در دل جنگلهای شمال ایران، در میان گسترهای که جایجای آن درختان سرافراشته و انبوه انبوه از برگوبار سایه افکندهاند، دریاچهای به زیبایی یک نگین، به دلخواهی یک رویای خوش، دیده میشود. این دریاچه را «الندان» مینامند؛ درست چند گام آنسوتر از روستایی که آنهم الندان نام دارد. کاش میدانستیم بومیها چرا به دریاچه و روستایشان الندان میگویند. جستوجوهای ما برای یافتن معنای این واژه به جایی نرسید!
الندان از بخشهای چهاردانگه است در شهر کیاسر. آن شهر نیز بخشی از شهرستان ساری در استان مازندران است. کیاسر در زیبایی همتایان اندکی دارد. کوهها از چهارسو این زیستبوم دلانگیز را در بر گرفتهاند و تنها از بخش شمال باختری آن میتوان دیدرسی به دشت کیاسر و سبزینگیهای نقش در نقش آن داشت.
از راهی که به نام جاده کیاسر میشناسیم و ساری و سمنان را به هم میرساند، به دریاچه الندان میتوان رسید. از کیاسر تا دریاچه، مسیری جنگلی است که به جنوب باختری روستای الندان راه میبَرد و پس از گذر از سراشیبیای تند، دریاچه با همهی فریباییاش، نمایان میشود.
هول بَرمان میدارد هنگامی که به یاد می آوریم دریاچه الندان تا مرز نیستی و نابودی پیش رفت و چیزی نمانده بود که زیستبوم ما داشتن چنین گوهر یکتایی را از دست بدهد. داستان به خشکسالیهای پیدرپی چند سال پیش بازمیگردد و نیز بیتدبیری و کارنابلدی آنهایی که باید از دریاچهی الندان نگهداری میکردند اما سودآوری و بهرهجویی از این دریاچه را بیشتر میخواستند تا نگاهبانی از آن را.
در آذرماه 1394، خبری پخش شد که همهی آنهایی را که ارزش زندگیبخش زیستبوم و بایستگی بیچون و چرای نگهداری از آن را میدانند، هراسان کرد. خبر چنین بود که دریاچهی الندان «بر اثر سوء مدیریت، تخریب شده و روبه نابودی است» (خبرگزاری همشهری آنلاین). سوء مدیریتی که از آن سخن گفته میشد به چه چیز بازمیگشت؟
ماجرا از این قرار بود که ادارهی منابع طبیعی استان مازندران، بهرهبرداری از جنگلهای گسترهای که الندان را نیز دربرمیگرفت، به شرکتهایی واگذار کرده بود که دست به کار تولید چوب و کاغذ بودند (گزارش همشهری آنلاین، آذر 1394). آنها نیز بیامان و سنگدلانه برای سودبری افزونتر، چنان دست به قلع و قمع درختان زده بودند که به دشواری باور کردنی بود، اما حقیقت داشت. از سوی دیگر، بخش خصوصی برای ساخت مزرعهی آبزیپروری و تولید و پرورش ماهی، دریاچه الندان را اجاره کرده بود و با پمپاژ آب، به سرعت سرگرم تخلیهی آبهای دریاچه بود. آببرداری از الندان به جایی رسیده بود که پهنهی دریاچه را از 40 هکتار به تنها 3 هکتار رسانده بود! با این حساب، الندان چگونه میتوانست تاب این همه نامهربانی را بیاورد؟
زمانی که ناسپاس میشویم و ارزش زیستبوم خود را نمیدانیم و سودجویی و آزمندی ما مرز و اندازهای نمیشناسد، چهبسا زمین و آسمان هم، با همهی نرمدلیهایی که دارند، آشتی و مهربانیشان را دریغ میکنند و از ما روی میگردانند. به همین سبب بود که ابرهای جنگل نباریدند و خشکسالی دادِ همه را درآورد. نمیخواهیم بگوییم خشکسالی و بیآبی نتیجهی ناسپاسی ماست. اما گویی میان رفتارهای آدمی و واکنش طبیعت، پیوندی هست. از همینرو بود که در سال 1396 چیزی نزدیک به 90 درصد باقی ماندهی دریاچه الندان نیز خشک شد (گزارش خبرگزاری ایرنا). کاهش بارشها و برداشت بیرویه از آب دریاچه برای کارهای کشاورزی، چنان بلایی را بر سر الندان آورده بود. رودخانهها هم که از خشکسالی کمآب و نازک شده بودند، توان آبرسانی به دریاچهی الندان را نداشتند؛ هر چند الندان هیچگاه راهی به رودخانهها نداشته است. از اینرو، زنگهای خطر و نابودی دریاچه و زیستبوم پیرامون آن، پُرطنینتر و هشداردهندهتر از همیشه، به گوش میرسید. اما خوشبختانه ابرهای بارانزا روی خوش خود را نشان دادند و در یکی دو سال گذشته آن اندازه باریدند که لبهای تشنه و آماسیدهی الندان و پیرامونش را سیراب سازند و جان تازهای به آن ببخشند. بهراستی که دریاچهی الندان از آستانه و لبِ مرگ بازگشته بود.
اکنون و پس از گذر از خشکسالیها، دریاچهی الندان پهناوریِ 17 هکتاری دارد. اگر ابرها پُربارتر باشند و بارشها پیدرپی، الندان تا 30 هکتار نیز میرسد. همان بارشها هستند که الندان را آکنده میسازند؛ وگرنه هیچ رودخانهای راهی به دریاچه الندان ندارد. یک ویژگی خوب الندان نیز به خاک آن بازمیگردد. آن خاک چنین است که همهی آبهایی را که از باران و برفها پدید آمدهاند، بهسوی خود میکشد و چنان رخنهناپذیر است که سبب ماندگاری آبهای فراهم شده میشود. بدینگونه، آب هدر نمیرود. در تابستان نیز در فاصلهی اندکی از الندان، رودخانهای هست که آب آشامیدنی شیرین و گوارایی دارد. شگفت است که این همسایهی نزدیک، هیچگاه راهش را به سمت الندان کج نمیکند. دورجویی تا این اندازه؟!
روستاهای زیبا و سبزدرسبز پیرامون الندان، همگی از این دریاچه بهرهها میبرند و از آب آن برای شالیزارهایشان کمک میگیرند. روستاهایی مانند: ازنی در دامنهی کوهی به همین نام، مازارستاق با تنها 20 خانوار، دیدو با دامداران و کشاورزانش، لسفرم، کنتا و چند روستای دیگر. چه نامهایی! همگی گوشنواز و خوش طنین! به هر روی، آب دریاچه الندان در فصل کشت برنج، به سوی شالیزارهای روستاهای پایین دست آن، کشیده میشود.
در چند سال گذشته گونههایی از ماهیها در دریاچه الندان رهاسازی شده است. در فصل سرد زمستانی نیز الندان زیستگاهی برای اردکهای وحشی است. نمیدانیم اردکها چگونه تاب سرمای لرزآور آن گستره را میآورند!
درختانی که گرداگرد دریاچه را گرفتهاند، از گونهی راش، ممرز، بلوط و نمونههایی از این دست هستند. همهی آنها نه تنها از دید زیبایی، بلکه از نگاه زیستبومی نیز ارزش فراوان دارند. راش درختی است کمیاب و با گونههای بسیار که سایهپسند است. ممرز نیز که شمالیها به آن شَرَمدار میگویند، در کنار درختان بلوط و راش میروید. درختچههای ازگیل، ولیک از تیرهی گلسرخها، و نیز تلکا که گلابی جنگلی است، در آن گسترهی جنگلی پیرامون دریاچه فراواناند. گل بنفشه نیز رویشگاه دلخواهی در کنار الندان دارد. از سبزیهایی که کاربرد دارویی دارند نیز باید داد کرد که زندگی آنها وابسته به دریاچهی الندان است. در گذشتهها، روستاییان الندان در کنار دریاچه گیاهی به نام گاله را به دست میآوردند که در ساخت پوشش بام و خانهها به کار میآمد. گویا اکنون از این گیاه نشانی نیست.
دیرینگی دریاچه الندان به دورانی از زمانبندی زمینشناسی بازمیگردد که به آن کواترنری میگویند. آن دوران از 5/ 2 میلیون سال پیش آغاز شده بود. زمینشناسان این را نیز برمیشمارند که دریاچهی الندان در اثر پیوند آبهای زیرزمین با گسلها شکل گرفته است. توضیح این دیدگاه علمی، آسان نیست. به همینگونه آن سخن زمینشناسان که میگویند دریاچه الندان روی طبقات چین تکیال، پدید آمده، نیازمند آگاهیهای علمی است و پیداست که به کار همگان نمیآید.
دریاچهی الندان یک نام دیگر دارد. بومیها به آن «آب بندان پله ازنی» میگویند. ازنی روستایی از بخشهای چهاردانگه است. دریاچه الندان در آبان ماه 1394، با شمارهی 263، در فهرست آثار طبیعی ایران ثبت شده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر