۳۱ تیر ۱۳۹۹

دیدنی های ایران - غار بُگلیجه؛ چاه‌غاری ژرف و شگفت

زیست‌بوم استان همدان چندین غار دارد، ولی غار «بُگلیجه» را نباید از یاد بُرد. این پدیده‌ی طبیعی همانند چاهی است که تا اعماق زمین راه دارد. از این‌رو بُگلیجه را در شمار غار-چاه‌ها نام می‌برند و می‌شناسند.


چاه بگلیجه 35 متر ژرفا دارد. پیمایش آن بدون کمک گرفتن از ابزار فنی غارنوردی، به‌هیچ‌رو شدنی نیست. وارون (:برخلاف) بسیاری از غارها، بُگلیجه جایی برای گردشگری دوست‌داران طبیعت به‌شمار نمی‌رود و پیمودن آن تنها از توان کسانی برمی‌آید که به راستی آزموده‌ی غارپیمایی باشند و از دشواری رفتن تا ژرفای چاه غار نهراسند. از همین‌روست که بگلیجه را بیشتر غاری آموزشی و علمی می‌دانند. جدای از غارپیمایی حرفه‌ای، بگلیجه را از اندک‌شمار غارهای ایران برمی‌شمارند که بیش از هر پدیده‌ی طبیعی دیگری، به کار بررسی‌های زمین‌شناسی می‌آید.
با آنکه گروه‌های غارنوردی بارها بگلیجه را تا آنجا که شدنی است، پیموده‌اند اما هنوز همه‌ی غار شناخته شده نیست و باید چشم به‌راه بررسی‌ها و پیمایش‌های علمی و باریک‌بینانه‌تری از این غار بود تا راه به ناشناخته‌های بگلیجه گشوده شود. این اندازه ناشناختگی از آن‌روست که برای رفتن به درون غار باید با طناب‌کشی و دیگر شیوه‌های فنی و پیچیده‌ی غارنوردی، از چاهی با بیش از 30 متر عمق، فرود آمد و صعود کرد. گذر از راه‌های سنگی و بسیار دشوار غار از دیگر سدهایی است که بگلیجه را کم‌و‌بیش در مرز ناشناختگی جای داده است. دشواری اینجاست که پیمایشگران بگلیجه نباید از روش‌های شناخته شده‌ی غارپیمایی، مانند کاربرد میخ و رُل، استفاده کنند. این کار سبب شکسته شدن کریستال‌های شکننده‌ی درون غار می‌شود و روشن است که خطر سقوط را در پی خواهد داشت. درگیری با سنگ‌های درون بگلیجه، جدای از اینکه به ساختار غار آسیب‌های جبران ناپذیر می‌زند، روشی نامطمئن و خطرزا است. به‌ناچار پیمایشگران بگلیجه برای راه یافتن به درون غار و شناخت آن، از تکنیک‌های نو و روش‌های علمی غارنوردی بهره می‌برند. به همین سبب است که می‌گویند بگلیجه غاری برای بازدیدهای همگانی و گردشگری نیست. این را هم بگوییم که آن‌هایی که غار را دیده‌اند می‌گویند پیمایش بگلیجه مانند صخره‌نوردی است و باید از ابزارهای ویژه ی کوهنوردان و صخره‌پیمایان استفاده کرد.
این غار-چاه در دامنه‌ی جنوبی کوه «قزل قیه»، یا کوه سرخ‌رنگ، جای گرفته است. دهانه‌ی غار آن اندازه بزرگ است که از فاصله‌ی 500 متری بتوان آن را دید. بگلیجه دو دهانه دارد که یکی از آن‌ها تنگ است و گذر از آن سخت‌تر.
تالار نخست بگلیجه که بی‌شباهت به گنبد نیست، 10 متر قطر دارد. اما برای رسیدن به آن باید با روش سنگ‌نوردی از کف چاه گذشت. کف این چاه به شکل دایره است. از تالار نخست، راه‌هایی به دیگر بخش‌های غار و نیز تالار دوم دیده می‌شود. با پیمودن تالار نخست، به دهلیزی راه می‌یابیم که سرتاسر پوشیده از چکیده‌ها (استالاگمیت‌ها) و آبشار‌سنگ‌ها است.
گستردگی تالار دوم را 40 متر برآورد کرده‌اند. در پایان این تالار است که شکافی دیده می‌شود که از غارسنگ‌ها انبوه شده است. غارسنگ، یا سازندهای غار، به سنگ‌هایی گفته می‌شود که پس از تشکیل فضای غار، بر اثر چکیدن آب‌های فرورُو پدید آمده‌اند. همچنین گمان برده‌اند که در پشت شکاف دهلیز دوم غار، تالارهای دیگری وجود داشته باشد که هنوز دست‌نخورده مانده‌اند. این گمان که دور از ذهن نیست و نشانه‌هایی برای درستی آن هست، گواه دیگری است از این که بگلیجه هنوز ناشناخته‌های بسیاری در درون خود نهفته است و رازگشایی از آن‌ها زمان بسیار می‌خواهد و پیمایش‌های افزون‌تر و علمی‌تر.
تالارهای بگلیجه به هم راه دارند و فضایی تو در تو می‌سازند. بدنه‌ی تالار نیز از چکیده‌هایی پوشیده شده است که اندازه‌های گوناگون دارند و گاه بسیار بلند هستند و گاه کوچک اما همگی نازک‌اند و تُرد. اگر از پایین غار به بالا نگریسته شود، چکیده‌های ستون‌مانند غار را می‌توان به گونه‌ای دید که انگار درهم پیچیده شده‌اند و گره‌هایی ناگشودنی ساخته‌اند. این شکل‌ها، مانند همه‌ی غارهای دیگر از رسوب کربنات کلسیمی که در غار هست، بر اثر میلیون‌ها سال فرسایش و کنش و واکنش پدید آمده‌اند.
در چاه‌های هوایی غار بگلیجه کریستال‌های پُرشماری می‌توان دید. کریستال یا بُلور، مواد معدنی جامدی هستند که اجزای سازنده‌ی آن‌ها در 3 جهت و در فضایی سامان‌مند (:منظم)، در کنار هم جای گرفته‌اند. در بگلیجه از این شکل‌های بلوری هندسی، بسیار می‌توان یافت؛ هرچند دست غارتگر انسان به آن‌ها نیز آسیب زده است و غارنوردانی بوده‌اند که خودخواهانه کریستال‌های بگلیجه را کنده‌اند و با خود بُرده‌اند!
یک آسیب دیگر به غار بگلیجه ریختن آشغال است و جا گذاشتن ابزارهایی که دیگر نیازی به آن‌ها نبوده است. حتا تایرهایی درون غار دیده شده است که آن‌ها را آتش زده‌اند و بدین‌گونه بسیاری از آذین‌های طبیعی غار را سیاه کرده‌اند و شکلی نازیبا داده‌اند (گزارش غارپیمایی گروه دماوند). بدین‌گونه این غار دیدنی را که میلیون‌ها سال زمان برده است تا بدین‌گونه زیبا و چشم‌نواز شود، بر اثر بی‌توجهی و سودجویی‌های گذرا، از میان می‌برند و به زیست‌بومی که سهم همگان است، زیان می‌رسانند.
برای پیمایش غار بگلیجه، هوا و اکسیژن به اندازه‌ای هست که از این دید دشواری‌ای پیش نیاورد. لانه‌های کبوتران چاهی نیز در ورودی غار دیده می‌شود. بگلیجه آکنده از کبوتر است. به همین سبب است که بومی‌ها در دهانه‌ی غار دام می‌گذارند تا آن کبوتران بی‌گناه را صید کنند.
غار بگلیجه در زبان بومی‌ها به معنای «پرتگاه بزرگ» است. این غار چاه در 7 کیلومتری روستایی به نام «سرخ‌آباد» جای دارد و تا شهر همدان 23 کیلومتر فاصله می‌گیرد. گویا این غار تاکنون ثبت ملی نشده است.


خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر