در 65 کیلومتری باختر (:غرب) شهر دلیجان در استان مرکزی، غاری به نام «کُهک» دیده میشود. اندکی دورتر از غار، روستایی به همان نام هست. کهک غار چندان بزرگی نیست اما ویژگیهایی دارد که از آن پدیدهی طبیعی یگانهای میسازد و در میان غارهای کشور آوازهای میبخشد. آن ویژگیها به پرتگاههای ژرف و هراسآور غار و چکیدههای (استالاگمیتهای) غولپیکر آن برمیگردد. آبشار سنگهای کهک نیز بسیار دیدنی است.
آنچه غار کهک را میسازد، وارون دیگر غارها، دالانها و دهلیزهای چندگانه نیست بلکه فضایی میانتهی است. به سخن دیگر، تالاری یکپارچه است که از ریزش سنگها بر اثر زلزله یا فرایندهای طبیعی دیگر، پدید آمده است. زمین شناسان میگویند که خود غار کهک از تبلور «کلسیتها» شکل گرفته است. کلسیت گونهای کانی رسوبی و معدنی است که در گذر هزاران سال از پوسته و پیکر موجودات و بر اثر عوامل محیطی مانند فشار و گرما، پدید میآید. اینکه زمان شکلگیری غار به چه دورهی زمینشناسی بازمیگردد، گویا بهدرستی نمیتوان دریافت. با اینهمه غارسنگهای بسیار ستبر غار گواه آن است که پدیداری آن به زمانهای دیرینهای راه میبرد.
برای رسیدن به غار باید راه 300 متری شیبداری را پیمود. کهک دو دهانه دارد که از سطح زمین 100 متر بالاتر است. گذشتن از این دهانهها اندکی دشوار است و تنها یک تَن میتواند از آن عبور کند. شکل دهانه، دایرهای است و قطری به اندازهی 70 سانتیمتر دارد. اما سختی پیمایش از همان آغاز ورود به غار نمایان میشود. چرا که از دهانه تا کف غار 8 متر ارتفاع است. ناچار باید فرودی دشوار داشت تا راه به درون غار بُرد. این فرود خطرناک است و انجام آن آشنایی با شیوههای غارنوردی میخواهد. اما این تنها سرآغاز پیمایشی سخت است. در ادامه، سختیهای غار یکبهیک نمایان میشود و غارنوردان را ناگزیر به احتیاطی افزونتر میسازد.
نخست بگوییم که درازای غار 350 متر است. پس کهک غار بزرگی نیست. اما پیمودن آن ابزارهای غارنوردی و فنی میخواهد. این غار آکنده از پرتگاههای هولناک است. از این دید، کمتر نمونهای برای کهک میتوان برشمرد. ردیفی از سکوها در غار دیده میشود که پرتگاههایی 10 تا 20 متری، آنها را از هم جدا میسازد. چینهای سقف غار، یا همان تاقدیسها، بسیار بلند و درشت پیکر هستند. پرتگاهها زیر آن تاقدیسها جای گرفتهاند و بدینگونه نمایی ترسناک اما زیبا و هیجان آور پدید آوردهاند. بهگمان میرسد که پرتگاههای ورودی غار از ریزش سنگها شکل گرفته باشد. این را هم ناگفته نگذاریم که در آغاز ورود به غار، ردیفی از چکندههای غولآسا دیده میشود. آنچه این چکندهها را ترسناک میسازد همان پرتگاههای ژرفی است که در پشت آنها جای گرفتهاند و هوشیاری و مراقبت بسیار غارپیمایان را سبب میشوند.
از کنار پرتگاه که بیش از اندازه بیمآور است، راهی باید پیموده شود که به سبب لایههای خاک رُس، بسیار لغزنده و نمناک است. کوچکترین چشمپوشی و غفلتی در پیمودن آن راه لغزان، به سقوط در درون پرتگاه میانجامد. پیداست در هر گام و گذر از هر مرحلهای، خطرهایی در کمین است و دشواریهایی پدید میآید که پیمایش غار را تنها در توان غارنوردان حرفهای جای میدهد.
اما راهِ پیمودنی غار کهک بسیار گیرا و تماشایی است. چالشی برای غارنوردان ماجراجو هم هست. آنها باید از دیوارههای بلند غار، به کمک طنابکشی و دیگر روشهای غارپیمایی، پایین بروند و با گذر از تونلی باریک، به پایان راه برسند. نکته اینجاست که گذر از همان تونل، تنها به گونهی درازکش و با احتیاط بسیار شدنی است.
در آغاز پیمایش غار، باید از شیبی تند گذر کرد. پس از آن به ناگهان دو چاه پدیدار میشود. لحظهای غفلت سقوط در درون چاههای دوگانه را در پی خواهد داشت. این چاهها و پرتگاههای ناگهانی را نباید دست کم گرفت. کهک پیمایشی دیگرسان میخواهد. پس از گذر از چاه نیز راه شیبدارتر خواهد شد. جای تا جا نیز سنگهای درشتی دیده میشوند که تنها راه گذر از آنها دور زدنشان خواهد بود.
هوای درون غار کموبیش سرد است. البته همهی غارها بدان سبب که تابش خورشید راهی به درون آنها ندارد، سرد هستند. اما اندازه ی نمناکی کهک چنان است که سرمای آن را بیشتر می توان حس کرد. به ویژه آن که دمای بیرون غار گرم و کویری است و هنگام ورود به غار انتظار سرمای چندانی نمی رود. اما اینگونه نیست و هر چه در ژرفای غار پیش برویم، سرما و گزندگی هوا افزونتر میشود.
اما راهِ پیمودنی غار کهک بسیار گیرا و تماشایی است. چالشی برای غارنوردان ماجراجو هم هست. آنها باید از دیوارههای بلند غار، به کمک طنابکشی و دیگر روشهای غارپیمایی، پایین بروند و با گذر از تونلی باریک، به پایان راه برسند. نکته اینجاست که گذر از همان تونل، تنها به گونهی درازکش و با احتیاط بسیار شدنی است.
در آغاز پیمایش غار، باید از شیبی تند گذر کرد. پس از آن به ناگهان دو چاه پدیدار میشود. لحظهای غفلت سقوط در درون چاههای دوگانه را در پی خواهد داشت. این چاهها و پرتگاههای ناگهانی را نباید دست کم گرفت. کهک پیمایشی دیگرسان میخواهد. پس از گذر از چاه نیز راه شیبدارتر خواهد شد. جای تا جا نیز سنگهای درشتی دیده میشوند که تنها راه گذر از آنها دور زدنشان خواهد بود.
هوای درون غار کموبیش سرد است. البته همهی غارها بدان سبب که تابش خورشید راهی به درون آنها ندارد، سرد هستند. اما اندازه ی نمناکی کهک چنان است که سرمای آن را بیشتر می توان حس کرد. به ویژه آن که دمای بیرون غار گرم و کویری است و هنگام ورود به غار انتظار سرمای چندانی نمی رود. اما اینگونه نیست و هر چه در ژرفای غار پیش برویم، سرما و گزندگی هوا افزونتر میشود.
از ویژگیهای تماشایی غار کهک، کانیهای دو رنگ آن است. غارسنگها از پایین تا نیمه به رنگ سرخ هستند و از نیمه تا بالا به رنگ سفید. از اینرو، بسیار دیدنی به چشم میآیند. چکیدههای غار نیز مرمرین و سرخ رنگاند. درازای آنها به 10 متر میرسد. بهراستی که قندیلهای بلند و آهکی کهک دیدنی و لذتبردنی است. بیگمان پیمایش سخت و توانفرسای غار به دیدن آن قندیلها و چکندههای دلانگیز میارزد. شمار قندیلها فراوان است و از آغاز تا پایان پیمایش کهک دیده میشوند.
بلندترین ستونهای آهکی غارهای ایران را در کهک میتوان دید. ستونها شکلهایی مانند لوله دارند و به رنگ سرخ هستند. آنها را به پردههای چیندار همانند کردهاند. اما پشت این ستونها دیدنی، پرتگاهها نهفته است. انگار در کهک هیچ جای تماشایی بدون بیم و هراس نیست! اما هنوز ستون دیدنی دیگری در انتظار غارپیمایان هست. اگر آنها تا پایان غار کهک بروند به ستون بزرگی خواهند رسید که سه متر قطر دارد.
در پایان راه نیز گودالی آکنده از آبی زلال دیده میشود. این هم پاداشی برای پیمایشگران غار است! این گودال مالامال از چکندههای بلورینی است که از بس دیدنی است نمیتوان چشم از زیباییهای آن برداشت.
غار کهک با همهی دشواریهایی که پیمودن آن دارد، زیبا و دلپذیر است. نام غار از کوه کم ارتفاع گرفته شده است. از اینرو بومیها به آن «کوه کوچک» یا «کوهک» میگویند. غار نیز به همان نام کُهک (کوهک) شناخته میشود اما نام دیگری هم دارد: «غار سن ایک». کهک بیگمان دلخواه غارنوردان و ماجراجویان است.
بلندترین ستونهای آهکی غارهای ایران را در کهک میتوان دید. ستونها شکلهایی مانند لوله دارند و به رنگ سرخ هستند. آنها را به پردههای چیندار همانند کردهاند. اما پشت این ستونها دیدنی، پرتگاهها نهفته است. انگار در کهک هیچ جای تماشایی بدون بیم و هراس نیست! اما هنوز ستون دیدنی دیگری در انتظار غارپیمایان هست. اگر آنها تا پایان غار کهک بروند به ستون بزرگی خواهند رسید که سه متر قطر دارد.
در پایان راه نیز گودالی آکنده از آبی زلال دیده میشود. این هم پاداشی برای پیمایشگران غار است! این گودال مالامال از چکندههای بلورینی است که از بس دیدنی است نمیتوان چشم از زیباییهای آن برداشت.
غار کهک با همهی دشواریهایی که پیمودن آن دارد، زیبا و دلپذیر است. نام غار از کوه کم ارتفاع گرفته شده است. از اینرو بومیها به آن «کوه کوچک» یا «کوهک» میگویند. غار نیز به همان نام کُهک (کوهک) شناخته میشود اما نام دیگری هم دارد: «غار سن ایک». کهک بیگمان دلخواه غارنوردان و ماجراجویان است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر