یکی بود، یکی نبود. سالهایی نه خیلی دور، دریاچهای بود به زلالی اشک چشم. دل مرغ و ماهی و آدمهای آن دور و حوالی به همان دریاچه خوش بود. پولک ماهیها زیر روشنایی آفتابِ مهربانی که هر روز به دریاچه میتابید، برق میزد؛ پرندهها، بالزنان از این سو به آن سو میرفتند و خسته که میشدند لب دریاچه مینشستند و خستگی در میکردند؛ زمین آدمها هم سیراب بود از آب شیرین دریاچه. تا اینکه بعضی از همان آدمها به خیال کندن چاه و سپردن زمینهایشان به این و آن افتادند. از آب دریاچه هم آنقدر برداشتند که از نفس افتاد.
آسمان که دوست دریاچه بود، دلش گرفت؛ قهر کرد و نبارید. چند سال گذشت. دریاچه روز به روز کمجانتر و بیمارتر شد. تا آنکه یک روز همان آدمها چشم باز کردند و دیدند که دریاچهای که تا دیروز پُر از آب بود، خشک شده، ماهیها مُردهاند و مرغان هوا، پَر کشیدهاند و رفتهاند به دوردستهایی که پیدا نیست کجاست. مردم غصهدار شدند. چشم به آسمان دوختند؛ شاید میبارید و دریاچه دوباره پُر از آب میشد. چند سال گذشت؛ باران شُرشُر بارید. اما دریاچه پُر نشد که نشد. «دریاچه کافتر» جان داده بود.
داستان دریاچهای که زمانی از زیباترین پهنههای آبی سرزمین ما بود، همین است که گفتیم؛ دریاچهای که روزی روزگاری سرشار از آب و آبادانی بود و سالهایی است که خشک و برهوت شده است. بارانهای بهاری این سالها هم نتوانست کافتر را از بیماریای که بیشتر به مرگ میماند، رهایی ببخشد. دریاچه کافتر گویی برای همیشه از دست رفته است.
کافتر، پس از دریاچهی پریشان، دومین دریاچهی آب شیرین استان فارس بود. در میان دریاچههای ایران نیز در چنان بلندایی جای گرفته بود که کمتر همانندی داشت. بلندای دریاچه کافتر از سطح دریا به 2300 متر میرسید. برآوردهای آن سالها نشان میداد که درازای دریاچه 24 کیلومتر و پهنای آن 6 کیلومتر است. از اینرو، میشد مساحتی نزدیک به 48 کیلومتر مربع برای آن شناخت.
کافتر چندان ژرفایی نداشت و بستر آن پوشیده از نی و گیاهان باتلاقی بود. در ژرفترین بخش دریاچه و در زمانهای پُربارش، میشد ژرفایی 5 متری را دید. با این همه، دریاچهی کافتر گسترهای سرسبز، و پیرامونی انبوه از گیاهان و درختچهها پدید آورده بود.
آبهایی که از دامنهی کوه «بُل» و رودخانهی «شادکام» سرازیر میشد، آب دریاچه کافتر را مالامال میساختند. بُل، بلندترین کوه استان فارس است و رودخانه شادکام نیز در شهرستان اقلید جاری است.
بررسیها و پژوهشهای سالهای دور، زمانی که کافتر هنوز خشک نشده بود، نشان میداد که شمار آبزیان دریاچه بسیار زیاد است. از این دید، دریاچه کافتر زیستگاهی باارزش برای گونههای آبزی و کنارآبزی به شمار میرفت. در این دریاچه 50 گونه پرندهی آبزی و کنار آبچر شناسایی شده بود. بیشترین گونه از آنِ مرغابیان بود. سوسمارها، مارها، لاک پشتها و خزندگان فراوان دیگری نیز در دریاچه به سَر میبُردند. تنها بسنده است که بگوییم 24 گونه مار در این دریاچه شناخته شده بود. کافتر جایی برای پرورش ماهی کپور و آمور نیز بود. آمور، گونهای ماهی آب شیرین گیاهخوار از خانوادهی کپورها است. اینها را برشمردیم تا بگوییم که کافتر چه زیستگاه زندگی بخش و مهمی برای زیستبوم فارس بود.
پرندگان کوچرو نیز دسته دسته از گسترههای سردسیر به کافتر میآمدند و در این دریاچه زمستانگذرانی میکردند. کافتر در میان ایستگاههای پرندگان کوچرو، ارزشی افزونتر داشت. چمنزارهای پهنهور پیرامون دریاچه نیز در بهاران و تابستان جایی مناسب برای چرای دام شمرده میشد. مردمان ایل قشقایی در آن گستره سرگرم دامداری و چرای احشام خود بودند.
یک ویژگی نمایان دریاچهی کافتر و پیرامون آن، فراوانی کاریزها (:قناتها) بود. آب گوارای آنها از دامنههای کوه بُل سرچشمه میگرفت. اما این همه آبادانی و سرسبزی، پایدار نماند و دریاچه کافتر از دست رفت. تا بدان اندازه که امید برای زندگی دوبارهی کافتر چندان زیاد نیست.
دریاچه کافتر 13 سال است که پهنهای خشک و بیبَر است. از سال 1386 بود که مرگ دریاچه فرا رسید. خشکسالیهای پیدرپی نیز جان کافتر را بیشتر و بیشتر گرفت. اما مرگ کافتر از خشکسالی نبود. پیش از آنکه سبب خشکیدن کافتر را برشماریم، این را یادآوری کنیم که حجم آبی که در این دریاچه اندوخته شده بود به 25 میلیون متر مکعب میرسید. این اندازه حجم آب، برای سیراب کردن گسترهای پهناور بسنده است. میتوان به سادگی دریافت که از دست رفتن چنین انبوهی از آب چه پیامدهایی برای پهنهی پیرامون آن و زندگی مردمانی که گذرانشان از کشاورزی است، دارد.
در یکی دو سال گذشته میزان بارشهای استان فارس و شهرستان اقلید بسیار بوده است. دو سال پیش بارشها به 800 میلی متر رسیده بود. این اندازه بارش، کممانند و فراوان است. اما کافتر بازنگشت و سیلابهایی که از بارشها پدید آمده بود راهی به کافتر نیافت و آبگیر آن را پُر نکرد؛ تنها 10 تا 30 درصد دریاچه پُر شد (گزارش خبرگزاری برنا، 23 اردیبهشت 1399). مشکل در چیست؟ «کارشناسان معتقدند که رودخانههای بالادست، دستکاری هندسی شدهاند و مسوولان نیز ارادهی حل مشکل را ندارند» (گزارش خبرگزاری مهر، 25 امرداد 1399).
یک سبب خشک شدن دریاچه کافتر آبگیرهای بزرگی است که در مسیری آبی ساخته شده است که از رودخانهی شادکام سرچشمه میگیرد و به کافتر میریزد (گزارش خبرگزاری مهر). این آبگیرها که گلوی کافتر را فشردهاند، در راهی 80 کیلومتری از رودخانه تا دریاچه دیده میشدند. نتیجهی آن به هم ریختن شکل و ساختمان رودخانه و شکل هندسی آبراهه بوده است. این درهم ریختگی، سرعت فرسایش و رسوبگذاری را چنان افزایش داد که کافتر را دچار مرگ کرد. همهی اینها برای برداشت بیشتر و بیرویه از آب دریاچه بود.
یک سبب دیگر خشکیدن کافتر واگذاری زمینهای بالادست دریاچه بود. آن زمینها در بستر حریم سیلابی رودخانهی شادکام، همان رودخانهای که سرچشمهی کافتر بود، جای داشت. زمینها را به دیگران واگذار کردند به این بهانه که کشاورزی توسعه پیدا خواهد کرد. پس از آن، بندی ساختند تا آب برای گسترش کشاورزی را از راهِ همان بند برآورده (:تامین) کنند. ساخت آن بند «تخلف بزرگی بود که گویا سازمان امور عشایری مرتکب آن شده و در عمل سبب شد که در این منطقه یک بیابان عظیم شکل گیرد» (گزارش خبرگزاری برنا، اردیبهشت 1399). یک پیامد آن نیز کاهش چشمگیر پرندگان آن گستره، افزایش آفتها و کم شدن حاصلخیزی خاک بود.
کندن چاههای بسیار یک کار ناآگاهانهی دیگر بود که کافتر را خشکاند. خشکسالی نیز دست به دست حفر چاه داد و از کافتر زمینی خشک ساخت. چاهها نمناکی خاک را از میان برده بودند.آبهای روان رودخانهی شادکام، دیگر به کافتر راهی نداشتند.
اکنون چه باید کرد؟ کارشناسان میگویند که چنین سدها و موانعی را باید از بستر رودخانهی شادکام برداشت تا راهی به سوی بستر دریاچه کافتر گشوده شود و سیلابها و بارانها به زمین تفتیده و خشک کافتر برسد و آن را آبگیری کند. اما راستش آن است که هر اندازه هم که دست بجنبانند، باز سالها زمان خواهد بُرد تا کافتر بار دیگر پُرآب شود و زندگی از سر بگیرد.
دریاچهی تشنهی کافتر در شهرستان اقلید فارس، در خاور روستای کافتر و جنوب کوه بُل جای دارد، در دشتی که میان پنجههای کوه، در دهستان خنجشت، احاطه شده است. کافتر، از شهر اقلید 35 کیلومتر دوری دارد.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر