شهرستان زریندَشت در جنوب خاوری (:شرقی) سرزمین جاویدان پارس جای دارد. مرکز این شهرستان، شهر حاجیآباد است. شهری که به اَنگیزهی کشف تپههای باستانی نامدار به تُل سِفیدک در دههی 50 خورشیدی بر سر زبانها اُفتاد که دیرینگی آن به دورهی ساسانیان میرسید و یکی از استقرارگاههای مهم این دوران تاریخی در سرزمین پارس به شمار میآید و دستاوردهای اَرزندهای از کاوشهای باستانشناسی در آن بهدست آمده که امروزه در موزهی ایران باستان نگهداری میشود.
شهرستان زریندشت در سال 1379 خورشیدی از شهرستان داراب جدا شده و به جمع شهرستانهای کشور و استان اَفزوده شده است. اما از دیدگاه فرهنگی و تاریخی، شهری از شهرستانهای داراب بهشمار میآید. شهرستان داراب در دورهی ساسانیان از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. زیرا یکی از پایگاههای بُنیادین بُنیادگذار دودمان (:سلسله) ساسانیان اَردشیر بابکان بوده است که پس از آن، شاهنشاه ساسانی به شهر پیروزآباد کنونی یا همان اَردشیرخوره باستانی رفته و در آنجا ساکن شده است.
وجود یادگارهای باستانی ارزشمندی از آغاز دورهی ساسانیان در شهرستان داراب از جمله آتشکدههای آذرَخش، رُستاق و آذرجو و سنگنگارهی شاهپوریکم بر سینهی سِتبر کوه که به نقشرستم داراب نیز، نامدار است، خود گواهی است بر پیشینه و اهمیت شهرستان داراب در اوایل دورهی ساسانیان. همچنین شهرستان زریندشت نیز، دارای یادگارهای تاریخی ارزشمندی از دورهی ساسانیان از جمله تُل سِفیدک، تپههای چاه سبز، دژ ساسانی مزایجان، میل نقارهخانه که بهگمان فراوان یک چهارتاقی بزرگ ساسانی بوده و هماینک یکی از پایههای آن، بیشتر برجای نمانده است و آتشکدهی مَزرو است که بیانگر موقعیت راهبردی و خاص آن است. کوتاه سخن اینکه، شهرستان زریندَشت از دیرباز جایگاه ویژهای در زمینهی تاریخ و فرهنگ ایرانی و یادگارهای فرهنگی و تاریخی داشته است.
سنگنبشتهی ساسانی نویافتهی زریندشت
در اَوایل نیمهی دوم شهریورماه امسال، جُستاری دربارهی سنگنبشتهی نویافتهی پهلوی ساسانی زَریندشت از سوی میرزا محمد حسنی، دکترای تاریخ ایران باستان و رضا کلانی، پژوهشگر آزاد که برای نخستینبار بازدید علمی از این سنگنبشته انجام داده بودند، در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی آگاهیرسانی شد. در تاریخ دهم و یازدهم مهرماه نگارنده به همراه امید صمدی، باستانشناس و راهنمای گردشگری از شهرستان شیراز برای دیدن سنگنبشته و دیگر یادگارهای تاریخی راهی شهرستان زریندشت و شهرستان داراب شد. در روز یازدهم مهرماه و با هماهنگی و همراهی کاشف اصلی و بومی منطقه، برای بازدید از سنگنبشته اقدام کردیم. برای رسیدن به این یادگار تاریخی پس از گذر از روستای «دروا» و از سمت گورستان کنونی روستا به سوی دشت و کوه روانه شدیم. با پشت سر گذاشتن چند دشت و کوه، سرانجام به گذرگاهی صخرهای و بر بلندای کوهی رسیدیم که سنگنبشتهی یاد شده بر دیوارهی صخرهی کوه و در سمت راست آن، تراشیده شده است. سنگنبشتهی نویافته با دبیرهی (:خط) پهلوی ساسانی و در سه ردیف زیر هم، نگاشته شده است. برخی از واژگان سنگنبشته به اَنگیزهی گذشت زمان و آسیبهای عوامل طبیعی و اَنسانی قابل خواندن و حتا دیدن نبوده و در حال پاکشدن است. ترک و شکافهایی بر روی سنگنبشته پدید آمده که خطر بزرگی برای یادگار ساسانیان بهشمار میآید.
در پاییندست و کنار سنگنبشته، شوربختانه آثاری از کَندوکاوهای غیرمجاز سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی آشکارا دیده میشود. همچنین آسیبهای برگشتناپذیری نیز از سوی سودجویان فرومایه بر دیوارهی صخرهی کوه نمایان است. دشت روبهروی سنگنبشته، دشتی محاصر شده در میان رشته کوه بلندی نامدار به دشت باران است.
باید دانست که اگر حسین پاباغی کاشف اصلی سنگنبشته که از بومیان منطقه و روستای «دروا» است، ما را همراهی نمیکرد به هیچروی امکان بازدید و پیدا کردن محل سنگنبشته، فراهم نمیشد. به گفتهی پاباغی، وی این یادگار تاریخی را دستکم بیش از دو سال پیش دیده و میشناخته است، ولی از ارزش و تاریخی بودن آن ناآگاه بوده است. یکی از دوستداران میراث فرهنگی داراب به نام وحید رنجبر که با ایشان آشنایی داشته، به همراه وی، زمستان سال گذشته از اثر یاد شده، بازدید کرده و نگارهای (:تصویر) از آن را برای دوستان خود در تهران فرستاده و همان زمان موضوع خبری میشود. در شهریورماه امسال، دو تَن از پژوهندگان تهرانی با هماهنگی وحید رنجبر که در بالا نام آنها آورده شده است، برای بازدید این سنگنبشته میآیند. اما به گفتهی پاباغی و در نبود وی، آنها در دشت و کوه گیر اُفتاده و نمیتوانند اثر یاد شده را پیدا کنند. تا اینکه، پسر و داماد وی (پاباغی) به کوه رفته و به عنوان راهنما و راهبلد آن پژوهشگران را برای دیدن سنگنبشته، برده و همراهی میکنند. پس باید کاشف سنگ نبشته را حسین پاباغی دانست و همراه و آگاه را وحید رنجبر. نه آنگونه که در گزارش پژوهندگان تهرانی آمده است …
اما در بازگشت از محل سنگنبشته، در دشت و بلندیها و بر روی دیوارههای کوه با گورهای سنگچین ساسانی بیشماری برخورد کردیم که شوربختانه همگی به تاراج رفته بود و دهانهی گورها پیش از رسیدن باستانشناسان و بررسیهای علمی، باز شده بودند!
نگارنده، پس از رسیدن به شیراز و در روز شنبه، دوازدهم مهرماه با رفتن به ادارهی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان، کارشناسان و باستانشناسان میراث فرهنگی را از سنگنبشته آگاه کرده و همهی نگارههای آن را به مسوولان مربوطه تحویل داده و خواستار پیگیری برای ثبت ملی یادگار ساسانیان شده است. همچنین نگارنده، توضیحات کامل و داستان چگونگی کشف اثر یاد شده از سال گذشته تا نخستین بازدید علمی دو تَن از پژوهندگان تهرانی و رُخدادهای روی داده تا به امروز را برای مسوولان اَمر بیان کرده است.
خوانش سنگنبشتهها با مشکلاتی روبهرو است
نگارنده با هماهنگی و کسب اجازه از کارشناسان مسوول در ادارهی میراث فرهنگی استان، نگارههای سنگنبشتهی پهلوی ساسانی نویافته را برای کارشناسان زبانهای باستانی ایران و بهویژه زبان و دبیرهی پهلوی ساسانی فرستاد تا با خوانش آن بتوان گزارشی علمی و اَنگیزهی نگاشتن آن بر روی صخرهی گذرگاهی در کوه را دانست و به دست آورد. همچنین با نگرش به اینکه، در کنار سنگنبشته، هیچ اثری از اُستودان یا گوردَخمهای در حال حاضر وجود ندارد، به گمان فراوان سنگنبشته، نمیتواند در پیوند با مردگان باشد. از همینروی، نگارههای سنگنبشتهی نویافته با توضیحات کامل و محل قرارگیری آن، نخست برای یک زبانشناس در شیراز فرستاده شد. پس از گذشت یک هفته، این زبانشناس بهگفتهی خویش به اَنگیزهی جابهجایی شگفتاَنگیز واژگان و نبود نظم در نبشتهها، نتوانست سنگنبشته را بخواند. پس از آن، نگارنده با راهنمایی یکی از دوستان زبانشناس در تهران، نگارههای سنگنبشته را برای استاد سیروس نصراللهزاده که بازنشستهی پژوهشگاه میراث فرهنگی نیز هست و از کارشناسان بنام زبان و دبیرهی پهلوی ساسانی است و پیشتر نیز، سنگنبشتههای فراوانی را خوانده و در کتابها چاپ کرده، فرستاد. اما پس از گذشت کمابیش ده روز، نصراللهزاده در گفتوگوی تلفنی با نگارنده بیان داشته است که خوانش سنگنبشته دشوار است و باید تمرکز فراوانی روی آن داشت یا اینکه، بتوان از نزدیک اثر یاد شده را دید و بررسی کرد. هرچند که، بنا شده است وی دوباره روی خوانش آن تمرکز کند و اگر موفق به خواندن سنگنبشته شد، نتیجه را آگاهی دهد. به باور دکتر نصراللهزاده سنگنبشته، نمیتواند در پیوند با اُستودان و مردگان باشد. از سویی، دبیرهی سنگنبشته از نوع سلطنتی و منفصل است. هرچند که، نباید نادیده گرفت که برخی از واژگان سنگنبشته بر اثر گذشت زمان و عوامل طبیعی و انسانی کامل پاک شده و حتا از نزدیک هم قابل خواندن نیست.
یکی از نکتههایی که به عنوان پیشنهاد میتوان مطرح کرد این است که، با نگرش به نزدیکی سنگنبشته با تپههای حاجیآباد (تل سفیدک) و تپههای ساسانی چاه سبز که از بلندی کوه میتوان بهویژه روستای چاه سبز را دید، شاید از آنِ بزرگان و درباریان آنها باشد. اما تا زمانی که، سنگنبشته بهگونهی کامل و علمی خوانده نشود، نمیتوان با استواری و محکمی چیزی دربارهی آن گفت.
این بازدید، دومین بازدید علمی از سنگنبشتهی نویافتهی شهرستان زریندشت، پس از کشف آن تا به امروز بهشمار میآید.
در پایان نگارنده امیدوار است با نگارش و بازتاب این گزارش، کارشناسان دلسوزی پیدا شده و بتوانند در زمینهی خوانش سنگنبشتهی نویافتهی زریندشت با ما و بهویژه میراث فرهنگی همکاری کنند.
فرتورها از سیاوش آریا
خبرنگار امرداد: سیاوُش آریا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر