۳۰ فروردین ۱۳۹۹

هنر و پیشه ایرانی - چیت‌سازی؛ نقشینه‌هایی خیال‌انگیز

انسان در درازنای زمان همواره در پی یافتن دستاوردی برای ساده کردن زندگی خود بوده است. از این‌رو روزی به ساخت سفالینه و دیگر روز به شکل دادن فلز روی آورد. هرچه زمان پیش می‌رود انسان‌ها دستاوردهای خود را گسترش می‌دهند و دگرگون می‌کنند. دگرگونی دستاوردها برای دستیابی آسان‌تر به نیازهای زندگی است.
با مدرن شدن جهان بسیاری از دستاوردها هم دگرگون شد و این بایستگی زندگی بشر بوده و هست. در این فرایند دگرگونی، گاه پیشه‌ها و دستاوردهای گذشتگان که به راستی صنعت مدرن امروزی ریشه در آفرینشگری‌های آنان دارد به فراموشی سپرده می‌شود. باید بپذیریم که در جهان صنعتی امروز چاره‌ای جز پذیرش سرعت گرفتن صنعت نداریم اما نباید فراموش کرد که این پیشرفت‌ها به زنجیره‌ی دستاوردهای بشری از آغاز تاکنون متصل است. زنده نگه‌داشتن پیشه‌های گذشته سیر تاریخی صنعت را به آیندگان یادآور می‌شود.

چیت‌سازی هنر نقش‌و‌رنگ و زندگی
«چیت‌سازی»  که با نام‌های «پارچه قلم‌کار» و «قلم‌کاری روی پارچه» هم شناخته می‌شود، از پیشه‌های دیرینه‌ای است که در میان ایرانیان با هنرمندی و نقش‌آفرینی‌های بی‌مانند، همواره رواج داشته است. چیت‌هایی که هنرورزان سنتی ایران پدید می‌آوردند در شمار برترین صنایع دستی ما شناخته می‌شد و خواستاران بسیاری داشت. این هنر نقش‌آفرین، هرچند هنوز به یکباره از میان نرفته است اما شیوه‌ی انجام کنونی آن با گذشته تفاوت دارد. بهره‌گیری از رنگ‌های شیمیایی و قالب‌های از پیش آماده شده، هنر چیت‌سازی را دستخوش دگرگونی‌هایی کرده است که چه بسا پسند خواهندگان صنایع دستی سنتی و اصیل نیست.
چیت‌سازی، هنر نقش‌نگاری، بر روی پارچه است. روش انجام آن چنین بود که استادان چیت‌ساز، پارچه‌هایی را که باید نقش زده می‌شد چند روزی در آب‌های جاری نگه می‌داشتند تا مایعی که سبب سفتی و درخشندگی پارچه می‌شد، پاک شود. پس از آن پارچه را خشک می‌کردند و نقش‌های دلخواه را روی آن می‌کشیدند. در ادامه باید دوباره پارچه‌ی نقش خورده را می‌شستند تا رنگ‌ها پایدار بمانند. آن‌گاه پارچه‌ی نقش‌دار را منگوله‌زنی می‌کردند. منگوله آویزی به شکل رشته و گلوله بود. پس از انجام این مرحله‌ها بود که چیت آماده‌ی بردن به بازار و عرضه به خریداران می‌شد.
اما یکی از دشوارترین کارهای چیت‌سازی فراهم آوردن رنگ پارچه بود. رنگ‌سازی نیاز به بردباری و ریزبینی ویژه‌ای داشت و تنها از عهده‌ی استادان چیره‌دست برمی‌آمد. آن‌ها از موادی ساده مانند روغن کنجد، کتیرا، گل سرخ، شیره‌ی انگور و مانند آن‌ها، رنگ دلخواه خود را می‌ساختند و به شیوه‌ای هنرورزانه در رنگ زدن چیت‌ها به کار می‌بردند.
در گذشته، استادان چیت‌ساز از آن رنگ‌های طبیعی، بهره می‌بردند و چیت‌هایی عرضه می‌کردند که تار و پود آن نشان از هنری والا داشت و رنجی که برای طرح و رنگ زدن آن برده شده بود. اما اکنون رنگ‌های شیمیایی و قالب‌های از پیش آماده‌ی چوبی، چیت‌سازی را از شیوه‌ی پیشین خود دور کرده است. اگرچه هنوز هم این هنر، چشم‌نوازی‌های خود را دارد.
طرح‌هایی که روی چیت‌ها زده می‌شد گوناگون بود. یا بر پایه‌ی پسند خریداران طرح زده می‌شد، یا خواست استادکار بود. طرح‌های مینیاتوری، رامشگران، گل‌وبته، اسلیمی و نمونه‌هایی از این گونه، طرح دلخواه چیت‌سازان بود.
اما در هنر چیت‌سازی، هر پارچه‌ای به کار برده نمی‌شد. پارچه‌ی چیت‌سازی باید نخی می‌بود. از آن‌رو که الیاف پنبه آسان‌تر رنگ می‌گرفت. پارچه‌های ابریشمی، کرباس، متقال، ململ و چلوار از نمونه پارچه‌هایی بودند که چیت‌سازان بر روی آن‌ها رنگ و نقش می‌زدند.
هنر چیت‌سازی مانند بسیاری از هنرهای دستی دیگر، در روزگار صفویان رونق فراوانی گرفت و گسترش یافت. جامه‌ها، به‌ویژه جامه‌ی اشراف، از چیت بود. این هنرِ برگزیده، تا میانه‌ی روزگار پادشاهی قاجاریان هم‌چنان در ایران استادانه و هنرمندانه رواج داشت. اما اندک‌اندک دگرگونی‌هایی که در تولید چیت‌سازی پیش آمد، آن‌را از شیوه‌ی پیشین دور کرد و از گسترش آن کاست.
با این همه، پیشینه‌ی چیت‌سازی به زمان‌هایی دورتر از صفویان می‌رسد و گمانه‌هایی هست که گواه به کارگیری آن در سده‌های دورتر است.
امروزه اجرا و تولید چیت‌سازی همان نیست که پیش‌تر بود. تولید انبوه و پُرسرعت این صنعت و بهره‌گیری از قالب‌های یکسان برای طرح و نقش‌ها، آن را دگرگون ساخته است. از این‌رو، چه بسا هنر چیت‌سازی پیشینیان را باید کم‌و‌بیش فراموش شده پنداشت.

خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر