در این نشست زبانشناسی، زبانهای هند ـ اروپایی به بررسی گذاشته شده بود. این نشست، زبان پارسی را از لحاظ کلاسیک بودن، زبان شماره 2 پس از زبان یونانی شناساند. زبان پارسی با این نگرش یک سده از زبان لاتین و 12 سده از زبان انگلیسی پیشتر است. در همین نشست، زبان اوستایی شاخه بدون متکلم زبان پارسی نامیده شد و گفته شد که ریشه اوستایی از خراسان شرقی (بخش شمالی افغانستان امروز، تاجیکستان و فرارود) بوده و بنابراین، به گمان زیاد اشوزرتشت در این سرزمین زاده شده و از آنجا به آذربایجان رفته است. در تعریف، زبانی را کلاسیک گویند که نخست باستانی باشد، دوم این که ادبیات غنی داشته باشد و سوم آنکه در واپسین هزارهی روزگار خود، دگرگونی اندکی را دچار شده باشد. از اینرو، داوری بر پایهی ادبیات زبان و میزان دگرگونی آن در هزار سال پیش از زمان به داوری نشستن است. هیچ زبانی در درازنای زمان به دور از دگرگونی نبوده است. ولی هرچه که این دگرگونی کمتر باشد، آن زبان کلاسیکتر است و استواری و پایداری بیشتری دارد. زبان ایرانیان و پارسی زبان اینک همان است که فردوسی و حافظ به آن شعر گفتهاند؛ همان واژهها، گزارهها و دستور زبان. در نشست برلین، زبانشناسان و ادیبان پذیرفتند که ادبیات فارسی در قرون وسطی در جایگاه والای ادبیات دیگر ملل قرار داشته و ایران در آن سدهها بیش از هر مردمان دیگر شاعر، نویسنده و اندیشمند (حکیم، فیلسوف) به وجود آورده که سخنان و اندیشههایشان تا جاودانگی شنیدنی و پندآموز است.
در نشستهای سالهای 1922 و 1936 جایگاه دوم زبان فارسی در میان زبانهای باستانی و کلاسیک هند و اروپایی بار دیگر پذیرش شد.
گوهر برومندی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر