۱۷ شهریور ۱۳۹۹

قلعه ضحاک؛ بر فراز کوهساری از سنگ و صخره

تا چشم می‌بیند صخره است و آسمان. درست در فرازین‌ترین جای کوه، بر روی چکادی(:قله‌ای) بلند، آنجا که کوه سر به آسمان سوده است، «قلعه ضحاک» دیده می‌شود؛ هزاران سال است که دیده می‌شود. مردمان آن گستره باور دارند و سینه‌به‌سینه از نیاکانشان شنیده‌اند که ضحاک ماردوش در آن دژ زندگی می‌کرد. بیدادگر بود و فریبکار.

باز، گفته شده است کاوه آهنگر در یکی از کوی‌و‌برزن‌های شهر هشترود، جایی که به آن «خروج ستان» می‌گفتند، دکان آهنگری داشت. از بیداد ضحاک به ستوه آمد. از همان جا به پا خاست و با یاری مردم، ضحاک را از دژ بلندش پایین کشید. این‌ها نقل و گفت‌های مردمی است؛ اما سخن تاریخ از رنگ دیگری است.
نشانه‌های تاریخی چنین بازگو می‌کنند که قلعه ضحاک از پایگاه‌های اقوام ماد و مانایی بوده است. مانایی‌ها از سده هشتم تا ششم پیش از میلاد بر آذربایجان و جلگه‌ی جنوبی دریاچه‌ی ارومیه فرمانروایی می‌کردند و قلعه ضحاک یکی از دژهای آنان بود. اما نشانه‌های آشکارتر این قلعه، به دوره‌های تاریخی هخامنشی، اشکانی و ساسانی بازمی‌گردد. این دژ کهن بر سر راه اکباتان به آتشکده‌ی آذرگشسب (تخت سلیمان) بود و ارزش بسیاری داشت. سپس‌تر در دوره‌های اسلامی تاریخ ایران نیز پایگاهی برای فداییان اسماعیلی شد. بدین گونه آمد و شد فرمانروایان و سربازان به این دژ فرازجو، یک آن بریده نمی‌شد و همواره قلعه‌ای استوار و نظامی به‌شمار می‌رفت. این پایگاه تا روزگار تیموریان در سده‌ی دهم مهی(:قمری)، همچنان رونق داشت. از آن زمان به این سو بود که از هیاهو و آمد و شد قلعه کاسته شد.
با این همه، پیشینه‌ی تاریخی قلعه ضحاک چنان است که به‌راستی نمی‌توان تاریخی دقیق و باریک‌بینانه‌ای برای ساخت آن برشمرد. هر چه هست، آن را دژی بیش از 3 هزار ساله می‌دانند و رد پای بسیاری از قوم‌ها و تمدن‌ها را در آن‌جا می‌جویند؛ مانند اورارتویی‌ها که در هزاره‌ی دوم پیش از میلاد در کنار دریاچه‌های ارومیه و وان قدرت داشتند و قلعه ضحاک دژ آنان بود. اما بیشترین آثاری که از این قلعه به دست آمده است به روزگار اشکانیان بازمی‌گردد. سنگ‌تراشی‌ها و جاسازی‌هایی هم در بازمانده‌ی قلعه ضحاک دیده می‌شود که برخی از باستان‌شناسان را به سده‌هایی دورتر از اشکانیان می‌بَرد و از قلعه ضحاک نیایشگاهی مِهری می‌سازد که سپس‌تر تغییر کاربری داده و به دژی نظامی تبدیل شده است. این‌ها و بسیاری دیگر، همه بازگفت‌های گوناگونی است که درباره‌ی دیرینگی این دژ باستانی گفته شده است.
در کاوش‌های باستان‌شناسی قلعه ضحاک نیز آثار گوناگونی به دست آمده است. در یکی از آن کاوش‌ها، 5 قطعه سفال پیدا شد که بر روی آن‌ها به خط آرامی نوشته‌هایی دیده می‌شد. شاهینی که پنجه‌هایش را بر پیکر گاو زده است و یکی از نشانه‌های پیوند این دژ با آیین‌های مهرپرستان است، از دیگر یافته‌های باستان‌شناسان بوده است. باز در آنجا نقشی از سربازی اشکانی، نگاره‌ای از یک ایزدبانو، تصویری از مردی که پیکره‌ی او از دلِ گل نیلوفر بیرون آمده است و نمونه‌های دیگر، یافته‌اند. یافته‌های بسیاری نیز به دست غارتگران افتاده است!
قلعه ضحاک در استان آذربایجان شرقی و در 16 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان هشترود جای دارد و از آثار باستانی بسیار باارزش تاریخ باستانی ایران شمرده می‌شود. جدای از کاربری‌های نخستین آن، که شاید دینی و آیینی بوده است، قلعه ضحاک بیش از هر چیز دیگر سازه‌ای برای دفاع و جنگ‌آوری شمرده می‌شد. قلعه را در بلندایی 1800 متری از سطح دریا ساخته بودند تا گوشه گوشه‌ی آن گستره‌ی کوهستانی و صخره‌ای از نگاه نگاهبانان قلعه پنهان نماند. از سویی دیگر، بلندای چکادی که قلعه را در خود جای داده است، به راستی دسترس‌ناپذیر نشان می‌دهد.
از بلندای چکاد و دشواری بسیارِ رسیدن به آن که بگذریم، پرتگاه‌های هولناکی که از 3 سو دژ را دربر گرفته‌اند، یک سبب دیگر برای تسخیرناپذیری آنجا بوده است. پرتگاه‌های گرداگرد قلعه، ساز و کاری دفاعی داشته‌اند؛ جدای از اینکه چشم‌اندازی بسیار زیبا و تماشایی نیز به آن قلعه بخشیده‌اند؛ چشم‌اندازی که ترس‌آور است. دو رودخانه‌ی «قرانقو» و «شورچای» نیز قلعه ضحاک و بلندی‌های آن گستره را دربرگرفته‌اند.
درازای مجموعه‌ی قلعه ضحاک، نزدیک به 10 کیلومتر است و پهنایی 2 کیلومتری دارد. در آنجا، سازه‌های بسیاری ساخته بودند که دربردارنده‌ی آسیاب، آب‌انبار، تالارها، گرمابه، مخزن‌های سنگی و بسیاری نمونه‌های دیگر بود که نیاز باشندگان دژ را برآورده می‌کرد. اما آنچه از آن سازه‌ها سالم به‌جا مانده، چارتاقی یا دژی شگفت‌آور و دیدنی است. این دژ به شکل مربع ساخته شده و سقفی با طرحی دل‌انگیز دارد. مساحت آن اندکی بیش از 9 متر مربع است و گمان می‌رود که ساخته‌ی اشکانیان بوده است. در اینکه این دژ در روزگار ساسانیان نیز کاربرد داشته است، تردیدی نیست. سازندگان این مجموعه‌ی تاریخی، برای محافظت افزون‌تر از دژ، کار چندانی انجام نداده‌اند، چون نیازی به این کار نبود و همان‌گونه که گفتیم، پرتگاه‌های پیرامون دژ دستیابی به آن را بسیار دشوار می‌ساخت. این نیز گفتنی است که پوشش تاق دژ و یکی از پایه‌های آن بر اثر گذشت زمان و دست‌درازی‌های غارتگران، آسیب دیده بود که سپس‌تر مرمت شده است.
دیوارهای دژ را با سنگ‌های مکعب‌-مستطیلی ساخته‌اند و کنده‌کاری‌هایی نیز بر روی دیوارها دیده می‌شود. اتاق‌های بی‌سقفی در زمین کنده شده‌اند که کاربرد آن‌ها چندان پیدا نیست. به همین‌گونه در صخره‌های عمودی کوه نیز حفره‌ای برآورده‌اند که شاید گونه‌ای جاسازی و انبار بوده است.
در کاوش‌های باستان‌شناسی قلعه ضحاک تالاری با راهروهای کناری یافته شده است که گچ‌بری‌هایی رنگی دارند. درازای این تالار به 15 متر و پهنای آن به 8 متر می‌رسد و مربع‌شکل است. در کف تالار موزاییک‌هایی نقش‌دار وجود داشته که به باد غارتگران آثار تاریخی رفته است! از آجرهای سرخ‌رنگ آن نیز بگوییم که به شیوه‌ی افقی و عمودی کار گذاشته شده‌اند و نمایی زیباتر به قلعه ضحاک داده‌اند.
آب اشامیدنی و مورد نیاز باشندگان قلعه را هم از راه لوله‌هایی سفالین می‌رساندند. یک سرِ آن لوله‌ها به کوه روبه‌روی قلعه می‌رسید که در دامنه‌ی آن چشمه‌ای زلال و گورا بود. لوله‌های سفالین را در ژرفای یک متری زمین کار گذاشته بودند. در کاوش‌های باستان‌شناسی تکه‌های فراوانی از آن‌ها به دست آمده است. این شیوه از آبرسانی به دژی که در چکاد کوهی بسیار بلند جای داشت، شگفت‌انگیز و درخور نگرش است.
بررسی‌های باستان‌شناسان ایرانی قلعه ضحاک، در چندین فصل انجام شده و به یافته‌های گران‌بهایی انجامیده است. اما نخستین شناسایی‌ها به دو سده پیش بازمی‌گردد. در سال 1830 میلادی، یک افسر انگلیسی به نام «مونت ایت» دست به جست‌وجوهایی در قلعه ضحاک زد. 10 سال پس از آن «هنری راولینسون» خط‌شناس نامدار انگلیسی و همان کسی که برای نخستین‌بار خط‌های کتیبه‌ی بیستون را خواند، برای یافتن نشانه‌های افزون‌تری از خط‌های باستانی، به قلعه ضحاک آمد و پژوهش‌هایش را در این جا ادامه داد. اما کاوشهای علمی‌تر قلعه ضحاک در چند دهه پیش، 1971 میلادی، به دستیاری باستان‌شناسان آلمانی انجام گرفت.
قلعه ضحاک از تاخت‌وتاز و ویرانگری‌های سوداگران آثار تاریخی نیز در امان نمانده است و آن‌ها تا توانسته‌اند قلعه را زیرورو کرده‌اند تا شاید به آرزوی دور و دراز دستیابی به عتیقه‌ها و گنج‌های تاریخی برسند. حفره‌هایی که آن‌ها کنده‌اند و خرابی‌هایی که به بار آورده‌اند، هنوز هم می‌توان دید. از یادگارنویسی‌ها بر روی دیوار قلعه نیز چه می‌توان گفت جز دریغ خوردن و افسوس بُردن!
قلعه ضحاک در گذر هزاران هزار ساله خود نام‌های دیگر هم داشته است. به آن «نارین قلعه» نیز می‌گویند. نارین واژه‌ای مغولی است  و به خزانه جواهرات و زر سرخ گفته می‌شود (دیکشنری آنلاین). «داش قلعه سی»، «قیز قلعه سی» که واژه‌هایی تُرکی است از دیگر نام‌های قلعه ضحاک است؛ و نیز «باروآس» که نمی‌دانیم از کدام زبان گرفته شده و به چه معناست.
قلعه ضحاک در سال 1341 خورشیدی، به دستیاری وزارت فرهنگ و هنر آن زمان، با شماره‌ی 436، در شمار آثار ملی ایران ثبت شده است.


خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر