هنوز در محلهها و کوچههای قدیمی، صدای چینی بندزنهای دورهگرد خاموش نشده است و یاد آنها از ذهنها نرفته است. کار آنها رونق بسیاری داشت و کمتر پیش میآمد که دست خالی از گذری و محلهای بروند. حتا اگر برای چینیهای شکستهای که بند زده بودند، پولی دریافت نمیکردند، باز با دستمالی پُر از گردو و بادام یا گندم راهی محله و کوی و برزن دیگری میشدند تا کاسه بشقابهای شکسته را بند بزنند.
زمانی کار چینی بندزنها از سکه افتاد که ملامینها و ظرفهای پلاستیکی جای چینی را گرفت و آن اندازه چینیهای ارزانبها به بازار آمد که دیگر بندزدن چینی به صرفه نبود. میشد با بهای کمی چینی دیگری خرید و شکستهها را دور ریخت.
کار چینی بندزنی از نام آن پیداست: چینی بندزن کسی است که چینیها و کاسه بشقابهای شکسته را بند میزند. ابزار چینیبندزنها آن اندازه سبک بود که میشد آنها را با خود به اینسو و آنسو ببرند: نخ، مفتول آهنی، سندانی کوچک، چکش و کمانی که قیف برنجی داشت و الماسهایی ریز و تکهای چوب. سندان برای کوبیدن مفتول بود. چکش نیز برای کوبیدن و پهن کردن مفتول بر روی سندان.
کار چینی بندزنی از نام آن پیداست: چینی بندزن کسی است که چینیها و کاسه بشقابهای شکسته را بند میزند. ابزار چینیبندزنها آن اندازه سبک بود که میشد آنها را با خود به اینسو و آنسو ببرند: نخ، مفتول آهنی، سندانی کوچک، چکش و کمانی که قیف برنجی داشت و الماسهایی ریز و تکهای چوب. سندان برای کوبیدن مفتول بود. چکش نیز برای کوبیدن و پهن کردن مفتول بر روی سندان.
خردهریزهای دیگری هم همراه این پیشهوران بود که برای بندزدن چینیها به کار میآمد؛ یکی از آن خردهریزها چسب بود؛ اما نه از چنس چسبهای امروزی. چسب چینی بندزنها آمیختهای از آهک و سفیدهی تخم مرغ بود. این چسب را به لبهی شکستهی چینی میزدند و پس از چند دقیقه ظرف شکسته، بند میخورد. چسبهای دیگری هم که به کار میبردند که از سریش، کتیرا، صمغ یا ریشهی گیاه ریواس بود. در آن زمان، خبر و نشانی از چسبهای صنعتی نبود.
البته کار به همان سادگی هم نبود. بند زدن شکستهها، چیرهدستی میخواست. بهویژه آنکه بندهای فلزی را باید با باریکبینی بند میزدند. اگر چینیِ شکسته گرانبها بود، یا یادگاریای بود که دارندهی آن میخواست به همان شکل نخست برگردد، کار دشوارتر میشد و باید بندزنی با ظرافت و «پاکیزه» از کار درمیآمد.
البته کار به همان سادگی هم نبود. بند زدن شکستهها، چیرهدستی میخواست. بهویژه آنکه بندهای فلزی را باید با باریکبینی بند میزدند. اگر چینیِ شکسته گرانبها بود، یا یادگاریای بود که دارندهی آن میخواست به همان شکل نخست برگردد، کار دشوارتر میشد و باید بندزنی با ظرافت و «پاکیزه» از کار درمیآمد.
چینی بندزن سیمی فلزی را دور چینی میانداخت، نوارهای حلبی بریده شده را به بالا و کف آن پیوند میداد و با قیچی خردهها را میچید.
نیاز به چینی بندزنها تنها در زمانهایی نبود که ظرفی شکسته میشد. گاه قوریهای چینی گل قرمز را که با هزینهی کموبیش گزاف خریداری شده بود، پیش از استفاده بند میزدند تا محکم تر باشد و به تلنگری نشکند.
چینیبندزنها دکان و جای ثابتی نداشتند. آنها دوره گرد بودند. کار آنها در شمار پیشههای «کوچه بازاری» بود.
آمدن ظرفهای بلور و ارزانبها، کاربرد چینیها را کمتر و کمتر کرد و چینی بندزنها را برای گذران زندگی ناگزیر به تغییر پیشهی خود ساخت. با این همه، پیشهی آنها به تمامی از میان نرفته است؛ هنوز هم نشانههایی کم رنگ از آن را در گوشه و کنارها میتوان سراغ کرد و دید.
نیاز به چینی بندزنها تنها در زمانهایی نبود که ظرفی شکسته میشد. گاه قوریهای چینی گل قرمز را که با هزینهی کموبیش گزاف خریداری شده بود، پیش از استفاده بند میزدند تا محکم تر باشد و به تلنگری نشکند.
چینیبندزنها دکان و جای ثابتی نداشتند. آنها دوره گرد بودند. کار آنها در شمار پیشههای «کوچه بازاری» بود.
آمدن ظرفهای بلور و ارزانبها، کاربرد چینیها را کمتر و کمتر کرد و چینی بندزنها را برای گذران زندگی ناگزیر به تغییر پیشهی خود ساخت. با این همه، پیشهی آنها به تمامی از میان نرفته است؛ هنوز هم نشانههایی کم رنگ از آن را در گوشه و کنارها میتوان سراغ کرد و دید.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر