۲۹ فروردین ۱۳۹۹

هنر و پیشه ایرانی - چلنگری؛ واپسین نفس‌های هنری کهن

پیشه‌های سنتی بخشی از میراث فرهنگی هر سرزمینی به شمار می‌روند. با شناخت این پیشه‌هاست که می‌توان به شیوه‌ی زندگی و گذران مردم در گذشته پی بُرد. اما پیشه‌ها در پی دگرگونی در شیوه‌ی زندگی، یا از میان می‌روند یا جای خود را به روش‌های نو و ساده‌تر می‌دهند. پیشه‌ی چلنگری نیز بیش از نیم سده است که کارکرد پیشین خود را از دست داده و آرام آرام از ذهن‌ها رخت بربسته است. اکنون شمار کسانی که به این کار می‌پردازند چنان اندک است که بیم آن می‌رود نام و نشان آن به تمامی فراموش شود.

چلنگر به کسی گفته می‌شد که قطعات آهن را در کوره‌های دستی نرم می‌کرد و با چکش به آن شکل می‌داد. اما این کار با آهنگری یک تفاوت آشکار داشت. آهنگران کارهای سنگین را انجام می‌دادند؛ اما چلنگران ابزارهای خُرده پا می‌ساختند. ساخته‌های چلنگران ابزارهایی مانند: چاقو، انبر، سیخ، سه پایه‌های آهنی، زنجیر، سُنبه، منقل، درفش، چفت، اسکنه (ابزار فلزی درودگران)، تملیک (تسمه آهنی)، جوالدوز و نمونه‌های سبُک وزن دیگر بود. آن‌ها ساختن گونه‌هایی از نعل را هم انجام می‌دادند؛ از نعل‌های کوچک گرفته تا نعل‌های سوراخ‌دار و سه پایه. گاه نیز صندوقچه‌های کوچک می‌ساختند. ساخت یراق نیز کار چلنگران بود. یراق به ساز و برگ چارپایان مانند زین و افسار گفته می‌شود.
برای چلنگری ابزار ساده‌ای نیاز بود: کوره‌ای گِلی و دَم برای هوادهی، چرخ سنگ، چکش‌ها، قیچی و سندان. آن‌ها قطعه فلزی را در کوره می‌گذاشتند تا گداخته و نرم بشود. سپس آن را با انبر می‌گرفتند و با چکش روی سندان می‌کوبیدند تا شکل دلخواه شان به دست بیاید. پیداست که این کار نیاز به نیرو و ورزیدگی بسیار داشت. به‌ویژه نشستن کنار کوره‌ی سوزان، توان‌فرسا و رنج‌آور بود. دمای کوره می‌بایست بیش از هزار درجه باشد تا آهن سخت، ذوب و نرم شود. از همین‌روست که می‌توان چلنگری را هنر شکل دادن به فلزات هم دانست. آن‌ها آهن سخت را تبدیل به ابزاری می‌کردند که شکل هنرمندانه‌ای داشت و به کار روزمرگی‌های زندگی می‌آمد.
سوختی که چلنگرها به کار می‌بردند ذغال سنگ بود یا ذغال چوب. در کنار خود نیز تغاری (ظرفی) سفالین می‌گذاشتند که پُر از آب بود. قطعه‌ای را که با انبر از درون کوره‌ی دستی بیرون آورده بودند، درون این تغار می‌نهادند تا تَف (گرمای سوزان) آن گرفته شود.
چلنگری از پیشه‌های باستانی ایران است. هرچند تاریخ روشنی برای آغاز این پیشه نمی‌توان برشمرد اما شاید از همان زمان که انسان‌ها آهن را کشف کردند، به کار چلنگری هم پرداخته‌اند. ابزارهای فلزی کوچکی که در جای‌جای گستره‌های باستانی ایران یافت شده است گواه بهره‌گیری فراوان پیشینیان از این صنعت دیرین است.
با این همه، چلنگری برای نسل کنونی شناخته شده نیست. با گسترش شهرها و رواج یافتن ابزارها و صنعت‌های پیشرفته و نوین، نیاز به چلنگری نیز کمتر و کمتر شد. بدان اندازه که برای نمونه در یزد، که استادان و دکان‌های چلنگری بسیاری داشت، اکنون شمار بسیار اندکی از آنان به جای مانده است. می‌توان گفت که در دیگر جاهای ایران نیز این پیشه برچیده شده است یا اگر نشانی از آن برجای مانده در سال‌های نه‌چندان دور برچیده می‌شود. استادان چلنگر نیز یا درگذشته‌اند یا خانه‌نشین شده‌اند و انگیزه‌ای برای ادامه‌ی کاری که سودآور نیست، ندارند. با این همه، چند سالی است که کوشش‌هایی برای نگهداری و جلوگیری از فراموشی این پیشه انجام گرفته است.
چلنگری، یادگار و میراثی از گذشتگان است. چه بسا هنوز هم در شهری کوچک یا روستایی دور بتوان سراغی از کارگاه چلنگری یافت و جویای کسانی شد که سختی‌ها را تاب آورده‌اند و دکان خود را نبسته‌اند. اما همان انگشت‌شمار چلنگران نیز اگر پشتیبانی نشوند و هنر آن‌ها به نسل امروز آموخته نشود، جز کورسویی رو به خاموشی، نخواهند بود و خاموشی هر کهن‌پیشه بخشی از فرهنگ دیرینه‌ای را که از هزارتوی تاریخ تا به امروز تاب آورده است، به فراموشی خواهد سپرد.

خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر