۸ مهر ۱۳۹۹

دریاچه نئور؛ چشم‌اندازی زیبا

هرسو که نگاه کنیم ماهی‌های بازیگوشی را می‌بینیم که لحظه‌ای آرام و قرار ندارند. دهان‌های بی‌صدایشان را پشت سر هم باز و بسته می‌کنند و شتابان از این‌سو به آن‌سو می‌روند. انگار از چیزی ترسیده‌اند و راه فراری می‌خواهند. گاهی با هم هستند و وقت‌هایی جدا و پراکنده. «نئور» آن‌ها را پناه می‌دهد، اما تنها نیمی از سال.

نیمه‌ی دیگر سال یخ می‌بندد و ماهی‌ها از سرما می‌خشکند و می‌میرند. شاید ماهی‌ها از همین ترسیده‌اند که هراسیده و ترس‌خورده، آرام نمی‌گیرند. به سرنوشت خود فکر می‌کنند؟ به زندگی کوتاه و سرمایی که خواهد آمد؟ کسی به فکر ماهی‌ها هست؟ شاید؛ اما چه می‌توان کرد؟ طبیعت نئور همین است. حرف سرما و یخبندان است و باد و بوران. فصل سرد که می‌رسد، صیادان ماهی‌ها را که تاب سرمای کُشنده‌ی نئور را نخواهند آورد و یخ خواهند زد، صید می‌کنند. سرنوشت آن‌ها همین: زندگی کوتاه؛ کوتاهِ کوتاه. زمستان که رفت، ماهی‌های پرورشی دیگری در دریاچه می‌ریزند تا نئور تنها نباشد؛ تا زمستان تنها نباشد. برف و سرما که رسید باز زمان صید ماهی‌هاست و مرگ آن‌ها. چه سرنوشت غم‌انگیزی!

در یکی از دره‌های کوهستانی «باغرو»، همان کوهی که بخش شمالی رشته کوه البرز را می‌سازد و از زمین‌های هموار لنکران تا دشت‌های سفیدرود زیبا ادامه می‌یابد، دریاچه نئور با طبیعت دلربایش دامن گسترده است. نئور همسایه‌ی اردبیل و گیلان است؛ بر لب مرز دو استان و خویشاوند هر دو. با شهر «هیر» هم پهلو است؛ همان شهری که بهار و تابستانی  دارد و زندگی‌بخش.

نئور، دو دریاچه است که گاه از هم دور هستند و گاه همراه و هم زانوی هم. نئور کوچک و بزرگ در بهاران دست به دست هم می‌دهند و یکی می‌شوند؛ مانند دو دلداده که هوای مه گرفته‌ی زمستانی از هم دورشان کرده باشد و اکنون که ابرهای تیره دور شده‌اند و بهاران خرامان خرامان رسیده است و همه‌جا روشنی و تازگی بخشیده است، باز یک‌دیگر را یافته‌اند.

نئور به راستی زیبا و برازنده است. از هرجا که نگاه کنیم جلوه‌گری و رامشی دیگرگون دارد. طبیعت در پیراستن و فریبایی‌اش هنرورزی‌ها و نقش‌آفرینی‌ها کرده است. اما جدای از دلربایی، ارزش نئور در چیست؟

دریاچه‌ی نئور سرشار از سودمندی‌ها و بهره‌دهی‌ها به انسان و زیست و بوم است. نه‌تنها زیستگاهی بسیار گران‌بها به شمار می‌رود، بلکه گستره‌ی پیرامونش را چنان آباد و سرسبز ساخته است که برای کشاورزان و دامداران و زنبورداران، دلخواه‌تر و بهتر از آن تصور شدنی نیست. نئور در نگهداری تنوع زیستی و برآوردن آب شیرین و تعادلِ زیستی گستره‌ای که در آن جای دارد، نقشی بی‌ چون و چرا دارد. ارزش نئور بیش از آن است که بتوان برشمرد. این را مردمانی می‌دانند که همواره از بخشش‌های نئور برخوردار بوده‌ و سهم برده‌اند.

گاماروس

زمانی حال نئور بد شد که «گاماروس»ها به جانش افتادند. گاماروس گونه‌ای سخت‌پوست مهاجم  است که بلای جان نئور شده است. گاماروس‌ها بسیار ریز هستند؛ چیزی میان 5 تا 20 میلی‌متر. پیکر خمیده‌ای دارند و شاخک‌هایی تیز. از همه بدتر آنکه زادآوری آن‌ها بسیار است و به سرعت فراوان می‌شوند. گاماروس‌های ماده 5 تا 10 بار تخم‌ریزی می‌کنند و شمار هم‌گونه‌های خود را بیشتر و بیشتر می‌سازند.

از سال 1384 گاماروس‌ها در دریاچه نئور دیده شدند و تا دیگران چشم به هم بزنند، دست به کار دگرگون کردن اکوسیستم دریاچه و زنجیره‌ی غذایی دریاچه شدند. یک پیامد چنین رویدادی از میان رفتن میگوهای دریاچه بود (خبرگزاری ایرنا). میگوها، بومی دریاچه نئور بودند و حق آب و گِل داشتند، اما گاماروس‌ها همه را درو کردند و از میان بُردند. ارزش میگوهای نئور در آن بود که خوراک اصلی ماهی‌های پرورشی قزل‌آلا شمرده می‌شد؛ همان ماهی‌هایی که ارزش بسیاری برای دریاچه دارند. با این حساب، با گاماروس‌های سمج چه باید می‌کردند؟

هر دشمنی، دشمن دیگری دارد. دشمن گاماروس‌ها، اردک‌ماهی‌ها بودند. آن‌ها می‌دانستند چگونه از پسِ گاماروس‌های سخت پوست برآیند. از این‌رو، 15 هزار اردک ماهی را در خردادماه 1397، در نئور رهاسازی کردند (خبرگزاری ایسنا)، با این امید که شرِ گاماروس‌ها را کم کنند. اما اردک‌ماهی‌ها خیلی زود دریافتند که آنچنان که باید و شاید که دیگران چشم دارند، نمی‌توانند گاماروس‌ها را تار و مار کنند. گاماروس‌ها راهی برای گریز یافته بودند. دشواری اینجا بود که نئور 8 ماه از سال یخبندان است و اردک ماهی‌ها تاب آن سرمای سخت را نمی‌آورند و می‌میرند. گاماروس‌ها این را می‌دانستند.

چیزی نمانده بود که نئور از دست برود. این، یک فاجعه‌ی زیست بومی هولناک بود.

آن‌هایی که برای نئور دل می‌سوزاندند و زیست‌بوم را پاس می‌داشتند، بارها و بارها به وضعیت مرگ‌بار نئور اعتراض کردند(1393 خورشیدی). رسانه‌ها نیز دَم به دَمِ آن‌ها دادند و کارزاری برای نجات نئور شکل گرفت. مسوولان ناچار شدند چاره‌ای بیندیشند و نئور را از چنگ گاماروس‌ها رها کنند. اما نجات نئور دل و دماغ می‌خواست که مسوولان نداشتند! آن‌ها برای اینکه مسوولیت را از سر خود باز کنند گفتند که همه چیز زیر سر ماهی‌های قرمز نوروزی است که مردم در روز سیزده بدر در دریاچه رها می‌کنند! هیچ نامی هم از گاماروس نبردند! (گزارش خبرگزاری تسنیم، 11 بهمن 1398). با این حرف، می‌توان تصور کرد که چه قندی در دل گاماروس‌ها آب شد!

اما شمار ویرانگری‌ها بیش از آن بود که حرف مسوولان «باور کردنی» باشد (گزارش تسنیم). گاماروس‌ها به سرعت سرگرم بلعیدن ماهی‌های قزل‌آلای نئور بودند.

اما از 5 سال پیش از آن طرحی داده شده بود که در آن زمان گفته می‌شد نئور را به حال و روز نخست برمی‌گرداند. در بهمن 1398 خورشیدی، دریافتند که آن طرح ناکارآمد است و «فاقد خروج تشخیص داده شد» (گزارش تسنیم). بدین‌گونه 5 سال هم از دست رفت.

سرانجام در اردیبهشت‌ماه امسال مسوولان محیط زیست استان اردبیل چنین وعده دادند که «طرح جامع زیست بومی دریاچه نئور گردآوری(:تدوین) شده است و در آینده‌ای نزدیک به اجرا درخواهد آمد» (خبرگزاری ایرنا). اکنون باید باز هم چشم به‌راه این طرح نو بود و نجات نئور.

دریاچه نئور 45 کیلومتر مربع گستردگی دارد. ژرفای آن میان 5 تا 13 متر است و 2500 متر نیز از سطح آب‌های آزاد بلندتر است. چشمه‌های پُرشمار حوضه‌ی آبریز نئور و بارش‌های فصلی، آب دریاچه را برآورده می‌کنند. آبدهی (یا دِبی) دریاچه نیز بستگی به اندازه‌ی بارش‌ها دارد. هر اندازه که برف‌چال کوه‌های پیرامون دریاچه پایدارتر باشد، آبدهی نئور نیز بیشتر خواهد بود. اما خوشبختانه شرایط اقلیمی نئور همواره دلخواه است و کشاورزان در سراسر سال از آب این دریاچه برای کارهای خود بهره می‌برند. در سال 1366 خورشیدی، نیز برای اندوختن (:ذخیره) آب دریاچه و کاربری بیشتر آن برای کشاورزی، سدی در تنها خروجی نئور ساخته شد.

چند سال پیش «افراد ناشناسی» شماری ماهی کپور در دریاچه نئور ریختند و بر اثر آن ماهی‌های پرورشی قزل‌آلا از میان رفتند (گزارش ایسنا، امرداد 1398). کپورها ماهی‌های همه چیز خواری هستند و خوشبختانه گروهی به خواب زمستانی فرو می‌روند. دستِ‌کم در فصل سرد زیان خود را کمتر می‌سازند. هرچند در زمستان، دیگر ماهی‌ای در دریاچه نمانده است که آن‌ها بخواند طعمه‌اش سازند.

شبدر، بابونه، آلاله و نعناع، شماری از پوشش گیاهی پیرامون دریاچه نئور است. در آنجا 70 گونه گیاه شناسایی شده است. حیات وحش پیرامون دریاچه نیز گوناگونی بسیار دارد. نئور زیستگاه پرندگان کوچ‌رو نیز هست. نئور و گستره‌ی آن در شمار مناطق حفاظت‌شده‌ی «لسیار» استان گیلان است و هر گونه شکار پرندگان آبی در آن گستره ممنوع شمرده می‌شود.

نام نئور ریشه ای مغولی دارد. مغولان که یک و نیم سده در ایران خیمه زدند، به دریاچه «نئور» می‌گفتند. در زبان تُرکی آذربایجان نیز به دریاچه‌ی کوچکی که رودخانه‌ای به آن نمی‌ریزد، نئور گفته می‌شود.

این را نیز بشماریم که در 19 کیلومتری جنوب خاوری دریاچه‌ی نئور یکی از دل‌انگیزترین بخش‌های ییلاقی کشور، «سوباتان» جای دارد. این ییلاق نیز بر ارزش گردشگری دریاچه نئور بسیار افزوده است.




خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر