۲۶ مرداد ۱۳۹۷

ده دلیل برای اینکه روحانی یک سند بد روسی را امضا کرد!

- متن کنوانسیون رژیم حقوقی خزر را وزارت دفاع روسیه نوشته و مفاد آن اجازه تفسیر متن از امضاکنندگان را گرفته است.
- با امضای این قرارداد علاوه بر از دست رفتن ذخایر نفت و گاز، سهم ایران از ماهیگیری به شدت آسیب خواهد دید.

تصویر ماهواره‌ای از کاسپین

امیر طاهری رونامه‌نگار و تحلیلگر بین‌المللی در مقاله‎ای در روزنامه‎ شرق‎الاوسط چاپ لندن که روز سه شنبه، ۱۴ اوت، منتشر شد به بررسی کنوانسیون رژیم حقوقی دریای کاسپین که، ۲۱ امرداد ۱۳۹۷، توسط جمهوری اسلامی در قراقستان امضا شد پرداخت.

او با اشاره به همزمانی امضای این قرارداد با اعتراضات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم در ایران می‌نویسد، وقتی حسن روحانی این کنوانسیون روسی را امضا کرد احتمالاً امیدوار بود «امضا»ی آن فراتر از یک حرکت دیپلماتیک نباشد، اما خشم مردم را که از قبل روی این مسئله حساس بودند بیش از پیش برانگیخت.
صداهایی که این امضا را وطن‌فروشی به روسیه می‎دانند از سرتاسر ایران بلند شده. سردبیر رجانیوز وبسایت نزدیک به سپاه پاسداران در یادداشتی مدعی شده است که کنوانسیون دریایی خزر می‎تواند تهدیدی برای امنیت ملی ایران باشد و این ادعا محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی را که گفته بود «امضای این قرارداد زیر نظر علی خامنه‎ای انجام شده» رد کرده است.
کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به توفانی که در شبکه‎های اجتماعی به راه افتاده اعلام کرده که محمدجواد ظریف به مجلس فراخوانده شده تا پاسخگو باشد.
ظریف و روحانی به امید اینکه توفان اعتراض مردم به امضای کنوانسیون فروکش کند موضع دست پایین اتخاذ کرده‌اند. با این حال بعید به نظر می‎رسد موج پر تلاطمی که علیه امضای این کنوانسیون به راه افتاده به این زودی‎ها فروکش کند به ویژه آنکه همه نیروهای مخالف رژیم ایران با انگیزه‏‌های مختلف تمام‌قد به صف شده‌اند و برای جذب حمایت دیگران با صدای بلند اعتراض می‎کنند.
نگاه دقیق به این کنوانسیون چه چیز را به ما نشان می‎دهد؟
اولین نکته، منشاء عجیب به وجود آمدن سند آن است.
کنوانسیون خزر توسط وزارت دفاع روسیه بدون هر گونه دخالت مستقیم چهار کشور سواحل خزر یعنی آذربایجان، ایران، قزاقستان و ترکمنستان تنظیم شده است [هر چهار کشور روسیه و آذربایجان و قزاقستان و ترکمنستان عضو فدراسیون مشترک‌المنافع روسیههستند].
سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه می‎گوید نظر این کشورها طی دو دهه مذاکره بیان شده است، اما حقیقت این است که چهار کشور دیگر فرصتی برای اصلاحیه یا تقاضای شفاف‏‎سازی برای تعیین متن نهایی نداشتند و این در مذاکرات بین‎المللی مسئله‎ای کم‌سابقه است.
نکته دوم متن این سند است که برای نوشتن آن یک نظام جدید برای دریای خزر «اختراع» شده در حالی که تمام کنوانسیون‎های بین‎المللی که پیش از این برای حقوق دریاها، دریاچه‌ها و رودخانه‎ها در سراسر جهان موجود است، نادیده گرفته شده است.
استدلال روسیه این است که کاسپین بسیار بزرگتر از آن است که بخواهد یک دریاچه در نظر گرفته شود و کوچکتر از آن است که بخواهد یک دریا باشد! به هر حال اگر ما تعریف حقوقی و به رسمیت شناخته شده بین‏‌المللی از دریاچه‎ها را در نظر بگیریم کاسپین در تعریف یک دریاچه می‎گنجد و اگر یک دریاچه شناخته شود شامل کنوانسیون‎های جاری از جمله قرارداد «دریاچه‎های بزرگ لارنتیان» بین آمریکا و کانادا، «دریای آرال» بین ازبکستان و قزاقستان و «رودخانه آلبرت» در آفریقا می‎شود. سود تعهد به چنین تعریفی این است که کاسپین زیر قوانین و کنوانسیون‌های بین‎المللی که تا کنون توسط مجامع بین‌‏المللی رسمیت دارند قرار می‎گیرد.
دریاچه آرال
نکته سوم این است که در متن وزارت دفاع روسیه به عنوان مرجع قانونگذار که شامل نوشتن متنِ قرارداد و نقشه‎ها می‎شود، اسناد تاریخی مربوط به حق و حقوق ایران و هرگونه اقتدار سیاسی ایران زیر پا گذاشته شده است، آن هم با وجود این واقعیت که در سال ۱۸۲۸ تا سقوط اتحاد جماهیر شوروی، ایران و روسیه در قالب‏‌های مختلف مالکیت اشتراکی روی این بزرگترین دریاچه جهان داشتند. گرچه مطمئناً در این دوره تاریخی، سهم «۵۰ درصدی» ایران در خزر بیشتر حالتی نمادین داشت زیرا روسیه که بسیار قدرتمندتر از ایران بود، به راحتی همسایه ضعیف خود را نادیده می‌گرفته است.
نکته چهارم این است که متنی که روحانی به صورت ضمنی نیز امضا کرده شامل تایید توافقاتی است که روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان برای همکاری با یکدیگر امضا کرده‎اند. این توافقنامه‎ها که بین این چهار کشور انجام شده بالفعل ۸۷ درصد سهم از دریا را به خود آنها اختصاص داده که یعنی هر اتفاقاتی در آینده بیافتد ایران نمی‎تواند بیشتر از ۱۳ درصد سهم داشته باشد.
خط چین‎ها فرمولی است که روسیه در پی آن است و همانطور که ملاحظه می‎شود منابع انرژی زیادی را از ایران می‌گیرد
نکته پنجم این است که ایران در بین این ۵ کشور تنها کشوری خواهد بود که سهمی از آب‌های داخلی و آنچه به عنوان تالاب و خلیج‎های کوچک محسوب می‎شود ندارد. بزرگترین این خلیج‎ها که خیلج قَرَه‌ بُغاز (خلیج سیاه) است بطور کامل به ترکمنستان اختصاص داده شده. خط ساحلی ایران تقریباً یک خط صاف است و بجز یک شعبه خیلی کوچک به اسم تالاب انزلی در استان گیلان ندارد. این یعنی حدود سهم ایران پشت ۱۵ مایل است.
خلیج سیاه در ساحلی شرقی کاسپین در دل ترکمنستان
نکته ششم این است که در این کنوانسیون ۱۰ مایل به عنوان «آب‎های اختصاصی» ماهیگیری و ۱۵ مایل به عنوان آب‎های ساحلی تعیین شده است. این مسئله نه تنها صنعت ماهیگیری ایران را نابود می‎کند بلکه جلوی عملیات ضدقاچاق و صیادی غیرقانونی و شاید حتی فعالیت‎های خصمانه توسط گروه‎هایی که امنیت ملی را تهدید می‏‌کنند گرفته است.
حسن روحانی مدعی است این نگرانی‎ها بی‎جاست و ادعا می‎کند مشخص شدن این مسائل به مذاکرات بعدی موکول شده که استدلال عجیبی است؛ اگر نویسندگان قرارداد چنین محاسباتی را که حداقل‌های بنیادین یک رژیم حقوقی است در کنوانسیون منظور نکرده باشد پس برای چه کنوانسیون نوشته‎اند!
نکته هفتم این است که در محتوای این قراردادِ روسی که اختراع وزارت دفاع این کشور است تعاریف جدید جایگزین تعاریف فنی و حقوقی شناخته شده‏‌ی دریاها می‎شود. به عنوان مثال اصطلاح مشهور «فلات قاره» با «بستر دریا» جایگزین می‎شود که کلمه‎ای است ادبی نه حقوقی و همچنین کلمه «تالوگ» یا (خط القعر) در زبان فارسی و عربی جایگزین کلمه «عمق آب» شده است. قصد نویسندگان روسی احتمالاً این بوده تفسیر حقوقی متن را با توجه به قوانین حقوقی موجود در دریاها بر اساس تعاریف بین‏‎المللی دشوارتر کنند.
نکته هشتم این است که این کنوانسیون مجوز برای تفسیر هیچکدام از عبارات به کار برده شده در متن را نمی‌‏دهد. در چنین شرایطی دست روسیه به عنوان قدرت بزرگتر برای اجرای مفاد آن باز گذاشته می‎شود. اینکه دیگر کشورهای ساحلی خزر از جمله ایران حق اصلاح کنوانسیون را ندارد یعنی اینکه کنوانسیون از طرف روسیه دیکته شده است.
نکته نهم مربوط به یکی از موارد فوق است. این سند در صورت اختلاف بین دو یا چند کشور ساحلی، هیچ امکانی برای داوری ندارد. در حالی که ایران و آذربایجان و ترکمنستان در مورد «میدان‎های نفتی البرز» با یکدیگر اختلاف دارند. اگر این قرارداد بطور کامل اجرا شود، سهم ایران در ذخایر نفت و گاز خزر تنها یک درصد خواهد بود.
لکه‎های سیاه و قرمز میادین نفت و گاز کاسپین هستند و خطوط قرمز مرزها
در مجموع سهم ایران در حدود ۱۴،۸۰۰ کیلومتر مربع از مساحت ۳۷۱۰۰۰ کیلومتر مربع در دریای خزر خواهد بود. با وجود این واقعیت که کاسپین بیشترین عمق را در بخش جنوبی دارد سهم آب ایران نزدیک ۲۲ درصد خواهد بود. بخش شمالی که به روسیه نزدیک هستند بسیار کم عمق‎اند که بیشتر آن هم در زمستان یخ می‎زند.
نکته‌ی پایانی اینکه، امضای این قرارداد توسط روحانی که فراتر از یک تقلب سیاسی است که استراتژی‌های ولادیمیر پوتین را لاپوشانی کند، احساسات ملی ایرانی‎ها را بسیار جریحه‎دار کرده است. پوتین شبه‌جزیره کریمه را با «رفراندوم» به خود ضمیمه کرد و اکنون می‏‌خواهد با کنوانسیون خزر را تصاحب کند.
*منبع: شرق‌الاوسط
*نویسنده: امیر طاهری
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر