در جنوب باختری علمکوه، در نزدیکی شهر مرزنآباد، «وَلَشت»، یکی از زیباترین دریاچههای ایران، نهفته است و این پهنهی آبی دلانگیز از دیدههای دور، پنهان است. دریاچهی ولشت در میان گودالی بزرگ جای گرفته است که تپههایی با بلندای کم، اما دربرگیرنده، آن را از نگاهها دور نگه میدارند. این خوی زیستبوم شمال است که جلوهگریها دارد و با جان و روان آدمی بازیهای هوش رُبا میکند.
این بخش از طبیعت شمال ایران در جنوب باختری چالوس و 7 کیلومتری شمال خاوری کلاردشت جای دارد. مگر جایی زیباتر از کلاردشتِ مازندران میتوان یافت؟ نه؛ اما این سخن هم درست است، هم نادرست! همه جای ایران زیباست. کلاردشت نیز یکی از آن نقشدرنقشهای زندهوَش سرزمین ماست. ارزشاش را میدانیم؟ در ادامه خواهیم دید با این ارمغان بیمانند ایرانمان، چهها کردهایم!
دریاچه ولشت در میان 10 دریاچهی آب شیرین ایران جای میگیرد، اما در میان دریاچههای استان مازندران، بزرگترین آنهاست. ولشت را باید در شمار دریاچههای کوهستانی دانست، به سبب گسترهی کوه در کوهی که پیرامونش را فراگرفتهاند. چشمانداز آن، ناگفته پیداست که چه اندازه دلخواه است. زمانی که سخن از طبیعت مازندران و کلاردشت به میان میآید، نیازی نیست که بگوییم با چه نقشینههای شادیآوری روبهرو خواهیم شد. به آن برازندگیها، نی زارهای پیرامون دریاچه را هم باید افزود که تا ژرفای 8 متری ریشه دواندهاند.
ژرفای ولشت در بیشترین عمق، به 22 متر میرسد و در کمترین ژرفا 9 متر است. گستردگی آن نیز نزدیک به 150 هزار متر مربع است. اینها را باید برشمرد تا به شناختی بهتر از این بخشودهی طبیعت، برسیم.
اگر نوک پاهایمان به بستر دریاچه برسد، درخواهیم یافت که خاکی بسیار نرم دارد. اگر هم یک مشت از آن را برداریم، نه تنها نرمای خاک، که رنگ خاکستریاش پیدا میشود. ولشت با این دلانگیزیها و ویژگیها، یک هزار متر از سطح دریای کاسپین بلندا گرفته است.
آنهایی که به عدد اهمیت میدهند شاید دانستن این که حجم آب دریاچه ولشت نزدیک به 3 میلیون متر مکعب است، خوشنودشان سازد. به هرروی، همین عددها و رقمهاست که آگاهیهای ما را وسعت میدهد و یاریمان خواهد کرد تا از داشتههایمان درستتر نگاهبانی کنیم. البته اگر نگهبانی کنیم!
آب دریاچه از چشمههای جوشان زیرزمینی به دست میآید و نیز نرمک نرمک از بارشهای فصلی. این آبها، درون کاسهای که بستر ولشت زیبا را ساخته است، جای میگیرند، اما سرریز نمیشوند. ویژگی ولشت چنین است که با افزایش و کاهش اندازهی آب، بالا و پایین میرود.
خاکهای گرداگرد ولشت رانشی و فرسایشی هستند. شنیدهاید که در مَثَل میگویند: «دشمن طاووس آمد پَر او»؟ این را باید دربارهی ولشت، درست دانست. همین خاکهای رانشی کار دست ولشت داده است و سوداگرانی که ذرهای هم نگرانی نگهبانی از زیستبوم ایران را ندارند و تنها در فکر سودجوییهای خود هستند، بلای جان ولشت شدهاند و خاکش را از میان میبَرند. به این قصهی پُرغصه برمیگردیم.
ولشت جولانگاه ماهی سفید و قزل آلا و اردکماهی و دیگر گونههای آبزیان است. پرندگان کوچرو نیز ولشت را از یاد نمیبرند و با آمدن از سرزمین سرد سیبری، در ولشت زمستانگذرانی میکنند تا زمانی که سرمای زیستگاهشان به سر رسد و باز به همان جایی برگردند که آمده بودند. هر سال همین کوچ است و همین کوچ؛ چرا که ارزش زندگی پرندگان به حرکت است و نماندن. این را پرندگان، بهتر از انسانها میدانند!
چندین دهکدهی سرسبز پیرامون ولشت را گرفته است. همگی هم در ارتفاعی بلندتر از دریاچه جای دارند. یکی از آنها «سما» نام دارد که ییلاقنشین است و در زمستانهای سرد، آنجا خالی از هر باشندهای میشود. نزدیکترین آبادی به دریاچه، «نسار» نام گرفته است. نساریها 4 کیلومتر میپیمایند تا به ولشتِ رویایی برسند.
برای گردشگرانی که پیش از فراگیری کرونا گروه گروه به ولشت میآمدند، جاذبههای گردشگری کم نیست. یکی از آن جاذبهها، راه دوچرخهرویی است که رکابزنان از آن میگذرند و لذتها میبردند. جای نگرانی نیست، کرونا که به سر رسد، ولشتِ دستودل باز، باز هم میزبان گردشگران خواهد بود. البته اگر تا آن زمان چیزی از ولشت به جا گذاشته باشیم! اینرا هم بگوییم که از سال 1384 این گستره منطقهی توریستی شناخته شده است.
دمای ولشت با هر جایِ دیگر کلاردشت تفاوت دارد. اکسیژن در آنجا انبوه است (اگر بتوان چنین چیزی گفت). اما زمستانهایش سرد است و دمای آن تا 30 درجهی سانتیگراد زیر صفر هم میرسد. همین است که در زمستانها بخشی از سطح دریاچه یخ میبندد. گردشگران بهار و تابستان را برای دیدن ولشت دلخواهتر میدانند. هر چند در تابستان رطوبت ولشت بالاست و چه بسا اندکی برای ناآشنایان با چنان آبوهوایی، آزاردهنده باشد؛ البته اندکی آزاردهنده. ولشت و آزار؟ نه؛ ولشت یکسره مهربانی است. این ماییم که ولشت و زیستبوممان را از سر نادانی آزار میدهیم.
اکنون زمان آن رسیده است که از غصههای ولشت بگوییم، هرچند گفتنش بهراستی دردناک است. ماجرا چنین است که ساخت معدنهای شن و ماسه در نزدیکی دریاچه ولشت، این پهنهی آبی کممانند و سرمایهی ملی ما را چنان باخطر رودررو کرده است که آگاهان میگویند اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود نهتنها ولشت از دست خواهد رفت، بلکه میتواند برای شهرهای چالوس و نوشهر «شبه سونامی فاجعهباری رقم بزند» (گزارش خبرگزاری ایسنا، 12 خرداد 1397).
یکی از آن کارخانههای شن و ماسه تنها 150 متر با درهی چالوس فاصله دارد. پساب کارخانه که رودخانههای آن گستره را آلوده کرده است، تنها و تنها هزارمتر از ولشتِ زیبا دور است. بهراستی، سودجویی به چه بهایی؟
دشواری اینجاست که انفجار و ارتعاشهای معدنها و نیز برداشت خاک، سبب رانش دریاچه ولشت میشود (همان گزارش). این در حالی است که برپایهی قانون، برداشت خاک از پیرامون دریاچه تا شعاع 2 کیلومتری ممنوع است. آن انفجارها، گونههای جانوری و آبزیان ولشت را آسیبها زده است. اگر کار به همین شکل پیش برود گمانی نیست که نابود خواهند شد. به اینها گردوغبار و ریزگرد معدنها را هم بیفزاییم تا بدانیم چه بر سر ولشت و باغهای پیرامون آن میآید.
با آنکه انجمنهای زیستمحیطی در سال 1397 خورشیدی، با مسوولان نامهنگاریها کردهاند و از خطرهایی که ولشت را تهدید میکند، هشدارها دادهاند، «با وجود وعدههای بسیار، هنوز هیچ اقدامی برای نجات ولشت از این چالش مرگبار صورت نگرفته است» (گزارش خبرگزاری ایسنا). اینکه در این یکی دو سال آیا مسوولان برای نجات ولشت کاری انجام دادهاند یا نه؟ آگاهیای نداریم؛ جز آنکه در شهریورماه همان سال دادستان مرکز مازندران در واکنش به آن نگرانیها، گفته بود که اجازهی آلودگی محیط زیست را نخواهند داد و جلو برداشتهای بیرویه و معدنکاری را خواهند گرفت (خبرگزاری مهر).
افزونبر اینها، لایههای ضعیف آهکی خاکهای پیرامون ولشت، بر اثر همان ارتعاشها و انفجارهای کارگاه شن و ماسه در پاییندست رودخانه، ولشت را به جایی رسانده است که باید نگران آن بود. کارشناسان میگویند که اگر این خرابی ادامه پیدا کند شکافهای مویی خاک پیرامون دریاچه به شکافهای بزرگتر تبدیل میشود و ولشت را با خطری جدی روبهرو خواهد ساخت (گزارش ایسنا).
گردشگران نیز در سالهای گذشته به زیستبوم ولشت آسیبها زدهاند (همشهری آنلاین، شهریور 1398). خبر از آلایندههای محیطی و مرگ آبزیان و حتا جلبکها و پلانگتونهای دریاچه نیز گزارش شده است.
پیکر ولشت در حالی زخمدار است که این دریاچه در مهرماه 1388 خورشیدی، به نام هفتاد و یکمین اثر طبیعی ایران ثبت ملی شده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر