۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

هنر و پیشه ایرانی - لحاف‌دوزی؛ یادهایی غبار گرفته از پیشه‌ای کهن

شاید دوره‌ی آن‌ها گذشته باشد و دیگر صدایشان را نشویم که طنین‌دار و آهنگین، پرسه‌گرد کوچه و محله‌ها بودند. لحاف و تشک می‌دوختند و مردم را فرامی‌خواندند که دوختن لحاف‌هایشان را به آن‌ها بسپارند. این آخری‌ها، سوار دوچرخه می‌شدند؛ رکاب می‌زدند و کمانی را که همیشه همراه شان بود، با خود می‌بردند و فریاد می‌زدند: «لحاف دوزیه، لحاف می‌دوزیم»!

آن پیشه‌وران سخت کوش را «لحاف‌دوز» می‌نامیدند. کار آن‌ها همانندی‌های بسیاری با «حلاجی» یا «ندافی» داشت. لحاف‌دوزی پیشه‌ی رایجی بود، اما رنج‌آور. هنگامی که انبوه پنبه‌ها را به کمان می‌زدند، ذرات پرز و کرک و پنبه به هوا برمی‌خاست و درون ریه‌های شان تلنبار می‌شد. همین بود که صدای خِس‌خِس سینه‌ی لحاف‌دوزها و حلاج‌ها را می‌شد شنید و دست‌های پینه بسته‌ی آن‌ها را دید که در حرکتی یکنواخت پنبه می‌زدند و از سیم‌های کمان صدایی برمی‌آوردند که آهنگین بود: بنگ، بنگ، بنگ!
نداف، یا حلاج، یعنی پنبه‌زن؛ کسی که پیشه‌اش پنبه‌زنی بود. اما نه «پنبه‌زنی» برای زیرآب زدن دیگران! پنبه‌زنی برای دوختن لحاف و تشک و متکا.
ابزار آن‌ها و لحاف‌دوزها دمِ دست بود: پارچه، کرک و پشم و پنبه، نخ و سوزن و کمان. حالا هم اگر لحاف‌دوزی را بیابیم، ابزارش همین‌هاست؛ با این تفاوت که به جای کمان، ماشین‌های حلاجی دارند.
امروزه صنعت نساجی و تولید پتوها و لحاف‌های صنعتی، جای لحاف‌دوزهای پیشین را گرفته است. دیگر به جای پنبه و پشم، از الیافی بهره می‌برند که سبک‌تر است و می‌توان شست‌وشویش داد. اما با وجود تشک‌های خوشخواب امروزی چه کسی سراغ لحاف‌دوزهای سنتی را می‌گیرد؟! با ماشین‌های کارخانه‌ای که آمده است چه کسی رنج پنبه‌زنی و کمان زدن را خریدار است؟!
با این همه، آنچه لحاف‌دوزهای قدیمی می‌دوختند، رنگ‌و‌رویی دیگر به خانه‌های ایرانی می‌داد و نشان از فرهنگی کهن داشت. آن زمان در هر خانه‌ای لحاف‌های خوش نقش دیده می‌شد که دست کار استادان لحاف‌دوز بود.
لحاف‌دوزها و حلاج‌ها، کمان سه انگشتی‌شان را برای زدن پنبه و شاداب کردن آن‌ها به کار می‌بردند. گاه نیاز بود که دوبار پنبه‌ها را کمان زد تا از هم باز شوند. چوبی هم همراه پنبه زن‌ها بود که با آن قناسی تشک و متکا را با زدن ضربه‌های پی‌درپی می‌گرفتند و آن‌ها را یک‌دست می‌ساختند.
لحاف‌هایی که لحاف‌دوزها می‌دوختند، طرح‌های گوناگونی داشت مانند: چهاربته، طاووسی، لوزی، دایره‌ای، لچک ترنج، چرخشی، سرو، گل‌های افشان و مانند آن.
لحاف‌دوزها دوره گرد بودند. اما برخی از حلاج‌ها دکان و مغازه‌ای داشتند که مالامال از تشک و متکا و دست‌دوزهای دیگر بود؛ و نیز ذرات کرک و پنبه‌ای که در فضا پراکنده می‌شد! لحاف و تشکی هم که می‌دوختند، یک اندازه بود، مگر آن که مشتری از آن‌ها می‌خواست که وزن یا اندازه‌شان را کم و زیاد کند.
لحاف‌دوزهای دوره گرد، گاه ندافی هم می‌کردند. اما تفاوت لحاف‌دوز و نداف در این بود که نداف‌ها تشک و متکا هم درست می‌کردند.
آنچه پیشه‌وران لحاف‌دوز و نداف انجام می‌دادند، هنرمندانه و ذوق‌ورزانه بود. اما هنر آن‌ها، با آمدن کارخانه‌های صنعتی، دیری است که در غبار زمان ناپیدا شده است.
امروزه هم شاید بتوان سال‌به‌سال در برخی کوی و برزن‌ها صدای لحاف‌دوزی را شنید یا در شهر و محله‌ای و دکان لحاف‌دوزی را دید اما این پیشه آن اندازه کمرنگ شده است که شاید در سال‌های نه‌جندان دور تنها یاد و خاطره‌ای از آن بماند.

خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر