۸ آبان ۱۳۹۶

سیستان سرزمینی با تاریخی کهن

تارنمای امرداد - گروه گردشگری
سرزمین استوره‌ای سیستان خاستگاه نخستین تمدن‌های پیشرفته‌ی بشری به شمار می‌آید. این گستره در گذشته یکی از آبادترین منطقه‌های ایران بوده و به انبار غله ایران نام‌ور بوده است. سیستان در کتاب اوستا یازدهمین سرزمینی است که اهورا مزدا آفرید و همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی است. سرزمین سیستان با تاریخ چندین هزار ساله‌ی خود به عنوان نگینى درخشان در کویر ایران دیدنی‌های گردشگری بسیاری دارد. بسیاریِ آثار باستانى و تاریخى سیستان به اندازه‌اى است که بسیارى از دانشمندان و کارشناسان ایرانى و خارجى از آن به عنوان «سرزمین آفتاب» یاد کرده و سیستان را بهشت باستان‌شناسان خوانده‌اند. شوربختانه استان سیستان و بلوچستان با وجود پیشینه‌ی کهن و دارا بودن جاذبه‌های گردشگری طبیعی و تاریخی بسیار از بخت کمتری برای شناخته شدن و جذب گردشگر برخوردار است.
در نوشتار زیر از برخی یادمان‌های دیدنی این گستره‌ی کهن یاد شده است.
اوشیدا کوهی سپند با جایگاهی ارزشمند برای ایرانیان باستان
کوه اوشیدر، کوه خواجه یا کوه اوشیدا کوهی با اهمیت تاریخی و مذهبی و دارای جایگاهی سپند نزد ایرانیان باستان بوده است. این کوه دارای یادمان‌های تاریخی همچون کاخ، آتشکده، زیارتگاه خواجه مهدی و گورستانی از روزگاران گوناگون است.
سرزمین سیستان با جمعیت  ۵۰۰  هزار نفر و دو شهرستان زابل و زهک در شمال استان سیستان و بلوچستان قرار دارد. این سرزمین در کنار رود هیرمند یکى از گستره‌های تاریخى ایران به شمار مى‌آید که یادمان‌هایی از تمدن‌‌های بسیارى را در خود جاى داده است. تمدن‌هایى که به شوند وجود رود هیرمند و دریاچه هامون در این منطقه شکل گرفته‌ است و برخی از آن‌ها داراى پیشینه‌ای 55 هزار ساله هستند.
این کوه ذوزنقه‌اى شکل از سنگ‌هاى بازالت سیاه‌رنگ تشکیل شده و با بلندای نزدیک به ۶۰۹  متر از سطح دریا، در هنگام پرآبی، جزیره‌ی کوچکی در میان دریاچه هامون تشکیل می‌دهد. این کوه نام خود را از آرامگاه خواجه مهدی که مزارش بر فراز این کوه قرار دارد، گرفته و خواجه غلطان، کوه نور، کوه موعود و کوه باطنی از دیگر نام‌های آن است.
روى این کوه مى‌توان آثار سازه‌های باستانى از دوره‌هاى گوناگون را دید. یکى از مهم‌ترین و و‌یژه‌ترین بناهاى تاریخى این گستره، آتشکده‌اى کهن است که زمان ساخت آن به سده‌ی یکم پس از میلاد باز مى‌گردد.  این آتشکده داراى یک تالار مرکزى در میانه و راهروهایى در پیرامون سازه است که در پایان به ورودى اصلى آن در جلوی سازه می‌رسد و به شیوه‌ی چهارتاقى‌هاى آن دوران ساخته شده است.
کوه خواجه دژی بی‌مانند از دوره اشکانیان و ساسانیان است. این اثر بزرگ به تخت‌جمشید خشت و گل نامور است و تنها نمونه‌ی دژشهرهاى اشکانى برجای مانده در ایران است.
یکى دیگر از بناهاى تاریخى ویژه در کوه خواجه، کاخى است از دوره‌ی ساسانیان که جلوه‌هاى معمارى بسیاری دارد. همچنین در بخش جنوبى این تپه نیایشگاهی خشتى از دوره‌هاى پیش از اسلام قرار گرفته است. این نیایشگاه که «کرچک چهل گنجه» نام دارد به باور برخی هم‌پایه‌ی سازه‌هاى قلعه دختر شمرده مى‌شود.
از سازه‌هاى باستانى دوره‌هاى پس از اسلام مى‌توان از آرامگاه خواجه مهدى‌بن محمد‌بن خلیفه اشاره کرد که در کنار زیارتگاه‌هاى خواجه قلتان و پیر گندم‌بریان جای دارد. دیگر یادمان‌های باستانى این کوه از قوم سکاها برجای مانده است. بناهای ساسانی کوه خواجه کمتر همانندی در دیگر جاهای کشور دارد و تنها آتشکده‌ی تخت سلیمان از برخى سویه‌ها با کوه خواجه به‌ویژه آتشکده‌ی آن برابری می‌کند.
شوربختانه نبود فضاى اقامتى و رفاهى در حاشیه‌ی کوه خواجه براى اسکان گردشگران این منطقه و نبود مراکز پذیرایى و تجارتى و نبود امکانات نخست بهداشتى در کنار این اثر تاریخى شوند ناشناخته ماندن کوه خواجه شده است.
کوه خواجه بزرگترین معماری خشتی بر جای مانده از دوره پارتیان در گستره‌ی سیستان است و یکی از مهمترین یادمان‌های دوره‌های اشکانی، ساسانی و پس از اسلام به شمار می‌آید.
مجموعه‌ی کوه خواجه برای نخستین‌بار در سال ۱۹۱۶ میلادی از سوی «اورل اشتین» باستان‌شناس نام‌آور انگلیسی شناسایی و کشف شد. پس از آن پروفسور «هرتسفلد» آلمانی در سال‌های   ۱۹۲۵ تا 1929 میلادی به جستجو در آثار کوه خواجه پرداخت و برآیند کاوش‌های این باستان‌شناس در کتاب سکستان، ایران شرق باستان و تاریخ باستانشناسی ایران آمده است.
در بررسی‌های باستان‌شناختی کوه خواجه سیستان، برای نخستین‌بار هفت محوطه دوره زیرین پارینه سنگی نوین به دست آمد. با شناسایی این محوطه‌ها، کوه خواجه ششمین مکان در ایران است که دارای آثاری از این دوره است. کهن‌ترین آثار شناسایی شده در کوه خواجه مربوط به قطعه‌های سفالی از دوره هخامنشی بوده است. همچنین در این بررسی، یک غار نیز شناسایی شده است.
تزیین‌‌های معماری به کار رفته در برخی دژهای این بنا با شیوه‌ی معماری یونانی همانندی دارد، سر ستون‌هایی به سبک دوریک با پیچ‌های توماری، تزیین‌های دیگری مانند گل کوچک پرپر به صورت نیلوفری (لوتوس)، از هنر هخامنشی گرفته شده است و برخی از آن‌ها به هنر بین‌النهرین نیز همانند است.
کوه خواجه میان ادیان سه گانه‌ی کهن،  اسلام، مسحیت و زرتشت (ایران باستان) از اهمیت و سپندینگی بسیاری  برخوردار بوده است.
آرامگاه خواجه مهدی و گورستانی که از دوره اسلامی، اتاق پیر گندم بریان و اتاق بی‌باد در کوه خواجه باقی مانده این بنا را برای مسلمانان نیز مقدس کرده به طوری که در اعیاد مذهبی، ملی و ایام تعطیل زایران برای زیارت به این مکان می‌آیند.
از مهمترین آثار بر جای مانده از دوران تاریخی در کوه خواجه می توان به کهن دژ، کک کوهزاد و دژ کافران اشاره کرد که برخاسته از تمدن بزرگ اشکانی و ساسانی است.
آتشدان، اتاق طواف، رواق‌هایی با نگاره‌های دیواری زیبا و محلی که گالری نام گرفت به خاطر وجود شمار زیادی از نگاره‌های دیواری از پرتره پادشاهان، بزرگان و داستان‌های مذهبی با کادر و قابی در پیرامون  که در همه‌ی اتاق خودنمایی می‌کند و تا سقف کشیده شده از آثار مهم به‌دست آمده در کوه خواجه سیستان است.
نقاشی دیواری سه مغ یا سه پادشاه، نقش خدای اوروس خدای پیروزی سوار بر اسب، نقش شاه و ملکه و نگاره‌هایی از بزرگان پارتی و برج و باروهای دژ از نقش‌های اصلی این بنای به جای مانده از شهرگرایی شکوهمند ایرانی است.
دو نقش برجسته‌ی گلی با نگاره‌ی سه سوار بر اسب در حال حرکت و دیگری نگاره‌ی شیری که به سوی فردی که سوار بر اسب است یورش برده و با میخ‌های چوبی به دیوار زده شده از دیگر یادمان‌های به دست آمده از کوه خواجه است.
در کاوش‌های انجام شده در کوه‌خواجه و دژهای آن، دیوارهایی به بلندای۴۰  متر که با خشت ساخته شده و بیش از یک هزار سال پیشینه دارد به دست آمده است.
آتشکده کرکویه سیستان*
آتشکده‌ی کرکویه یا کرکوشاه، و همچنین آثار تخته پل در شهرستان هیرمند، در باختر روستای خمر، هشت کیلومتری  تپه منطقه شهرستان و در نزدیکی شهر هیرمند، در میان زمین‌های باتلاقی سیستان و نزدیک مرز ایران با افغانستان  جای دارد. تخته پل، پل آجری است که به نوشته استخری، راه زرنک و هرات را به هم وصل می‌کرده است.
کرکوشاه یا کرکویه، برجای مانده‌ی آتشکده‌ای از دوران هخامنشی، با یک دیوار خشتی– چینه‌ای از یک برج دفاعی شهر باستانی است. این آثار دربردارنده‌ی شماری از بناه‌های بزرگ و کوچک است. این بخش دارای تالاری به درازای ۱۱ متر و پهنای ۸/۵ متر است.
کرکویه از سوی نویسندگان دوران اسلامی در نوشته‌های کهن  آمده است. استخری کرکویه را نخستین راهی می‌داند که سیستان را به هرات می‌رساند و بنا به گفته‌ی همین جغرافیانویس کرکویه در سه فرسنگی زرنج یا زرنک جای دارد.
یاقوت حموی نیز درباره‌ی کرکویه نوشته است کرکویه شهری از سیستان بوده و آتشکده‌ای که نزد زرتشتیان ارزش‌مند شمرده می‌شد در آنجا جای داشت.
آتش کرکویه را به کیخسرو نسبت داده‌اند و کرکویه تا سده ی هفتم خورشیدی آباد بوده است. بر پایه‌ی گفته‌های تاریخ‌نویسان دوران اسلامی، این بنا دارای دو قبه‌ی بزرگ بود که بر هر قبه شاخی چون شاخ گاوی بزرگ ساخته بودند و آتشگاه در زیرآن دو قبه جای داشت.
اثر آتشکده‌ی کرکو در پانزدهم دیماه 1310 خورشیدی به شماره‌ی 119 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. این بنا در کیلومتر 25 مسیر مواصلاتی زابل به دوست‌محمد و در مرکز روستای کرکو جای دارد.
دریاچه‌ی هامون سومین دریاچه‌ی بزرگ ایران پس از دریاچه‌ی خزر و دریاچه ارومیه 
 دریاچه‌ی هامون از سه دریاچه کوچک تشکیل شده ‌است که در زمان فراوانی آب به هم می‌رسند. هامون به عنوان بزرگ‌ترین پهنه آب‌های شیرین سیستان، نقش بزرگی در زندگی مردم منطقه داشته است و افزون بر اثرات مثبت طبیعی، اقتصادی واجتماعی آن، در دین زرتشت نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.
دشت سیستان دارای چند فرورفتگی‌ و چاله‌های طبیعی است که در ماه‌های گوناگون به دریاچه، باتلاق و نیزار تبدیل  و به سه بخش سابوری، پوزک وهامون تقسیم می‌شود.
 گستره‌ی هامون‌ در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومتر مربع است که ۳۸۲۰ کیلومتر مربع این دریاچه از آنِ ایران است. دریاچه‌ی هامون وابسته به رودخانه‌ی هیرمند است این وابستگی باعث شده تا هرگونه کم و زیادی در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سامانه بوجود آورد. رودخانه‌ی هیرمند شریان اصلی ورود به هامون است و رودخانه‌های خاشرود، فراه، هاروت رود، شوررود، حسین آباد ونهبندان به هامون می‌ریزند.
با توجه به خشکسالی‌های ۱۵ سال گذشته، بسته شدن آب ورودی از  کشور افغانستان و پرداخت نکردن حق‌آبه دریاچه از سوی افغانستان دریاچه هامون هم‌اکنون کاملا خشک شده است و هیچ اثری از زندگی در آن یافت نمی‌شود.
نام دریاچه‌ی هامون در اوستا «کانس اویا» یا «کس‌اُیا» یا «کنسو»، در پهلوی «کیانسی» یا «کیانسیه» یا «کیانسه»، درشاهنامه فردوسی دریاچه‌ی «زره» و در نوشته‌های فارسی زرتشتی «کانفسه» آمده‌است.
در ادبیات و استوره‌شناسی ایران کهن، دریاچه‌ی هامون به ویژه در زمینه‌ی فرجام‌شناسی دین زرتشتی از ارزشمندی ویژه‌ای برخوردار است. در اوستا بارها از این دریاچه یاد شده است. کنار این دریاچه کوه اوشیدا(اوشیدم یا اوشیدر)جای گرفته است که در کوهی بوده است که بر فراز آن بر زرتشت پیامبر وحی می‌آمده است. بسیاری از تاریخ‌نویسان با نگرش به کوه اوشیدر و دریای کیانسه و دیگر سندهای موجود خاستگاه آیین زرتشت را سیستان می‌دانند.
شهر سوخته خاستگاه نخستین‌های شهریگری
شهر سوخته شهری اسرارآمیز با تمدنی شگفت و پیشینه‌ای کهن است. پیشینه‌ی آن به بیش از  5000سال پیش باز می‌گردد و بهشت باستان‌شناسان نام گرفته است. این شهر دوبار به گونه‌ی کامل در آتش سوخته و تاکنون  شوند این آتش‌سوزی‌ها روشن نیست. از یادمان‌های به‌دست‌آمده در این شهر می‌توان از چشم مصنوعی، نخستین انیمیشن جهان، نخستین شانه‌ی معرق‌کاری شده، نخستین بازی تخته‌نرد، نخستین لوله کشی آب، نخستین جراحی مغز و وجود بیش از ده آیین و مذهب گوناگون در این شهر یاد کرد. 
* برگرفته از تارنمای سرزمین جاوید
کوه خواجه یا کوه اوشیدا
قلعه چهل‌دختران کوه خواجه
آتشکده‌ی کرکویه
نمای داخلی آتشکده‌ی کرکویه
دریاچه‌ی هامون، بزرگترین دریاچه‌ی آب شیرین ایران که در سال‌های گذشته خشک شده است
نمایی از شهر سوخته زیر برف

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر