکیل شده است. پس از گذر از 3 تالار نخست، به تالار پایانی میرسیم که به نام «پرتگاه» شناخته میشود. تالار نخست که به آن تالار بیرونی هم میگویند، 50 متر درازا دارد و 40 متر پهنا. سفالهای تاریخی را در این بخش از غار پیدا کردهاند. انسانهای نخستین و مردمان دورههای دیگر تاریخی در همین تالار که دستیابتر بود، پناه میگرفتند و بیتوته میکردند. آنها دو ایوان در این تالار ساختهاند. ایوانها سنگچین شده است. دیواری نیز از همان سنگچینها برآوردهاند. همهی این دستکاریها در زمین شیبدار تالار نخست دیده میشود.
سرتاسر غار بورنیک از چهار تالار تشکیل شده است. پس از گذر از 3 تالار نخست، به تالار پایانی میرسیم که به نام «پرتگاه» شناخته میشود. تالار نخست که به آن تالار بیرونی هم میگویند، 50 متر درازا دارد و 40 متر پهنا. سفالهای تاریخی را در این بخش از غار پیدا کردهاند. انسانهای نخستین و مردمان دورههای دیگر تاریخی در همین تالار که دستیابتر بود، پناه میگرفتند و بیتوته میکردند. آنها دو ایوان در این تالار ساختهاند. ایوانها سنگچین شده است. دیواری نیز از همان سنگچینها برآوردهاند. همهی این دستکاریها در زمین شیبدار تالار نخست دیده میشود.
برای رسیدن به تالار دوم غار باید به گوشهای از تالار نخست رفت که دهانهای بلند و 10 متری دارد. درازای تالار دوم را 40 متر برآورد کردهاند و پهنای آن را 20 متر نوشتهاند. زمین این تالار نیز شیبدار است. چند دالان در این بخش از غار بورنیک دیده میشود. چکندهها و چکیدههای غار نیز در این تالار نمایانتر و انبوهتر است. تالار دوم را تالار مرکزی هم مینامند.
برای رفتن به تالار سوم باید از دالانی به بلندای 30 متر رد شد. سومین تالار ژرف ترین تالار هم هست. در پایان آن ژرفای غار بیشتر میشود و تا 60 متر میرسد. در اینجا نیز باید از زمینی شیبدار گذر کرد؛ با این تفاوت که سطح آن سنگلاخی است و نیاز به برداشتن گامهایی آهستهتر دارد. تا پایان تالار سوم چیزی از دشواری پیمایش آن کاسته نمیشود. از اینرو غارنودان آزمونی اندکی دشوار در پیش دارند.
تالار پایانی را همانگونه که پیشتر گفتیم، پرتگاه مینامند؛ از آنرو که تالاری آکنده از ژرفاهاست. گاه گودالهای این بخش از غار تا ژرفای 20 متری زمین ادامه مییابد. گمان بردهاند که غارنشینان از این بخش از غار برای پناه گرفتن استفاده میکردهاند. اما دشوار بتوان تصور کرد که آنها توانسته باشند تا ژرفای چنین غار طولانیای راه بسپارند و خود را به تالار پایانی برسانند. به هر روی، از تالار سوم دهلیزی 8 متری هست که راه به تالار پرتگاه میبَرد و گذرندگان را به پایان غار میرساند.
یکی از دشواریهایی که دست به گریبان غارنوردان بورنیک است خطر ریزش سقف غار است. بدان سبب که غار در راستای گسل جای دارد، سقف و بدنهی آن نازک و شکننده است. اگر سر و صدای درون غار فراوان باشد یا گروه انبوهی بخواهند از تالارهای غار رد شوند، سقف فرو میریزد و خطرهای فراوان در پی دارد.
برای رفتن به تالار سوم باید از دالانی به بلندای 30 متر رد شد. سومین تالار ژرف ترین تالار هم هست. در پایان آن ژرفای غار بیشتر میشود و تا 60 متر میرسد. در اینجا نیز باید از زمینی شیبدار گذر کرد؛ با این تفاوت که سطح آن سنگلاخی است و نیاز به برداشتن گامهایی آهستهتر دارد. تا پایان تالار سوم چیزی از دشواری پیمایش آن کاسته نمیشود. از اینرو غارنودان آزمونی اندکی دشوار در پیش دارند.
تالار پایانی را همانگونه که پیشتر گفتیم، پرتگاه مینامند؛ از آنرو که تالاری آکنده از ژرفاهاست. گاه گودالهای این بخش از غار تا ژرفای 20 متری زمین ادامه مییابد. گمان بردهاند که غارنشینان از این بخش از غار برای پناه گرفتن استفاده میکردهاند. اما دشوار بتوان تصور کرد که آنها توانسته باشند تا ژرفای چنین غار طولانیای راه بسپارند و خود را به تالار پایانی برسانند. به هر روی، از تالار سوم دهلیزی 8 متری هست که راه به تالار پرتگاه میبَرد و گذرندگان را به پایان غار میرساند.
یکی از دشواریهایی که دست به گریبان غارنوردان بورنیک است خطر ریزش سقف غار است. بدان سبب که غار در راستای گسل جای دارد، سقف و بدنهی آن نازک و شکننده است. اگر سر و صدای درون غار فراوان باشد یا گروه انبوهی بخواهند از تالارهای غار رد شوند، سقف فرو میریزد و خطرهای فراوان در پی دارد.
درون این غار، سرد است. در فصل زمستان سرمای آن افزونیِ بیشتری هم میگیرد. چکندههای (استالاکتیتهای) غار بسیارند و در رنگهای گوناگون. هم چکندهی صورتی رنگ در غار دیده میشود و هم چکندههای سفید و نخودی. شکل آنها نیز کموبیش با چکنده های غارهای دیگر جدایی (تفاوت) دارد و یکسان نیست.
تختهسنگهایی که در راه درونی غار پدیدار میشوند بزرگاند و فراوان. روی آن با خاک رُس پوشیده شده است. به سبب نمناکی غار، خاک رُسها خیس هستند. گسلهایی نیز که بدان اشاره شد، آشکارا در سقف غار نمایان هستند. شکاف آن گسلها، عمیق است. از این نشانه نیز پی بردهاند که دیرینگی غار بسیار زیاد است.
غار بورنیک در مهرماه 1381 خورشیدی، با شمارهی 6337 در فهرست آثار طبیعی و ملی ایران ثبت شده است.
تختهسنگهایی که در راه درونی غار پدیدار میشوند بزرگاند و فراوان. روی آن با خاک رُس پوشیده شده است. به سبب نمناکی غار، خاک رُسها خیس هستند. گسلهایی نیز که بدان اشاره شد، آشکارا در سقف غار نمایان هستند. شکاف آن گسلها، عمیق است. از این نشانه نیز پی بردهاند که دیرینگی غار بسیار زیاد است.
غار بورنیک در مهرماه 1381 خورشیدی، با شمارهی 6337 در فهرست آثار طبیعی و ملی ایران ثبت شده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر