خراسان، دیرینگیای به پهنای تاریخ ایران دارد. از دورترین زمانی که تاریخ به یاد میآورَد، آنجا آکنده از رویدادها و برآمدنها و فروافتادنهای سرکشان و فرمانروایان بوده است. پس شگفت نیست اگر در جای جای بخش جنوبی خراسان، بیش از یکصد دژ تاریخی شناخته شده باشد که هر کدام داستانها از رخدادهای سهمگین تاریخی در دل خود دارند. در آن میان، «دَرمیان» با 22 دژ کهن، سرشار از نشانههایی از فراز و فرودهای تاریخی است. از همینروست که دَرمیان را «سرزمین قلعههای کهن خراسان جنوبی» نام دادهاند.
شهرستان دَرمیان در خاوریترین (:شرقیترین) بخش ایران و هم مرز با کشور افغانستان است. تنها 5 کیلومتر از شهر اسدیه، مرکز شهرستان دَرمیان، دور شویم، به روستایی خواهیم رسید که سازههای آن از شگفتیهای معماری ایران به شمار میرود. این روستا که «فورگ» مینامند، به سبب داشتن خانههای پلکانیای که گرداگرد قلعهای تاریخی ساخته شدهاند، آوازهی گردشگری بسیاری دارد. روستای فورگ، با کوچههای تنگ، ساباتهای بیشمار و معماری کوهستانی، بهراستی تماشایی و دیدنی است. اما آنچه شگفتی برمیانگیزد قلعهی زیبا و استوار آن است که هم نام روستاست: «قلعه فورگ».
دژ فورگ را بر روی صخرهای طبیعی ساختهاند، از اینرو هیچ پی و بنیان ساختگیای ندارد. آنهایی که طرح و نقشهی قلعه را کشیدهاند، میدانستند که ویژگی جغرافیایی آن گستره نیاز به پی ریختن و شیوههایی که در ساخت بناهای دیگر به کار میگیرند، ندارد. قلعه فورگ از بستر صخرهای استوار آغاز میشود و سر میافرازد. آن اندازه هم استوار است و بنیانی محکم دارد که توانسته است در همهی سدههای گذشته پایدار بماند و رویدادها را از سر بگذراند و تا به امروز دوام بیاورَد.
گستردگی دژ فورگ 9300 متر مربع است. از اینرو، در سنجش با دیگر قلعههای ایران، سازهای پهناور به گمان میرسد. آن دیار و سامان، آکنده از رخدادهایی بود که جان و دارایی مردم را تهدید میکرد. از اینرو، فرمانروایان تاریخی فورگ، باید دژی میساختند که پناهگاه مردم از یورشها و غارتگریها باشد. به همین سبب است که در ساخت قلعه فورگ هر آنچه در استحکامبخشی به آن بایسته بوده است، به کار بردهاند. این دژ بهراستی «کامل» است؛ هم هستهی مرکزی دارد که در گذشته به آن کهندژ میگفتند و هم جایی برای باشندگی مردم (شارستان) داشته است و هم بارویی که رَبَض نامیده میشد.
تاریخی که برای ساخت قلعه فورگ یاد کردهاند، 1160 مهی(:قمری) است. این تاریخ، با پادشاهی نادرشاه افشار همزمان است. نادرشاه به یکی از فرماندهان ارتش خود، به نام میرزا محمدبقا خان، که از یاران وفادار او بود، دستور داد که دژی استوار و خللناپذیر در فورگ بسازد. برای نادرشاه نگاهبانی از خراسان که پایتخت او بود، اهمیت بسیار داشت. یکی از دژهای دفاعیای که او میخواست بسازد باید در این بخش از خراسان بنا میشد. بقا خان که در سفر پُرماجرای نادر به هندوستان همراه او بود، خواستِ شاه را انجام داد و ساخت قلعه فورگ را آغاز کرد. اما کار ساخت دژ به درازا کشید و سرانجام پسر بقا خان، میرزا رفیع خان، آن را به پایان رساند. در این زمان، نادرشاه کشته شده بود و آشوبی هولناک سراسر ایران را فرا گرفته بود.
دژ فورگ را بر روی صخرهای طبیعی ساختهاند، از اینرو هیچ پی و بنیان ساختگیای ندارد. آنهایی که طرح و نقشهی قلعه را کشیدهاند، میدانستند که ویژگی جغرافیایی آن گستره نیاز به پی ریختن و شیوههایی که در ساخت بناهای دیگر به کار میگیرند، ندارد. قلعه فورگ از بستر صخرهای استوار آغاز میشود و سر میافرازد. آن اندازه هم استوار است و بنیانی محکم دارد که توانسته است در همهی سدههای گذشته پایدار بماند و رویدادها را از سر بگذراند و تا به امروز دوام بیاورَد.
گستردگی دژ فورگ 9300 متر مربع است. از اینرو، در سنجش با دیگر قلعههای ایران، سازهای پهناور به گمان میرسد. آن دیار و سامان، آکنده از رخدادهایی بود که جان و دارایی مردم را تهدید میکرد. از اینرو، فرمانروایان تاریخی فورگ، باید دژی میساختند که پناهگاه مردم از یورشها و غارتگریها باشد. به همین سبب است که در ساخت قلعه فورگ هر آنچه در استحکامبخشی به آن بایسته بوده است، به کار بردهاند. این دژ بهراستی «کامل» است؛ هم هستهی مرکزی دارد که در گذشته به آن کهندژ میگفتند و هم جایی برای باشندگی مردم (شارستان) داشته است و هم بارویی که رَبَض نامیده میشد.
تاریخی که برای ساخت قلعه فورگ یاد کردهاند، 1160 مهی(:قمری) است. این تاریخ، با پادشاهی نادرشاه افشار همزمان است. نادرشاه به یکی از فرماندهان ارتش خود، به نام میرزا محمدبقا خان، که از یاران وفادار او بود، دستور داد که دژی استوار و خللناپذیر در فورگ بسازد. برای نادرشاه نگاهبانی از خراسان که پایتخت او بود، اهمیت بسیار داشت. یکی از دژهای دفاعیای که او میخواست بسازد باید در این بخش از خراسان بنا میشد. بقا خان که در سفر پُرماجرای نادر به هندوستان همراه او بود، خواستِ شاه را انجام داد و ساخت قلعه فورگ را آغاز کرد. اما کار ساخت دژ به درازا کشید و سرانجام پسر بقا خان، میرزا رفیع خان، آن را به پایان رساند. در این زمان، نادرشاه کشته شده بود و آشوبی هولناک سراسر ایران را فرا گرفته بود.
قلعه فورگ در رویدادهای تاریخی ایران، پس از مرگ نادرشاه تا پایان دورهی قاجاریه، همواره ارزش نظامی و دفاعی داشته است. اما اینکه در پارهای از نوشتهها قلعه را پایگاه اسماعیلیان برشمردهاند، بی گمان نادرست است و لغزشی تاریخی به شمار میرود. برپایهی پژوهشهای باریکبینانهای که دو تَن از باستانشناسان ایران، مهدی رفیعی و زینب آزمون، انجام دادهاند، قلعه فورگ هیچگاه جایی برای پیروان اسماعیلی نبوده است و تاریخ ساخت آن دورتر از زمان نادرشاه افشار، در نیمهی دوم سدهی دوازدهم مهی، نمیرود.
تا پایان پادشاهی قاجاریان و حتا اندک زمانی در دوره رضاشاه پهلوی، قلعه فورگ پایگاهی مرزی شمرده میشد و سویههای (:جنبههای) نظامی داشت. شیوهی ساخت قلعه و راهروهای تنگ و باریک آن و نیز برج و باروها، نشان میدهد که در اندیشهی سازندگان قلعه فورگ، برپا کردن پایگاهی نظامی بوده است. حتا میتوان گفت که شکل باروها به گونهای است که برای جنگهای تَنبهتَن نیز چارهاندیشی شده است. به سخن دیگر، سازندگان قلعه هر آنچه را که یک سازهی نظامی نیاز داشته است، برآوردهاند و به کار بُردهاند.
قلعه فورگ دو حصار درهم تنیده دارد. سازههای کنگرهداری که برای دیدهبانی بودهاند، در سرتاسر بخش فرازینِ حصار دژ دیده میشود؛ و نیز جاهایی که به آن تیرکش میگفتند و برای تیراندازی نگهبانان و رودررویی دورادور با مهاجمان ساخته شدهاند.
تا پایان پادشاهی قاجاریان و حتا اندک زمانی در دوره رضاشاه پهلوی، قلعه فورگ پایگاهی مرزی شمرده میشد و سویههای (:جنبههای) نظامی داشت. شیوهی ساخت قلعه و راهروهای تنگ و باریک آن و نیز برج و باروها، نشان میدهد که در اندیشهی سازندگان قلعه فورگ، برپا کردن پایگاهی نظامی بوده است. حتا میتوان گفت که شکل باروها به گونهای است که برای جنگهای تَنبهتَن نیز چارهاندیشی شده است. به سخن دیگر، سازندگان قلعه هر آنچه را که یک سازهی نظامی نیاز داشته است، برآوردهاند و به کار بُردهاند.
قلعه فورگ دو حصار درهم تنیده دارد. سازههای کنگرهداری که برای دیدهبانی بودهاند، در سرتاسر بخش فرازینِ حصار دژ دیده میشود؛ و نیز جاهایی که به آن تیرکش میگفتند و برای تیراندازی نگهبانان و رودررویی دورادور با مهاجمان ساخته شدهاند.
قلعه فورگ را با 18 برج نگهبانی ساخته بودند. اکنون از آن سازهها 13 برج بهجا مانده و 5 برج دیگر فرو ریخته است. دربارهی ریزش یکی از برجها که در سال جاری (1399 خورشیدی) روی داد، پس از این خواهیم گفت.
یکی از دو دروازهی قلعه فورگ در بخش خاوری دیده میشود. این در بزرگتر از دروازهی دیگر است که در بخش شمالی قلعه ساختهاند. دروازهی خاوری را در سالهای گذشته به خواست میراث فرهنگی دَرمیان پدید آوردهاند تا آمد و شد بازدیدکنندگان قلعه فورگ آسانتر باشد. 4 متر پهنا و اندکی بیش از 4 متر نیز درازا دارد.
قلعه فورگ سه بخش یا سطح دارد. بخش نخست جایی برای باشندگی خدمتکاران و نیز نگهداری اسبها و دیگر چارپایان بوده است. سطح دوم که بالاتر است برای سربازان و نگاهبانان ساخته شده است. شاهنشین و بخش زیباتر و کاراتر قلعه، در سطح سوم جای دارد؛ یعنی در فرازینترین بخش دژ. این بخش، جایی برای زندگی و باشندگی فرمانروا و پیرامونیان درخور اعتمادش به شمار میرفت. بخش سوم در باختر دژ جای دارد و از فراز آن میتوان بخشهای پایینتر را دید.
یکی از دو دروازهی قلعه فورگ در بخش خاوری دیده میشود. این در بزرگتر از دروازهی دیگر است که در بخش شمالی قلعه ساختهاند. دروازهی خاوری را در سالهای گذشته به خواست میراث فرهنگی دَرمیان پدید آوردهاند تا آمد و شد بازدیدکنندگان قلعه فورگ آسانتر باشد. 4 متر پهنا و اندکی بیش از 4 متر نیز درازا دارد.
قلعه فورگ سه بخش یا سطح دارد. بخش نخست جایی برای باشندگی خدمتکاران و نیز نگهداری اسبها و دیگر چارپایان بوده است. سطح دوم که بالاتر است برای سربازان و نگاهبانان ساخته شده است. شاهنشین و بخش زیباتر و کاراتر قلعه، در سطح سوم جای دارد؛ یعنی در فرازینترین بخش دژ. این بخش، جایی برای زندگی و باشندگی فرمانروا و پیرامونیان درخور اعتمادش به شمار میرفت. بخش سوم در باختر دژ جای دارد و از فراز آن میتوان بخشهای پایینتر را دید.
دو راه زیرزمینی در قلعه فورگ ساختهاند. این راههای پنهانی را «نَقب» مینامیدند. در سوی جنوبی قلعه، نقبی هست که 110 متر درازا دارد و برپایهی بررسی دو تَن پژوهشگری که پیشتر نام آنها آورده شد، 340 پلهای است و به کشتزارهای پیرامون قلعه راه میبَرد. راه پنهانی دیگر به رودخانهای که دورتر از قلعه جاری است، میرسد. دیوارها و سقف نقبها، در پارهای جاها سنگچین شده است و با تراشیدن صخره، مسیر نقب را گشودهاند.
پیشتر گفتیم که قلعه پی ندارد و آن را بر روی صخرهای استوار ساختهاند. برای برآوردن برج و باروها و دیگر سازههای قلعه، از سنگ، چوب، آجر و خشت استفاده شده است.
از ریزش یکی از برجهای قلعه فورگ نیز یاد کردیم. این برج در بخش جنوب باختری قلعه جای داشت و در آغاز گفته شد که در زمان انجام کارهای «رفع خطرسازی» و بر اثر بارش باران فرو ریخته است (خبرگزاری ایرنا، 25 فروردین 1399 خورشیدی). اما یک روز پس از آن، سرپرست میراث فرهنگی دَرمیان ریزش برج جنوبی را نه از بارشها، بلکه بر اثر انجام کارهای مرمتی دانست و چنین گفت که: «هنگامی که کارگران سنگهای اطراف برج را جمعآوری می کردند، قسمتی از سنگچین جلوی دیوار، به صورت ناگهانی از برج جدا شد»! (خبرگزاری فارس).
دربارهی چم(:معنای) قلعه نیز بازگفتها گوناگون است. اما آنچه بیشتر بازگو شده چنین است که «فورگ» در آغاز «فورک» خوانده میشد و نام نیای خاندانی ایرانی بود که در گذشتههای دور، در آن گستره فرمانروایی میکردند. از اینرو، روستای فورگ به نام آنان آوازه پیدا کرد. سپستر نیز قلعه را به همان نام، خواندند.
این دژ تاریخی در اسفندماه 1379 خورشیدی، در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شده است. در فروردین1391 خورشیدی، معاون میراث فرهنگی خراسان جنوبی از انجام «اقدامات اولیه» برای ثبت جهانی قلعه فورگ خبر داد (خبرگزاری ایسنا) اما تا سال 1396 که زینب آزمون، باستانشناسی که گستردهترین پژوهشها را دربارهی قلعه فورگ انجام داده است، خواستار کمک میراث فرهنگی برای ثبت این قلعهی تاریخی در یونسکو شد (خبرگزاری ایرنا)، آگاهی دیگری از انجام چنین کار بایستهای گزارش نشده است.
این نیز گفتنی است که قلعه فورگ در زمان فرمانروایی «شوکت الملک اول»، فرمانروای خراسان در میانهی پادشاهی قاجاریه، به دست سربازان او به تصرف درآمد و از آن پس خالی از باشنده شد. قلعه فورگ، اکنون از جاذبههای گردشگری و کممانند استان خراسان جنوبی به شمار میرود.
پیشتر گفتیم که قلعه پی ندارد و آن را بر روی صخرهای استوار ساختهاند. برای برآوردن برج و باروها و دیگر سازههای قلعه، از سنگ، چوب، آجر و خشت استفاده شده است.
از ریزش یکی از برجهای قلعه فورگ نیز یاد کردیم. این برج در بخش جنوب باختری قلعه جای داشت و در آغاز گفته شد که در زمان انجام کارهای «رفع خطرسازی» و بر اثر بارش باران فرو ریخته است (خبرگزاری ایرنا، 25 فروردین 1399 خورشیدی). اما یک روز پس از آن، سرپرست میراث فرهنگی دَرمیان ریزش برج جنوبی را نه از بارشها، بلکه بر اثر انجام کارهای مرمتی دانست و چنین گفت که: «هنگامی که کارگران سنگهای اطراف برج را جمعآوری می کردند، قسمتی از سنگچین جلوی دیوار، به صورت ناگهانی از برج جدا شد»! (خبرگزاری فارس).
دربارهی چم(:معنای) قلعه نیز بازگفتها گوناگون است. اما آنچه بیشتر بازگو شده چنین است که «فورگ» در آغاز «فورک» خوانده میشد و نام نیای خاندانی ایرانی بود که در گذشتههای دور، در آن گستره فرمانروایی میکردند. از اینرو، روستای فورگ به نام آنان آوازه پیدا کرد. سپستر نیز قلعه را به همان نام، خواندند.
این دژ تاریخی در اسفندماه 1379 خورشیدی، در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شده است. در فروردین1391 خورشیدی، معاون میراث فرهنگی خراسان جنوبی از انجام «اقدامات اولیه» برای ثبت جهانی قلعه فورگ خبر داد (خبرگزاری ایسنا) اما تا سال 1396 که زینب آزمون، باستانشناسی که گستردهترین پژوهشها را دربارهی قلعه فورگ انجام داده است، خواستار کمک میراث فرهنگی برای ثبت این قلعهی تاریخی در یونسکو شد (خبرگزاری ایرنا)، آگاهی دیگری از انجام چنین کار بایستهای گزارش نشده است.
این نیز گفتنی است که قلعه فورگ در زمان فرمانروایی «شوکت الملک اول»، فرمانروای خراسان در میانهی پادشاهی قاجاریه، به دست سربازان او به تصرف درآمد و از آن پس خالی از باشنده شد. قلعه فورگ، اکنون از جاذبههای گردشگری و کممانند استان خراسان جنوبی به شمار میرود.
خبرنگار امرداد: بامداد رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر