۲۹ شهریور ۱۳۹۹

دریاچه بزنگان؛ خشکسالی و باران‌های زندگی‌بخش

چشم‌ها به آسمانی دوخته شده بود که نمی‌بارید. زمین خشک بود و دریاچه‌ای که زمانی پر از آب بود، نمک‌زاری شده بود، برهوت. نه صدای بال زدن پرندگانی به گوش می‌رسید که از دورتر سرزمین‌ها خود را به دریاچه می‌رساندند و جست‌وخیزکنان در آب زلال آن غوطه می‌خوردند؛ نه خبری از گیاهانی بود که سیراب از آب گوارای دریاچه، قد می‌کشیدند و پهنه‌ای سبزگون می‌ساختند. آسمان لکه ابری هم نداشت و دریاچه‌ی «بزنگان» از خاک‌های تَرک‌خورده، آماسیده بود.

به ناگاه ابرهای باران‌زا سر به هم دادند، آسمان غرید و باران، سیل‌وار و بی‌امان، بارید. اندک اندک بزنگان که تا مرز نابودی رفته بود، جان دوباره گرفت و دیری زمان نبُرد که لبریز از آب شد. صدای باران و آب‌های انبوهِ دریاچه، رفت و رفت تا به گوش پرندگان رسید. به یاد آوردند که زمانی در بزنگان هیاهو و روزگاری خوش داشته‌اند. ناباور از هم می‌پرسیدند: «صدای بزنگان است؟ همان بزنگان مهربان؟»؛ «آری، بزنگان! بزنگانِ شادان شاد!». پس بازگشتند؛ گروه گروه و انبوه انبوه. جان و زندگی به آن پهنه‌ی تشنه، بازگشت. زندگی، بار دیگر، از سر گرفته شد.

خبرهای خوش در فروردین‌ماه سال گذشته، 1398 خورشیدی، به گوش‌ها رسید: بارش‌های پیاپی، بزنگان را از مرگی ناگزیر رهایی بخشیده بود. باران، سطح آب را افزایش داد و پوشش گیاهی پیرامون دریاچه انبوه‌تر از گذشته‌ها شد. این امید نیز در دل‌ها نیرو گرفت که بزنگانی که می‌رفت تا کانونی از گرد و غبارهای ویرانگر شود، اکنون از آن بیم و خطر، جَسته است.
دریاچه‌ی بزنگان، تنها آبگیر استان خراسان رضوی است. دریاچه‌ای است طبیعی که در جنوب رشته‌کوه‌های هزارمسجد و بلندی‌های کپه داغ، دامن گسترده است. از مشهد، مرکز استان، چندان دور نیست و تنها اندکی بیش از 3 کیلومتر از شمال خاوری روستایی فاصله دارد که آن هم بزنگان نامید می‌شود.
بزنگان برای زمین‌شناسان ارزش دیگری دارد. از آن‌رو که درست بر بستر سازندهایی جای گرفته است که در دوران دوم زمین‌شناسی پدید آمده‌اند. این ویژگی چه اهمیتی دارد؟ اهمیت آن به این نکته بازمی‌گردد که بستر بزنگان زمینه‌ای برای پژوهش‌های دیرینه‌شناسی فراهم می‌کند و نشان می‌دهد که آن گستره و پیرامونش، در هزاره‌ها و سده‌های پیش، چه دگرگونی‌ها و فراز و فرودهای جغرافیایی‌ای از سَر گذرانده‌اند.
بزنگان یک ویژگی یادکردنی دیگر هم دارد. این دریاچه حتا در سردترین فصل‌ها هم یخ نمی‌بندد. بدان سبب که املاح دریاچه فراوان است و اجازه نمی‌دهد که یخ‌ها شکل بگیرند و سطح دریاچه را بپوشانند. همان املاح، آب بزنگان را اندکی تلخ و شورمزه ساخته‌اند. آن تلخی را شیرینی زندگی‌آور بزنگان، جبران می‌کند.
بزنگان ویژگی‌های زیستی سه‌گانه‌ای دارد. بدین معنا که در فصل تابستان، پدیده‌ی گرمایی کم‌مانندی در دریاچه شکل می‌گیرد که آن را به سه بخش جدای از هم تقسیم می‌کند. بخش زیرین، که یک سومِ گرمای سطح آب را دارد، آن اندازه خنک هست که ماهیان سردآبی بتوانند در آنجا بیتوته کنند و روزگارشان را به سر بَرند.

گستره‌ای که دریاچه بزنگان و پیرامون آن را در بر گرفته است، نزدیک به 3300 متر مربع است. با این همه، در گذشته، سطح دریاچه بیشتر از آنچه بود که اکنون به چشم می‌آید. خشکسالی‌های پیاپی، و رسوب‌گذاری‌های بسیار، بخش شمالی دریاچه را خشکاند و بدین‌سان از اندازه‌ی بزنگان کاسته شد.
بزنگان در هر سو شیب تندی دارد، مگر در بخش باختری، که از تندی شیب کم می‌شود. ژرفای دریاچه نیز بازگفت‌های ناهمسانی دارد. آنچه بیشتر آورد شده، 12 متر در بیشینه‌ترین زمان‌های بارش، و 9 متر در کمترین زمانی که ابرها می‌بارند.
نکته اینجاست که هیچ آبگیر و رودخانه‌ای به بزنگان نمی‌ریزد. پس آب آن از کجا به دست می‌آید؟ این بار را بارش باران و چشمه‌های زیر دریاچه، بر دوش دارند. برآوردها و پژوهش‌ها نشان داده است که بزنگان سالانه یک متر نوسان آبی دارد و سطح دریاچه، بنا بر ویژگی فصل‌ها، بالا و پایین می‌رود. کاهش آب بزنگان نیز به تبخیر بسیار آن بازمی‌گردد. آن‌هایی هم که دماسنج در دست، دمای هوا را اندازه گرفته‌اند و در دفترچه‌های خود ثبت کرده‌اند، می‌گویند که در فصل گرم سال هوای آن حوالی 30 درجه‌ی سانتی‌گراد بالای صفر است، اما سطح دریاچه 6 درجه کمتر است.
آمارنویسان از شمارگان و عددهایی یاد می‌کنند که بیش از همه به کار جغرافی‌دانان می‌خورَد. به هر روی، آن‌ها پس از پایش‌هایی که در اردیبهشت‌ماه 1386 انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که 28 درصد پرندگان آبزی و کنارآبزی و خشک‌زی بزنگان بومی هستند و شناسنامه‌ی بزنگانی دارند؛ 32 درصد نیز جوجه‌آور هستند. زمستان گذران‌های آن‌ها 25 درصد هستند و 15 درصد نیز گذری از بزنگان عبور می‌کنند. این آمار از فهرست‌برداری 122 گونه پرنده به دست آمده است. راستش را بخواهید، نه پرنده‌ها به این عددها اهمیت می‌دهند، نه آن‌هایی که می‌خواهند از زیبایی‌های بزنگان بهره ببرند. برای بومی‌ها نیز سیراب کردن زمین‌های کشاورزی‌شان، ارزش افزون‌تری دارد تا فهرست‌برداری و شماره کردن‌های بی‌پایان. اما برای شناخت باریک‌بینانه‌ی بزنگان و کوشش برای نگهداری آن و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی، این‌گونه پژوهش‌ها و آمار و رقم‌ها بسیار باارزش و مهم است.

بزنگان در فصل‌های پاییز و زمستان زیستگاه دلخواه پرندگان کوچ‌رو است. پرنده‌هایی مانند آنقوت که از خانواده‌ی اردکیان شمرده می‌شود، اردک سرسبز و چنگر در بزنگان فراوان‌اند. این را نیز بگوییم که پس از سال‌ها خشکسالی، برای نخستین‌بار در سال گذشته بود که فلامینگوها به بزنگان بازگشتند. فلامینگوها را که یک به یک شمردند، دریافتند که شمارگان آن‌ها به 500 عدد می‌رسد. بزنگان بدون فلامینگو چیزی کم دارد.
بزنگان جایی مناسب برای پرورش ماهیان قزل‌آلا بود. ماهی کپور نیز در آنجا یافت می‌شد، اما ماهی بومی این دریاچه، شیرماهی بود. گفتیم: «بود». راستش را بخواهید کاهش بارندگی‌ها و خشکسالی‌های هولناک، نسل ماهی‌های بزنگان را به تمامی از میان بُرده است و حتا در سال گذشته هم که باران‌ها پیاپی بود و بزنگان سرشار از آب شده بود، نام و نشانی از ماهی‌ها ندیدند. تشنگی، آن‌ها را نابود کرده بود. دریاچه‌ی بدون ماهی، اندکی دور از ذهن و ناباور است.
موجودات بسیار ریزی از آغازیان و باکتری‌ها که «پلانگتون» نامیده می‌شوند، در بزنگان جولان‌ها دارند. تاکنون بیش از 30 گونه از فیتوپلانگتون‌ها در آنجا ردیابی شده است. گیاهان کاسنی و شب‌بو نیز در پیرامون بزنگان دیده می‌شوند و نیز گیاهانی که از خانواده‌ی چتریان به شمار می‌روند. چتریان تیره‌ای از گیاهان‌اند که ساقه‌های میان تهی دارند، مانند کرفس و رازیانه. گل‌دار هم هستند و از این‌رو زیبا و دلربا به چشم می‌آیند. این نیز آگاهی‌ای برای آن‌هایی که می‌خواهند با خانواده‌ی محترم چتریان آشنا بشوند.
از خشکی دریاچه بزنگان یاد کردیم. در آن 18 سال خشکسالی، کار به جایی رسیده بود که بومی‌ها از دریاچه‌ی خشک، نمک برداشت می‌کردند. در سال 1397 رییس اداره‌ی حفاظت محیط زیست سرخس چنین گفته بود که در خوش بینانه‌ترین حالت، ژرفای بزنگان تنها 2 متر است (خبرگزاری صبح توس). همه هراسان بودند که اگر بزنگان برای همیشه خشک شود بومی‌ها با چنان دشواری‌هایی دست به گریبان خواهند شد که گفتن آن‌ها هم هولناک خواهد بود. اما به یکباره بارندگی‌های سال 1398، آب دریاچه را 3 متر بالا کشید و زندگی به آنجا بازگشت. همه دست به کار شدند تا جلو رویدادهای ناخوشایندی را بگیرند که بزنگان را تهدید می‌کرد. همین بود که برای جلوگیری از ریزش و فرسایش خاک‌های پیرامون دریاچه، دیواری ساحلی ساخته شد. بدین گونه سیلاب‌ها و آب‌های روان به آسانی به بزنگان ریخته شدند. بدین‌سان، بزنگان از آن سختی‌ها و رنج‌های بی‌شمار رهایی یافت.

خبرها از واگذاری مدیریت دریاچه بزنگان به بخش خصوصی می‌گویند (خبرگزاری برنا، دی‌ماه 1397). نمی‌دانیم این کار انجام گرفته است، یا نه. گفته‌اند که این واگذاری برای بهبود شرایط طبیعی بزنگان است. ارزیابی درستی یا نادرستی این خبر، کار ما نیست. تنها باید امیدوار بود که بخش خصوصی برای درآمدزایی بیشتر، بزنگان را فدای گردشگری نکند. با این همه، بزنگان در شمار گستره‌های چهارگانه‌ی سازمان حفاظت از محیط زیست جای دارد و این سازمان عهده‌دار نگهداری از آن است.
دریاچه بزنگان در سال 1386 خورشیدی، از سوی شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور در فهرست آثار طبیعی ملی ثبت شده است.




خبرنگار امرداد: سپینود جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر