پنجم امرداد سالروز درگذشت محمدرضاشاه پهلوی است که در سال ۱۳۵۹ به سن ۶۱ سالگی در قاهره درگذشت. چهل سال از آن روز میگذرد و سالهاست که بسیاری از ایرانیان با عبارت «نور به قبرت بباره» از خدمات وی به کشور و مردم یاد میکنند.
شهبانو فرح پهلوی به همین مناسبت پیامی خطاب به شاه فقید و جوانان ایران منتشر کرده است.
متن پیام شهبانو فرح پهلوی
شاهنشاها،
چهل سال است که در کنار رود نیل چشم از جهان بستی و من و فرزندان خود و بسیاری از ایرانیان را در ماتمی بالای تصور فرو بردید.
با نهایت تأسف امسال بیماری جانکاهی که جهان را فرا گرفته باعث مرگ بسیاری از هممیهنان شده است. اختلال در مسافرتها دوستداران شما را که در این روز در کنار مزار شما برای ادای احترام به پادشاه خدمتگزار خود میآمدند، از سفر به قاهره محروم کرده است.
نیستید تا ببینید که در این چهل سال در نتیجهی سوء رفتارها، ندانمکاریها و فسادها، ایران شما، یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان، امروز تبدیل به کشوری با اکثریت مردمی فقیر، محتاج و گرسنه شده است.
نیستید تا ببینید که تنها رژیم به ظاهر مذهبی، به ادعای خودشان، برای ایران و ایرانی چه به ارمغان آورده است. فسادی بیمانند، سیاستهایی که نتیجهی آن تحریم، بیکاری، فقر و گرسنگیست تا آنجا که کارگر ایرانی که در آن روز مغرور و مرفه بود امروز از سحر تا شام کار میکند و تازه باز هم سفرهاش خالی و سرافکنده نزد خانوادهاش خود را حلقآویز میکند. این همان کارگری است یا فرزند همان کارگری است که در زمان شما، سهیم در سود صنایع و کارخانههایی بود که با ظرفیت کامل کار میکردند؛ و این ایرانی به ستوه آمده امروز، همان ایرانی است که در طول پنجاه و سه سال دوران دو پادشاه بزرگ پهلوی، کشوری از هم پاشیده را به اعتبار و پیشرفتی رساندند که مورد ستایش جهانیان بود. در جهش ملی آن روزها متخصصین، پزشکان، پرستاران و کارگران ممالک دیگر متقاضی کار در ایران بودند و در ایران کار میکردند. آن ایران پیشرو و پر تکاپو، ایرانی پر احترام برای جهانیان بود.
بزرگداشت کوروش کبیر، پایهگذار حقوق بشر، در جشنهای دو هزار و پانصدساله شاهنشاهی ایران نیز بر این آوازه افزود. نتیجهی زحمات شبانهروزی شما، پادشاه ایران، ایجاد احترام برای ایرانی و ایجاد اعتماد به ایران بود؛ چنانکه برای هممیهنان ما سفر به بسیاری از کشورهای جهان بدون احتیاج به روادید میسر بود. همان به که امروز نیستید که ببینید فرزندان ایران برای اجازهی ورود به کشورهای دیگر با چه رنجهایی دست به گریبانند.
اقتصاد ورشکسته و سقوط سهمگین ارزش پول ملی باعث آن شده که بنادر خلیج فارس و دریای مازندران را با قراردادهایی درازمدت به این و آن واگذار میکنند و حتی خاک ایران را می فروشند.
امروز بچهها و جوانان ایران، که در دوران شما از آموزش و تغذیه رایگان در دبستانها و آموزش رایگان در دبیرستانها و مدارس عالی و دانشگاهها و دهها هزار بورسیه در داخل و خارج کشور بهرهمند بودند امروز بسیاری از کودکان از عسرت در کوچه و خیابانها به گدایی میپردازند.
محیط زیست که مورد توجه ویژه شما بود به گونهای باورناپذیر و تأسفبار به خرابی گراییده؛ در اثر بیتوجهی و سوء مدیریت وضعیت آبهای زیرزمینی، رودها و تالابها اسفناک و زبانزد خاص و عام شده است. تقلیل سطح مراتع و جنگلها چشمگیر و آلودگی هوا در شهرها موجب بروز بیماریهای مزمن در میان شهروندان شده و ایرانیان را نگران آیندهی خود و فرزندانشان کرده. اما هرگونه اعتراضی از جانب ملت ایران حتی برای گرفتن حقوق پسافتادهی خود با گلوله و قتل در ملاء عام و شلاق و شکنجه و اعدام در زندانها روبرو میشود. اما ایرانی بیدار است.
در صف اول مبارزین این راه آزادی، این جامعهی سرخورده ولی بیدار، جوانان و بهخصوص دختران ایران هستند که تا چهل سال پیش با سربلندی دوش به دوش دیگران در تمام عرصهها در سازندگی و پیشرفت کشور شرکت داشتند؛ امروز آیندهی ایرانند.
پادشاها،
نیستید که ببینید که همین جوانان، همین فرزندان ایران، چگونه فریاد خشمشان را به گوش جهانیان میرسانند و در مقابلِ افرادی، با نهایت تأسف باز هم ایرانی، که به آنان حمله میکنند و یا آنان را به قتل میرسانند یا مضروب میکنند چگونه ایستادگی میکنند.
جوانان ایران که وظیفهی عظیم نجات میهن و بازسازی کشور به عهده و دوش آنهاست، دوران طلایی و پادشاه دلسوز خود را ندیدهاند ولی چنان با اطلاعاند که میدانند پادشاه ایران تمام زندگیاش را و حتی جاناش را برای ایران و بزرگی آن گذاشت و هربار بتوانند با قبول خطرات حتی برای زندگیشان، فریاد در قدردانی از پادشاهان ایرانساز پهلوی بلند میکنند.
تاریخ چندهزار سالهی کهندیار ما پستیها و بلندیهای بسیار دیده و به گواه همین تاریخ، هربار که کشور ما در لب پرتگاه و خطر نابودی قرار میگیرد، فرزندان این سرزمین به پا میخیزند و ایران عزیز خود را نجات میدهند.
پادشاها،
با وجود زحمات شبانهروزیتان در طول سی و هفت سال پادشاهی، میهن خود را که همواره به آن عشق میورزیدید، برای پیشگیری از کشتار مردمان و تجزیه، ایران را ترک کردید و ادامهی کارتان را به فرزند بزرگمان واگذار نمودید. او از آن روز تا به امروز وظیفهی اصلی زندگیاش را در این کار بزرگ ولی حیاتی، بدون هیچ چشمداشتی گذاشته و با اعتقادی کامل و سعی و تأکید بر آنکه تغییر و تحول ملی، که اجبارا اتفاق خواهد افتاد، باید بدون دخالت بیگانگان و فقط به دست ایرانی انجام گیرد و تا روزی که ملت ایران بتواند در محیطی آزاد و آزادانه برای آیندهی خودش راه را تعیین و رأی بدهد، از پای نخواهد نشست. من به داشتن چنین فرزندی افتخار میکنم.
آرزو دارم که روزی نه چندان دور، شما همه فرزندان عزیز ایران در ایرانی آزاد و در شادی به دور هم جمع شوید و آنگاه فردفرد شما در عمق وجود خود، لبخند رضایت محمدرضاشاه پهلوی شاهنشاه فقید ایران را احساس کنید.
کیهان لندن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر