فردوسی امروز - دکتر ناصر انقطاع
هر تصمیمی درباره آینده کردها که مغایر با پیشینه تاریخی در ایران باشد، مخالف مصالح ملی و باستانی تمام مردم ایران است!
«مادها» اولین تیره آریایی بودند که به فلات ایران آمدند و کردها، اولین سلسله ایران را بنیاد نهادند و کورش بزرگترین قهرمان جهانی ما از یک کرد آریایی زاده شده است!
هم میهنان، بایستی همه پرسی ساده لوحانه، عده ای جاه طلب در جستجوی عنوان های کشورداری را، جدی بگیرند و به بیگانگان فرصت ماجراجویی در منطقه را ندهند!
توفانی در شمال «کشور زورکی عراق» در حال شکل گرفتن است و همانگونه که زمانی یک توفان ریشه کن، درراهی، روبه سوی شهر یا استانی به راه می افتد، ساکنان آن استان و شهرستان می باید آمادگی شایسته ای را برای رودرویی با آن داشته باشند، همانگونه ما ایرانی ها نیز در برابر این اقدام ساده لوحانه ولی خطرناک فرمانده کردهای عراق، نمی بایستی چنین خونسردانه ولا ابالیگرانه، تنها نظاره گر باشیم.
آتشی را که «مسعود بارزانی» در سرزمین کردنشین عراق برافروخت، راهی که در پیش گرفت، و همه پرسی ای- که با تکیه بر ضعف و ناتوانی دولت عراق در این منطقه پرآشوب انجام داد- زنگ خطری است که باید بسیار جدی گرفت. آنهم برای سرزمین گرامی ما که مادر تمام کردهای این بخش است. گرچه همین اقدام خطرناک، نمایانگر ناپختگی انجام دهندگان آن است. شاهد هستیم که در برابر این اقدام، هم دولت عراق و هم دولت ترکیه که سرسختانه تر در برابر آن ایستاده و پروازهای خود را به فرودگاه اربیل و منطقه کردستان عراق قطع کرده اند و مرزهای خود را برای رفت و آمدهای مسافران بسته اند. حکومت جمهوری اسلامی آخوندی- نه آنگونه که شایسته است- جدی در برابر این حادثه ایستاده است. دولت آمریکا نیز به روشنی با این برنامه «استقلال و همه پرسی شمال عراق مخالفت کرده است و سازمان ملل متحد و شورای امنیت» و...و...و...همه و همه، در برابر این رویداد جبهه مخالف گرفته اند. ولی با اینهمه نباید مسئله را شوخی گرفت، و در برابر آن خاموش ماند.
دولت آمریکا وسیله وزارت خارجه خود، همچنین بیانیه ای صادر کرد که : «ایلات متحده همه پرسی یک جانبه دولت منطقه ای کردستان عراق را که روز دوشنبه برگذار شد به رسمیت نمی شناسد و این همه پرسی و نتایج آن، فاقد مشروعیت است». دولت آمریکا همچنین اعلام داشت: ما حمایت خود را از یک عراق متحد فدرال دموکراتیک دنبال خواهیم کرد.
آنچه که ما را به این اعلامیه دولت آمریکا دل خوش نمی کند. نظرات دولت آمریکا در زمینه کشور سوریه است. مگر دولت آمریکا بیش از سه سال پیش بارها و بارها به روشنی نگفت که دولت بشار اسد را دولت قانونی مردم سوریه نمی داند و هرگز با ادامه کار اسد موافق نیست؟
ولی می بینیم که با همه ی مخالفت های پر توپ و تشرهای آمریکا، باز هم اسد بر سرکار مانده است و باز هم مردمان را می کشد و آمریکا هیچ کاری را نتوانسته است انجام دهد. پس از کجا که همین مسئله کردستان عراق نیز نتیجه ای مانند «ماندگاری حافظ اسد» نداشته باشد و هنگامی که چشمهایمان را بمالیم و از خواب بیدار شویم. که آتش تجزیه دامن سرزمین ما را نگرفته باشد؟!
به جمهوری اسلامی نیز با پیشینه «خدمات ائمه اطهار» یش در مقبره سازی و خشت زرین برای بقعه امامهاست، امید هواداری جدا از «یکپارچگی» ایران را نداشته باشید.
هم میهنان! به خود تکیه کنید. به این سوی و آن سوی ننگرید. هم اکنون می بینیم که با وجودی که جبهه ملی ایران در درون مرز، زیر نعلین آخوند دست و پا می زند و رژیم به آنها اجازه هیچ فعالیت چشمگیری را نمی دهد، ولی با اینهمه هنوز رگ ملت گرایی این سازمان زنده است و اعلامیه می دهد. این بیانیه دو روز پیش از سوی سورای مرکزی جبهه ملی در تهران منتشر شد که ما با هر گونه جدایی خواهی و تجزیه در کشورهای خاورمیانه قویاً مخالفیم.
در سال 1916 نمایندگان دولت انگلیس و فرانسه (سالکس، و پیکو) خطوط مرزی کشورهای خاورمیانه را ترسیم کردند و این منطقه حاوی هفتصد درسد از کل منابع انرژی جهان بر اساس منافع و مقاصد استعماری میان خود بخش کردند.
پس از آن ، با همه ی جنگ و جدال ها و فراز و نشیب ها- بجز اشغال سرزمین های تازیان از سوی دولت اسرائیل در سال 1967- دیگر مناطق جغرافیایی منطقه تقریباً بدون تغییرات عمده باقی ماند. اما از چهل سال پیش مجدداً زمزمه های ناموزون مبنی بر ضرورت تجزیه کشورهای این منطقه آغاز شد که مبتکر و تشخیص دهنده ی آن «برناردلوییس» آمریکایی بود که نظرات استعمارگرانه اش مورد توجه بسیاری از سیاستگران راستگرای و محافظ کار امریکایی و کمپانی های نفتی قرار گرفت.
اعلامیه جبهه ملی ایران، بسیار مفصل است. بر این پایه اگر بخواهیم گسترده تر مسئله را در زمینه کردستان بنگریم. باید آن را از دو دیدگاه مهم مورد توجه قرار دهیم.
1- از دیدگاه منطقه ای جهانی و فشارهایی که نیروهای استعماری بر منطقه وارد می کنند.
2- از دیدگاه ملی و تاریخی کشور خودمان
نخست به بخش منطقه ای خاورمیانه و فشارهایی که هر لحظه براین بخش وارد می شود می پردازیم:
همه ی جهانیان آگاهند که این بخش از گیتی که در سر راه 3 قاره آسیا و اروپا و آفریقا قرار و با ورود آمریکا- از آغاز قرن بیستم به جمع کشورهای نیرومند گیتی- این کشور نیز توجه کاملی به خاورمیانه پیدا کرده است و موضوع مورد توجه تصمیم گیرندگان آن دولت نیز قرار گرفت. خوشبختانه به خلاف نظرات کشورهای استعماری اروپایی که از قرن نوزدهم پیوسته و پیوسته در زمینه تجربه و کوچکتر کردن سرزمین های بزرگ می کوشیدند و سرزمین های مهم و گسترده ای چون ایران، عثمانی، و هند را تکه تکه کردند.
ولی می بینیم دولت دولت آمریکا از پایان جنگ جهانی دوم، با سیاست تجزیه کشورهای خاورمیانه نه تنها نظر مساعد نداشته، بلکه در راستای مخالف با آن نیز گام برداشته است. نگاهی از پنجاه، شصت سال پیش به این سوی به این منطقه بکنید:
جریان جدایی آذرآبادگان و کردستان در سالهای 1324 و 1325 به تحریک شوروی بود و کمک آمریکا به ایران در پیروزی بر جدایی طلبان و اخراج سربازان روس و تجزیه طلبان از آذرآبادگان و اعدام سران تجزیه کردستان.
سپس حمله آمریکا به عراق و افغانستان و سرکوب تجزیه طلبان در این دو کشور و حتا دادن رشوه به «ژنرال دوستم» افغان و خاموش کردن او و تجزیه نشدن شمال افغانستان. سپس تسلط خمینی پس از رفتن شاه و اجتماع برای تکه پاره شدن ایران. سرکوب ترکمن های جدایی خواه- فشار سخت و حتا گفتگو بر احزاب گوناگون کردستان و کشتن دکتر قاسملو در قالب مذاکره با او در سوئیس. زمزمه جدایی خوزستان وسیله هوداران شبیر خاقانی و استاندارشون تیمسار احمد مدنی و حمله او به خانه شبیر و بردن او به قم و ماندگار شدنش در قم تا وی درگذشت.
آنگاه کمک سازمان سیا، به جمهوری اسلامی و فاش کردن روزو ساعت پرواز عبدالمالک ریگی از پاکستان به ترکمنستان از آسمان هوایی ایران، و دستگیری عبدالمالک و بلافاصله اعدام او و برادرش که قبلاً نیز در زندان جمهوری اسلامی بودند. همه و همه برای پیشگیری از تجزیه کشورهای این منطقه از جمله ایران بود.
هم اکنون نیز با همه ی دردسرهایی که دولت عراق دارد و دستهای مریی و نامریی که از سوی برخی از کشورها در کار است. مسئله استقلال کردستان عراق را پدید آورده اند. تنها دولت آمریکا و سپس متحد دیگرش، ترکیه که به طور جدی در برابر این حادثه ایستاده است.
2- و اما کردستان از دیدگاه تاریخی و ملی و جامعه شناسی برای ما ایرانی ها: میهنان هم! آنچه را که از دیدگاه ما باید مورد توجه قرار گیرد. یکی مسئله ریشه تاریخی است، و دیگری مسئله سیاسی و اجتماعی امروز ما است.
دوستان! ایرانیان! بارها بارها شنیده اید که سرزمین ما، پیرامون شش تا هشت هزار سال پیش از سوی تیره های آریایی برای سکونت برگزیده شد و چهار تیره آریایی از شمال دریای خزر رو به جنوب کوچ کردند و به این سرزمین که امروز «ایران» گفته می شود، آمده اند.
البته این چهار تیره یکباره و همراه با هم به سرزمین کنونی ایران، و پشته ایران نیامدند. بلکه نخست «ماد» ها هشتصد سال زودتر از سه تیره دیگر آریایی به ایران کوچ کردند و در پهنه ی ایران کنونی یعنی آذرآبادگان، کردستان، کرمانشاه و اندکی هم از لرستان کنونی را برای سکونت برگزیدند.
هشتصد سال پس از این کوچ، تیره ی آریایی دیگری به نام «پارس» به پشته (فلات) ایران آمدند و در شمال خلیج فارس جای گرفتند و در محل کنونی فارس و بوشهر و پیرامون آن، جای گرفتند.
پس از آن «پارت» ها آمدند و در خراسان کنونی سکونت کردند و تمدن ویژه خود را برپا داشتند.
سپس «سکاها» آمدند خاور ایران و شمال افغانستان را برگزیدند. با آمدن آنها تیره نخست که خود را جایگزین اولیه می دانستند. خود را «ماد» نامیدند یعنی «میانی»! زیرا واژه «ماد» و «مای» و «مایه» و «میان» و «ماده» یعنی زاینده و تیره های بعدی را «پهلویی» یا «پهلوی» نامیدند. مادها نخستین پادشاهی را در ایران برپا کردند و نخستین شاه ایران در تاریخ، حتا پیش از کوروش «دیاآکو» سپس فَرَورتی و هُوخشَتره و آژدهاک یا «آستیاک» بودند.
آژدهاک شبی در خواب دید که از شکم دخترش ماندانا درختی بیرون آمد و تمام منطقه را با شاخ و برگ خود پوشاند. آنگاه مردی به نام «کامبوزیا» از تیره هخامنشی از پارس آمد، و از ماندانا دختر آژدهاک خواستگاری کرد. و چون قبلاً خوابگزارها گفته بودند که از ماندانا پسری پدید می آید که سراسر منطقه را زیر فرمان خود می گیرد. استیاک با این پیوند موافقت کرد و ماندانا همسر کامبوزیا شد و از او پسری چشم به جهان گشود که او را به زبان کردی (فارسی) کورَه اوسا نامیدند. و واژه «کورَه اوسا» رفته رفته به«کورش» دگرگون شد. کوروش به زبان کردی و اوستایی یعنی «پسر آراسته» و «پسر بهشتی» بر این پایه هم میهنان کوروش بزرگ یعنی والاترین نماد نازش ما از مادری کرد و پدری هخامنش زاده شده است.
اصلاً ما امروز «تیره مادها»- که نخستین تیره آریایی ساکن پشته ایران را فراموش کرده ایم- و فقط به واژه ی کُرد می نگریم. فراموش نکنیم که نخستین ماندگاران در ایران مادها، یعنی نیاکان همین کردها بودند و هر کجای منطقه هم باشند، همچنان ایرانی اند.
چگونه خاموش بمانیم من خود نیز افتخار دارم که مادربزرگم کُرد سنندجی بود و پس از زناشویی با پدربزرگم به تهران آمد و تا پایان زندگی نیز نمی توانست به پارسی تهرانی سخن بگوید.
هم میهنان فاجعه امروز در برون مرزهاست، ولی هوشیار باشید. سرزمین ما، تنها بازمانده ی تاریخی و ملی ما است ریشه ی کار را بیندیشید. در این باره سخن بسیار است که اگر زمان دست داد، آن را دقیق تر و موشکافانه تر با شما در میان خواهم گذارد. خاموش و بی خیال ننشینید. دشمن در کمین است موضوع را با یکدیگر در میان بگذارید و به رژیم اعتماد نکنید و پیوند خود را با یکدیگر نگه دارید، متحد شویم، تا ایران را بهتر نگهداری کنیم. خداوند یاور متحدان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر