پایه ستون ساسانی در یکی از روستاهای شمالی پارس که در کنار جادهی اصلی و در بدترین شرایط حفاظتی رها شده بود، پس از آگاهیرسانی و اعتراضهای نگارنده در پنج سال پیش، تنها از اینسوی خیابان به آنسوی خیابان جابهجا شده و به بدترین شیوهی ممکن نگهداری میشود.
به گزارش اَمرداد، هنگامی که کشورهای همسایه و نوپا با هر وسیلهای در اَندیشهی بهدست آوردن هویت و شناسنامهای برای سرزمین خویش بوده و با زور و چنگاَندازی و فریب و مکر (:دسیسه) و باژ دادن، پیشینهای برای کشور خود دست و پا میکنند، در کشور ما همچنان به آثار تاریخی و فرهنگی بیمهری شده و به آن پشت پا زده و هویت و فرهنگ شکوهمند و کهن خویش را به ریشخند گرفته و از سرِ ستیز با آن، برخورد میکنیم. از سویی، کشورهای نوپا و گاه جَعلی با رُبودن بزرگان و نامآوران (:مشاهیر) ایرانی به نام کشور خود و ثبت ملی آن و گاه ثبت جهانی، در پیِ یافتن دانش و فرهنگی دیرینه بوده و هستند و برای این کارها از هیچ کوششی دریغ نکرده و نمیکنند. اما در کشور ما همواره به نیاکان پاکسرشت و یادگارهای به جا مانده از آنان، تازیده و دهنکجی میکنیم و این داستان پُر درد و رنج و پُر غصهی تکراری ما همچنان دنباله دارد و …
پایه ستونهای ساسانی، رها شده در کنار جاده
«گل بود به سبزه نیز، آراسته شد». این زبانزد (:ضرب المثل) درست روزگار غماَنگیز و پُر غصهی پایه ستونهای ساسانی 1800 ساله را در یکی از روستاهای شمالی سرزمین پارس نشان میدهد. پایه ستونهای ارزشمند و کممانند و بیهمتایی که در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی و به بدترین شیوهی ممکن و در مکانی نازیبا و نازیبنده (:نامناسب) و در خطر دستیابی سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی قرار گرفته است. همچنین پایه ستونهای ساسانی در میان اَنبوه خار و خاشاک و زبالهها در میان بلوار ورودی یک روستا و در لب جاده قرار داده شده، که بدترین جانمایی ممکن برای آن در نظر گرفته شده است. از سویی، در زمان تاریکی شب و نور کم محوطه، امکان برخورد خودروها با آن وجود دارد و یادگار ساسانیان را با خطر بزرگ و نابودی روبهرو خواهد کرد. نصب میلههای آهنی زُمخت و زشت و گوناگون با کاربری ناروشن در کنار پایه ستونهای 1800 ساله که مایهی شگفتی و دریغ و درد است و بدسلیقگی مسوولان اَمر را مینمایاند از دیگر دشواریهای یادگار ساسانیان است.
اما مهمتر از همه، بهرهگیری و به کار بردن و نصب درفشهایی (:پرچمها) با رنگ و بوی مذهبی و دینی است که با باور عمیق مسلمانان شیعه گِره خورده است و اتفاقا بی احترامی به جایگاه بزرگان دین است. زیرا شایسته و بایسته است تا چُنین درفشها و نمادهای دینی که قابل احترام مردم است در جایی زیبنده و درخُور و با زیبایی هرچه تمام نصب شود. همچنین نباید با این کارهای نسنجیده و بهدور از اَندیشه، نمادهای مذهبی را در کنار یادگارهای ملی قرار داد تا این پنداشت و باور را در میان برخی از دوستداران میراث فرهنگی و تاریخ و فرهنگ ایرانی پدید آورد که دین در برابر هویت ملی قرار گرفته است. زیرا این دو (دین و هویت ملی) در سَدههای درازی در کنار هم شکل گرفته و با یکدیگر هَمساز شده است.
پایه ستون ساسانی و داستان اینسو و آنسوی خیابان
پایه ستون ساسانی کوچکتر، سالهای سال بود که در کنار و لب جادهی اصلی و شهری و چسبیده به تیر چراغ برق و زیر تابلویی و در نزدیکی گورستان روستا، جا خوش کرده و گاهی مردم بومی و بیشتر کهنسالان به عنوان صندلی از آن بهره گرفته و روی آن مینشستند! در تیرماه سال 1394 خورشیدی نگارنده بازدیدی از این پایه ستون داشته و پس از آگاهیرسانی به مسوولان میراثفرهنگی استان و مرکز در گزارشی در تارنمای خبری اَمرداد و روزنامههای شیراز، موضوع را بازتاب داده و خواستار جابهجایی پایه ستون به نزدیکترین موزهی موجود یا مکانی اَمن شده بود. همچنین کارشناسان میراث فرهنگی در همان سال از پیگیری و جابهجایی و حتا ثبت ملی آن به نگارنده خبر داده بودند. اما با شگفتی و ناباوری و شوربختی فراوان و پس از گذشت پنج سال، نهتنها هیچ کاری برای یادگار ساسانیان انجام نشده است، بلکه مسوولان روستا بدون هماهنگی و آگاهی میراث فرهنگی تنها پایه ستون را از اینسوی خیابان به آنسوی خیابان جابهجا کردهاَند! بدتر از همه، این که با سیمان نیز، آن را به زمین چَسبانده و کمی به بخش پایینی ستون آسیب رساندهاَند که با سنجش نگارههای سال 1394 خورشیدی میتوان آن را دریافت.
از سویی، نگارنده با پرسوجو از مردم بومی و بررسی بیشتر دریافته است که، این پایه ستون در زمستان سال گذشته از سوی شورای شهر روستا جابهجا شده است. در واقع، پایه ستون ساسانی در میان بلواری در ورودی روستا به بدترین شیوهی ممکن که در نگارهها نیز پیدا است جانمایی شده، که دل هر دوستدار میراث فرهنگی و تاریخ و فرهنگ ایران را از بی مهریها و نَدانمکاری و کجسلیقگی برخی از افراد، به درد میآورد.
داستان پایه ستون بزرگ و شکسته از زبان مردم بومی
اما داستان غماَنگیز و دردناک پایه ستون بزرگتر و شکسته، اَندوهی بزرگ را بردل هر ایرانی نژاده (:اصیل) مینشاند و همانند پُتکی است بر سر هر فردی که ذرهای دل در گِرو میهن دارد. به گفتهی یکی از بومیان روستا که چندین دقیقهای را با نگارنده هم گفتوگو شده و سخنان دردناکی را بیان کرده است، پایه ستون بزرگتر در درون تپهای تاریخی در پایین کوه که نگارنده با چشم میتوانست آن را ببیند، جای داشته است و یکی از افراد دولتی (نگارنده به سبب اخلاقی از سمت او نامی نمیبرد) در سالهای گذشته که گمان میکرد در میان سنگهای پایه ستون، گنجینهای پنهان است، آن را شکسته است و زمستان سال گذشته، شورای شهر روستا به همراه پایه ستون کوچکتر که این دست خیابان و کنار جاده بود به آن دست خیابان برده و در ورودی روستا در درون بلواری که میبینید، قرار داده است.
نوروزی در پاسخ به این پرسش نگارنده که به نظر میرسد که پایه ستون در هنگام جابهجایی و بهتازگی شکسته باشد، گفت: « نه، چنین چیزی نیست و این موضوع را همهی مردم روستا میدانند و میتوانید پرسوجو کنید».
آن تپهای که فرد بومی از آن نام میبرد، تپهای است که به ثبت ملی رسیده و از آنِ دورهی تاریخی است و تردیدی در جایگیری پایه ستون بزرگتر در آن تپه، وجود ندارد.
اما سخن در خُور نگرش این است که، به گمان فراوان شورای شهر روستا بدون هماهنگی و آگاهی میراث فرهنگی آن شهر مربوطه، پایه ستون را از درون تپه، جابهجا کرده است که برپایهی قانون و ضابطههای میراثفرهنگی نادرست بوده و تخلف است و حق چُنین کاری را بدون حضور میراث فرهنگی نداشته است. یا اگر میراث فرهنگی شهر در جریان رَوند جابهجایی و داستان شکل گرفته در میان مردم بومی بوده است، به میراث فرهنگی استان و مرکز گزارشی نداده است و کارشناسان میراث فرهنگی استان در این زمینه، اظهار ناآگاهی کردهاند.
با این همه، نگارنده برپایهی مسوولیت اجتماعی خویش به ادارهی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان رفته و با نشان دادن نگارههای پایه ستونها و بازگو کردن داستان شکل گرفته در میان مردم بومی روستا، خواستار رسیدگی فوری و توجه بیشتر و جابهجایی آن به موزه یا جایی اَمن شده است. همچنین نگارنده، موضوع پنج سال پیش را به مسوول مربوطه در میراث فرهنگی یادآوری کرده و خواستار پیگیری آن شده است.
کارشناس میراث فرهنگی دربارهی ثبت ملی پایه ستونهای ساسانی گفت: « این نمونه آثار جزو آثار تاریخی فرهنگی غیرمنقول به شمار میآید و نمیتوان آنها را به تنهایی به ثبت ملی رسانید و پروندهی جداگانهای تشکیل داد. اما دارای ارزش فراوان تاریخی و فرهنگی است و باید از آن محافظت و نگهداری کرد. همچنین شاید درست نباشد که آن را به موزه جابهجا کرد، ولی باید در جایی مناسب و ایمن و درخُور یک اثر ارزشمند تاریخی در همان روستا با برپایی سازهای همخوان و سایهبانی و یک تابلو شناسایی (:معرفی) قرار داد.
این کارشناس میراث فرهنگی، پیمان بست (:قول دادن) که تا هفتهی آینده برای بررسی و بازدید پایه ستونها رفته و پیگیریهای لازم را انجام داده و مسوولان روستا را توجیه خواهد کرد و با ارایهی طرحی پایه ستونها را در جای مناسبی قرار خواهد داد.
پایه ستون ارزشمند ساسانی
علیرضا جعفریزند، باستانشناس که همان سالها پایه ستونها را دیده، پیش از این به نگارنده گفته بود: «این پایه ستون بسیار زبرهتراش است و بر روی آن کار چندانی انجام نشده است. به تراش ابتدایی آن به آسودگی میتوان پِیبرد. همچنین از دید هنری نیز ضعیف است، ولی از دید شکوه و بزرگی دارای ارزش فراوانی است که به پیروی از پایه ستونهای هخامنشی ساخته شده است».
دکتر جعفریزند دربارهی دیرینگی پایه ستونها نیز، افزوده بود: « این پایه ستونها از آنِ اوایل دورهی ساسانی است که ما نمونههای آن را در نورآباد و پیروزآباد و بیشاپور از زمان اَردشیر یکم و شاهپور یکم در همین استان داریم و نمونهای از آن هم که خود من در کاوشهای باستانشناسی نورآباد به دست آوردهام، هماینک در موزهی سنگ شیراز نگهداری میشود. از همینروی، این پایه ستون بسیار ارزشمند است و باید هرچه زودتر جابهجا شده و به موزه رود تا از دست تاراجگران و سودجویان در پناه باشد».
به گزارش اَمرداد، در این گزارش به اَنگیزهی مسایل اَمنیتی و درخطر بودن پایه ستونها، نشانی و نام روستا و شهر آورده نشده است.
در زیر نگارههایی را که آدینه 14 شهریورماه گرفته شده است، ببینید:
بخشی از ستون بزرگتر که یا در جابه جایی شکسته و یا به گفته بومیان سوداگران آنرا شکسته اند و روی زمین و در گوشه ای رها شده است
پایه ستون بزرگتر که بخشی از آن شکسته شده و در میان زباله و خار و خاشاک نگهداری می شود
پایه ستون ساسانی را با سیمان به زمین چسبانده اند!؟
پایه ستونهای 1800 ساله ای که به این شیوه نگهداری می شود،تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
روی سر پایه ستون کوچکتر
شیوه تراش و شیارهای ساده پایه ستون ها
نگاره ای که سال 94 گرفته شده است و پایین آن سالمتر است، سنجیده شود با نگاره سال 1399
نگاره سال 99 سنجیده شود با نگاره سال 94 که پایین آن سالم است و شکستگی کمتری دارد
یادگار نیاکانی و ارزشمند ملی در بدترین جای ممکن گذاشته شده است
فرتورها از سیاوش آریا
خبرنگار امرداد: سیاوُش آریا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر