۲۹ شهریور ۱۳۹۹

استاد شاپور شهبازی ما را با جهان‌بینی هخامنشیان آشنا کرد

شادروان پروفسور شاپور شهبازی ما را با ستون‌های برا‌فراشته و ایوان و کاخ‌های میراث جهانی پارسه و زندگی و جهان‌بینی شاهنشاهی بزرگ هخامنشیان آشنا کرد و تاریکی‌های تاریخ ایران باستان را زدود و پرده‌ها را کنار زد.

به گزارش اَمرداد، سخنان بالا را محمودجعفری دهقی، زبان‌شناس و استاد دانشگاه در برنامه‌ی زنده‌ی اینستاگرامی (لایو) که برای بزرگداشت زنده‌یاد شاپورشهبازی برگزار شده بود، به میان آورد. دکتر دهقی در دنباله‌ی سخنان خود با بازگویی خاطره‌هایی نکو و به یادماندنی از شهرستان شیراز و بهار نارنج و باغ‌های دلربای شهر گل و بلبل و کلاس‌های درس در شیراز، فرازهای کوتاهی را بیان کرد. پس از آن درباره‌ی شخصیت علمی شادروان شاپور شهبازی گفت: «من نخستین‌بار با استاد شهبازی و آثار گران‌بهای او، زمانی که در موسسه‌ی آسیایی ایران در دانشگاه پهلوی (شیراز کنونی) در رشته‌ی زبان‌های باستانی سرگرم دانش‌اندوزی بودم، آشنا شدم.

زنده یاد پروفسور شهبازی نخستین‌بار، ایوان‌های پارسه (تخت جمشید) را با آن ستون‌های آسمان‌سای و سرستون‌های شگفت‌انگیز برای ما بازسازی کرد و به ما نشان داد. با دیدن این یادگارهای ارزشمند ما خود را در تالارهای رنگین و آراسته‌ی شاهان هخامنشی، مجسم می‌کردیم. همچنین با زندگانی و جهان‌بینی والای شاهنشاهی هخامنشیان آشنا شدیم.

استاد شهبازی، تحصیلات خود را در دانشگاه‌های شیراز، تهران، لندن، گوتینگِن و اُورِگن به فرجام رسانده بود و تا پایان زندگی کوتاه خود، دل در گرو میراث پارسه و ایران دوست‌داشتنی‌اش (:محبوب) داشت. و هیچ‌گاه از کاوش و پژوهش در آثار تاریخی و فرهنگی ایران باز نه‌ایستاد. واپسین بار به گمانم در سال 1373 خورشیدی به شیراز آمدند و من از زمان به‌دست آمده، بهره بردم و او را در خانه‌ی خواهر ارجمندشان در خیابان عفیف‌آباد دیدار کردم. اما این بار استاد با کوله‌باری از دانش ایران‌شناسی و صدها نوشتار (:مقاله) و آثار گران‌پایه‌ای از تاریخ و فرهنگ ایران به میهن آمده بودند. زنده‌یاد شهبازی می‌گفتند، هر کجای این جهان پهناور که باشم در ایران و اندیشه‌ی ایران به‌سر‌ می‌برم».

این استاد دانشگاه و زبان‌شناس در بخش دیگری از سخنانش درباره‌ی آثار زنده‌یاد شاپور شهبازی افزود: «آثار ارزشمند استاد شهبازی را می‌توان به سه گروه بخش‌بندی کرد، نخست آثار تاریخی که در برگیرنده‌ی بیشترین یادگارهای به‌جا مانده از او هستند. از جمله کتاب‌های کورش بزرگ، جهانداری داریوش بزرگ، یک شاهزاده‌ی هخامنشی، شرح مصور نقش رستم، راهنمای جامع پاسارگاد، راهنمای مستند تخت جمشید، تاریخ ساسانیان به روایت طبری و چندین اثر ارزشمند دیگر می‌توان نام برد. همچنین کتاب‌هایی که به زبان‌های دیگر به چاپ رسیده است و نوشتارهایی همانند کورش و کِرزوس، لشکرکشی کورش جوان، نقش فَر کیانی، اسپ در ایران باستان، ورود پارسیان به تاریخ و گزارش‌های فراوان دیگر از آن جمله‌اند. از سویی، برخی از نوشتارهای او در دانشنامه‌ی ایرانیکا به چاپ رسیده است. بخش دوم آثار شادروان شهبازی، آثار فرهنگی و ایران‌شناسی او است که بر مسایل اجتماعی، هنری و دینی ایران باستان تمرکز دارد. از جمله، افسانه‌ی ازدواج با محارم، اسپ و سوارکاری در ایران باستان، اُستودان، شهرهایی که در ایران پایتخت بوده‌اند، عدد هفت، هفت سین و …

اما سه دیگر از آثار استاد از آنِ پژوهش‌های شاهنامه‌شناسی است. شاپور شهبازی افزون بر نوشتارهای فراوان درباره‌ی شاهنامه‌ی فردوسی، کتابی هم درباره‌ی تحلیل زندگی فردوسی دارند که با نام زندگی‌نامه‌ی تحلیلی فردوسی در انتشارات دانشگاه هاروارد به چاپ رسیده است. من نیز، برای مدتی سرگرم برگردان (:ترجمه) آن به زبان پارسی بودم، ولی انبوهی (:تراکم) کارها سبب شد تا نتوانم آن را به پایان برسانم. شاید هم، خیر (:مصلحت) کار در این بود که آن را به پایان نرسانم. زیرا خوشبختانه سرانجام به دست ماهرانه‌ی استاد بانو هایده مشایخ برگردان شد. در این کتاب تحلیلی زندگی‌نامه‌ی فردوسی، زنده‌یاد شهبازی در واقع، به دو نکته‌ی اساسی اشاره کرده‌اند. نخست این که، آرمان (:هدف) نویسنده از این اثر، بررسی و تحلیل زندگی و اندیشه‌ی فردوسی است. استاد باورمند بودند برای هرگونه اظهار نظر و واکاوی و بررسی (:تجزیه و تحلیل) زندگی پیر توس باید از خود کتاب شاهنامه بهره برد. و آن را پایه‌ی هرگونه داوری درباره‌ی فردوسی قرار داد. هرچند که، باورمند بودند که پیش از خودشان «ژول‌مول» و «نولدکه» که از شاهنامه‌شناسان پرآوازه بوده‌اند بر این نکته، پافشاری کرده‌اند. دوم این که، زنده‌یاد شهبازی می‌گویند، سخنان فردوسی همواره بر سرچشمه‌های (:منابع) مکتوب استوار بوده است. همچنین استاد در تحلیل زندگی و آثار فردوسی نیز، بر آن بود که، فرزانه‌ی توس در جای‌جای شاهنامه و بنا بر شرایط و نیاز روز و فضای داستان‌ها، خود به احوال خود اشاره می‌کند. از همین‌روی، شاهنامه درست و استوارترین (:موثق) سرچشمه درباره‌ی خود شاهنامه است. هرچند که، شادروان شهبازی می‌گویند که، برخی رخدادهای ساختگی همانند سفر فردوسی به بغداد و هَجونامه‌ی سلطان محمود غزنوی در درازای تاریخ بنا بر سلیقه و باورهای دینی دیگران بر این اثر در شاهنامه، افزوده شده است. بنا بر بررسی‌های استاد شهبازی، آثاری که تاکنون درباره‌ی شاهنامه‌ی فرزانه‌ی توس به چاپ رسیده است، نشان می‌دهد که، بهترین و عالمانه‌ترین پژوهش‌ها در این زمینه، از آنِ «ژول‌مول» و « نولدِکه» از ایران‌شناسان برجسته است. پایه‌ی پژوهش‌های این دو ایران‌شناس پس از آن، بن‌مایه‌ی پژوهش‌های شاهنامه‌شناسی دیگران نیز، شد. هرچند که، نقش استادانی همانند محمودخان شیرانی از هند، تقی‌زاده، استاد بهار و ذبیح‌الله صفا را نباید نادیده گرفت و شادروان شهبازی به‌درستی از آن‌ها نام برده است».

دکتر دهقی در دنباله و بخش دیگری از سخنان خویش درباره‌ی زنده‌یاد شهبازی و کارهایی که بر روی زندگی فردوسی انجام داده است، گفت: «‌استاد شهبازی زادروز احتمالی فردوسی را بر پایه‌ی شواهد و اسناد موجود سال 318 مَهی (:قمری) برمی‌شمارد. هرچند که، او بیان کرده است که هیچ سرچشمه محکم و استواری تاکنون درباره‌ی زادروز فردوسی در دست نیست. پس از آن، برپایه‌ی شواهدی از خود شاهنامه و دیگر چکامه‌سُرایان (:شاعران) و ادیبانِ آن دوره به بیان اوایل زندگانی پیر توس و دوران تربیت و آیین فردوسی می‌پردازد. در بخش دیگری از کتاب زندگی تحلیلی فردوسی، زنده‌یاد شهبازی انگیزه‌ی سُرایش شاهنامه را پیشگیری از نابودی روایت‌ها و حماسه‌های پیشین ایرانیان و جلوگیری از گم‌شدن و نابودی آنان در دوره‌های پرآشوب سپسین می‌دانند که از دید من بسیار دیدگاه درستی است. هرچند که، به باور من انگیزه‌ی فردوسی افزون بر این‌ها، یک نوع مبارزه‌ی فرهنگی در برابر فرمانروایان و متجاوزانی بود که در آن دوره با دست به‌دامان‌شدن به نژادپرستی به کوچک‌شماری ایرانیان می‌پرداختند. باری شادروان شهبازی با اشاره به سرچشمه‌های نخستین شاهنامه همانند خدای‌نامه‌ها و شاهنامه‌ی ابومنصوری، پایان سُرایش نخستین نسخه‌ی کتاب فردوسی را سال 384 مَهی دانسته‌اند. همچنین نگاهی به وضعیت سیاسی دوران غزنوی نیز، انداخته است و به تنگ‌دستی و بی‌چیزی (:فقر) فردوسی در پایان زندگی وی، پرداخته است».

به گزارش اَمرداد، شاپور شهبازی، باستان‌شناس، تاریخ‌نگار، نویسنده، ایران‌شناس و متخصص در باستان‌شناسی دوران ایران هخامنشی و استاد دانشگاه‌های شیراز، تهران، هاروارد، کلمبیا، گوتینگن و اُورگن شرقی و بنیادگذار «بنداد تحقیقات هخامنشی» بود. او در 13 شهریورماه 1321 خورشیدی در شیراز زاده شد و در 25 تیرماه 1385 در شیراز و درکنار آرامگاه حافظ به‌خاک سپرده شد.

انجمن ایران‌شناسی و بنیاد ایران‌شناسی شاپورشهبازی در آیین بزرگداشت استاد که در تاریخ 25 شهریورماه به گونه‌ی زنده در اینستاگرام برگزار شد با دعوت و سخنرانی استادانی همانند دکتر روزبه زرین‌کوب، دکتر محمود جعفری دهقی، دکتر کامیار عبدی، دکتر پورجوادی و با باشندگی افتخاری بانو دکتر نازیلا شهبازی و با دبیری جلسه بانو زهره رییسی، یاد بزرگ مرد هخامنشی‌شناس ایران را گرامی داشتند. یادش گرامی باد!





خبرنگار امرداد: سیاوُش آریا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر