۲۰ شهریور ۱۳۹۹

قلعه قمچقای؛ سازه‌ای به درازنای تاریخ

در نهفتِ کوه و در میان دره‌ای آکنده از لاله‌های واژگون، دژی دیده می‌شود که از زمان‌های دور باستانی، پا‌به‌پای تاریخ آمده است و اکنون یکی از صدها دژی است که نشان از رویدادهای بسیاری دارد که بر ایران کهن، گذشته است. آن بنا را «قلعه قمچقای» می‌نامند و پرتگاهی را که در دامن آن ژرفایی بیم‌آور دارد، «دره شاهان» می‌خوانند.

قلعه قمچقای در شهرستان بیجار، به فاصله‌ای 45 کیلومتری از شمال شهر بیجار، در استان کردستان آرمیده است؛ درست در کنار رود قمچقای. این رود یکی از سرشاخه‌های رودخانه‌ی قزل اوزن است که در دامنه‌ی کوه قمچقای با بلندای 1950 متر، جاری است و سرانجام پس از گذر از پیچ‌و‌خم‌های بسیار، به رود قزل اوزن در استان زنجان می‌پیوندد.
دیرینگی قلعه قمچقای، سر به هزاره‌ی سوم پیش از میلاد می‌زند. این تاریخِ گمان‌زده شده، از کشفیات باستان‌شناسی به دست آمده است. باستان‌شناسان تاریخ ساخت قلعه را میان سده‌های 25 تا 21 پیش از میلاد برآورد می‌کنند. با این همه، دشواری به دست دادن تاریخی باریک‌بینانه از ساخت دژ به آنجا بازمی گردد که سنگ‌های تراش‌خورده‌ی سازه، ویژگی‌های نمایانی ندارند که باستان‌شناسان را برای شناخت دیرینگی آن یاری کنند. از بررسی‌ها و کاوش‌ها، همان اندازه دریافته‌اند که قلعه‌ای است برآمده در سده‌های پیش از میلاد. این سازه، در گذر تاریخی خود، همواره جایگاهی برای مادها و مانایی‌ها بوده است و در دوره‌های تاریخی ساسانی و روزگاران پس از آن، کاربرد بسیاری داشته است. از این‌رو، قلعه قمچقای از ارزش فراوان تاریخ‌پژوهی برخوردار است. با بررسی‌ها و کاوش‌های افزون‌تر بی‌گمان یافته‌های تاریخی فراوانی به دست خواهد آمد.
پیداست در آن گذر تاریخی، رویدادهایی نیز در این قلعه رُخ داده است که پیوندی بنیادین با تاریخ ایران دارد. یکی از آن رخدادها یورش هراکلیوس، امپراتور بیزانس به ایران، در زمان خسروپرویز ساسانی است. زمانی که هراکلیوس آتشکده‌ی آذرگشسپ را محاصره کرده بود، سپاهیان او به این دژ نیز دست یافتند و آسیب‌هایی به آن زدند. قلعه قمچقای تنها صد کیلومتر دورتر از آتشکده‌ی آذرگشسپ (تخت سلیمان) است.
قلعه قمچقای از دید راهبردی (استراتژیک) چنان اهمیتی دارد که کمتر نمونه‌ای هم‌تراز آن می‌توان یافت. این دژ را در بهترین جایی که بتوان گمان بُرد ساخته‌اند. صخره‌های بلند و پرتگاه‌های فراوان چنان قلعه قمچقای را نگاهبانی می‌کنند که سازندگان آن هیچ نیازی ندیده‌اند تا در برآوردن دیوارهای بلند و شیوه‌های نظامی برای محافظت از دژ، کوشش کنند. طبیعت خشن و کوهستانی آن‌جا بهترین و مناسب‌ترین سازه‌ی دفاعی است. در پای این کهن‌دژ از یک‌سو دره‌ای دهان گشوده است که حتا نگاه کردن به ژرفای آن بیم‌آور است و از سوی دیگر در باختر و خاور آن پرتگاه‌های دیگری دیده می‌شود که خیال دستیابی به دژ را برای پیشینیان تا مرز ناممکن می‌بُرد. این که سپاهیان امپراتور بیزانس چگونه توانسته‌اند این دژ را تسخیر کنند؟ رازی است که گشودن آن آسان نیست. شاید آن‌ها از نابسامانی سال‌های واپسین پادشاهی خسروپرویز بهره برده‌اند که رشته‌ی کارها از دست رفته بود و مرزها و دژهای نظامی کم‌و‌بیش رها شده بود.
آثار تاریخی‌ای که از قلعه قمچقای به دست آمده، شگفت‌انگیز است. نقش‌های هیروگلیفی با خط‌ها هیراتیک، یک نمونه از آن یافته‌ها در بلندای 200 متری قلعه است. این نقش‌ها حتا برخی از خاورشناسان را به این گمان انداخته است که آن‌ها را مهم‌تر از نقش‌های هیروگلیفی مصر بدانند! هیراتیک، شیوه‌ی تندنویسی خط تصویری هیروگلیف مصریان بود.
در بیرون از دژ، پُشته‌های سنگی‌ای دیده می‌شود که عمود بر رودخانه‌ی دامنه‌ی کوه، تراشیده شده‌اند. این پشته‌ها در سوی شمال باختری دژ جای دارند و دیواره‌هایی دفاعی به شمار می‌روند. شیوه‌ی مهندسی‌ای که برای دیواره‌ها به کار برده‌اند در خور نگرش است و نشان از هوشمندی سازندگان قلعه قمچقای دارد. همه‌ی آن‌ها نیز در سده‌های باستانی شکل داده شده‌اند.
گستردگی قلعه قمچقای نزدیک به 5000 متر مربع است. تنها و تنها راهی هم که به دژ می‌رسد باریکه‌ای گشوده شده میان سنگ‌ها و صخره‌هاست که گذر از آن برای یک تَن هم دشوار است. پیشتر گفتیم که صخره‌ها و پرتگاه‌های گرداگرد قلعه قمچقای، آن را از داشتن سازوکارهای دفاعی بی‌نیاز کرده است. همین راه باریک و دشوار گذر که نشان از طبیعت آنجا دارد، سدی بزرگ در برابر کسانی بوده است که می‌خواستند با یورش و دست‌درازی، به درون آن سازه‌ی بلند رخنه کنند.
دروازه‌ی قلعه را برآورده‌ی روزگار ساسانیان می‌دانند. در آن روزگاران بود که دروازه‌ی بزرگ قلعه قمچقای را طراحی کردند و ساختند. اما آنچه اندکی شگفت‌آور است آن است که دروازه را در بخش شمالی دژ ساخته‌اند که بلندای کمتری از دیگر بخش‌ها دارد. در حالی که باید وارون این می‌بود و همانند دیگر قلعه‌ها و دژهای تاریخی، دروازه را در جایی می‌ساختند که ارتفاعی بیشتر از بخش‌های دیگر داشته باشد. این کار در قلعه قمچقای از آن‌رو انجام شده است که قلعه در پناه صخره‌ها و ودیوارهای بلند چنان نگاهبانی شده بود که به‌راستی اهمیتی نداشت دروازه‌ی ورودی کجا باشد. چرا که پیمودن دره‌ها و پرتگاه‌ها و بالا رفتن از کوه و سپس گذر از راه باریک ورودی، آن اندازه دشوار بود که کسی نتواند به آسانی به پای دیوارهای دژ برسد و آرزوی گشودن دروازه‌ی آن را در سر بپروراند.
طراحان و سازندگان دژ در درون و پیرامون قلعه راهروهایی سنگی کنده‌اند که با 41 پله به دهانه‌ی آن می‌توان رسید. این نیز از شگفتی‌های قلعه قمچقای به شمار می‌رود. آن راهروها شاید پناهگاه‌هایی دفاعی و نظامی بوده است. مخزن‌های بزرگ و سنگی دژ نیز شاهکار دیگر طراحان این سازه‌ی فرازجو است. شاید با بررسی و کاوش‌های باستان‌شناسی افزون‌تر بتوان به رازهای دیگر این کهن‌دژ دست یافت.
قلعه قمچقای از آسیب های این سالیان در امان نبوده است. شنیده‌ایم که در مَثَل می‌گویند: دشمن طاووس آمد پَر او! همان پرتگاه‌ها و بلندی‌ها و دشوار گذری‌های قلعه، بلای جان قلعه قمچقاق شده و نگاهبانی از این میراث کهن ایران را بسیار دشوار کرده است. آنچنان که در گزارش‌های خبری، از «امنیت صفر» قلعه برای جلوگیری از حفاری‌های غیرمجاز سخن گفته شده است (خبرگزاری ایرنا، گزارش فروردین‌ماه 1395). روشن کردن آتش در درون قلعه و کندن دیوارها نیز بسیار دیده شده است. اما راهی برای نگهبانی همیشگی قلعه و جلوگیری از این ویرانگری‌ها، نیافته‌اند، یا نگرانی یافتن اش را نداشته‌اند! همین است که نقش‌ها و خط‌های باستانی قلعه، بی‌پناه رها شده‌اند و دستبردها حد و اندازه‌ای ندارد. گزارش‌های این سالیان، این خبر اسف‌بار را هم بازتاب می‌دهند که آثار باستانی قلعه قمچقای به دست «تاراج گران و غارتگران» افتاده است (خبرگزاری دانا، فروردین 1397). از همه ناگوارتر اکتشافات معدنی و ویرانی آن گستره‌ی باستانی «در سطحی گسترده» است (گزارش خبرگزاری دانا) است. مردم بیجار با پافشاری بسیار خواسته‌اند که جلو حفاری‌های معدنی، که هم به آثار تاریخی و هم به حیات‌وحش آنجا آسیب‌های جبران‌ناپذیر می‌زند، گرفته شود. نمی‌دانیم مسوولان چه پاسخی به خواست مردم داده‌اند. این در حالی است که قلعه‌ی تاریخی و بسیار باارزش قمچقای در سال 1365 خورشیدی با شماره‌ی 1721 ثبت ملی شده است و مسوولان باید از این میراث ملی نگاهبانی کنند.



خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر