«کیانیان نام دودمانی از پادشاهان کهن و پیشاتاریخی ایران است. این دوده به شوند(:دلیل) پیشوند کی که برابر اوستایی «کَوی» میباشد بدین نام خوانده شدهاند. کیانیان دومین دودمان ایرانی است و پس از پیشدادیان فرمان میراندند. آگاهیهای ما از این دوده و روزگار از اوستا، و نوشتههای تاریخی دورهی اسلامی مانند نوشتههای «ابوحنیفه دینوری»، بلعمی، طبری، میرخواند و ... است. ولی بیگمان نظم درخشان شاهنامهی فردوسی بیشتر از همهی اینها در شناسایی کیانان اثرگذار بودهاست.
باری؛ آغاز پادشاهی کیانیان در شاهنامه با مرگ «گرشاسپ» واپسین پادشاه پیشدادی آغاز میشود. از آنجا که کشور بی پادشاه دچار آشفتگی شد و به گفتاورد فردوسی «پراکنده شد رای بی تخت شاه»، زال به اندیشهی یافتن پادشاهی درخور تخت شاهی ایران میافتد و «زِ تخمِ فریدونِ یَل، کیقباد» را شایستهی این جایگاه میبیند. کیقباد (کَوی کَواته در اوستا و کی کَوات در نوشتههای پارسی میانه) در این زمان در «البرزکوه» میزیست، پس زال رستم را به سوی او میفرستد و رستم او را یافته به ایران میآورد و دورهی پادشاهی دودمان کیانی آغاز میشود. در زمان کیقباد از دستدرازی تورانیان به مرزهای ایران جلوگیری میشود و «پشنگ» پدر افراسیاب که یارای نبرد با ایرانیان را نمیبیند روی به آشتی میآورد. او استخر در پارس را تختگاه خویش میکند. او شهرهای بسیاری میسازد و «صد دِه بنا کرد بر گِردِ ری». او صد سال با داد پادشاهی کرد و چون مرگ را نزدیک دید، کیکاووس –یکی از چهار پسر خود را- به جانشینی برگزید. کیکاووس (در اوستا کَوی اوسَن و در پهلوی کی اوس) در شاهنامهی فردوسی نماد شاهی....»
آنچه در بالا خواندید بخشی از نوشتار «کیانیان در شاهنامه» به قلم اردلان کوزهگر پژوهشگر تاریخ است که در رویهی شاهنامهی امرداد 392 چاپ شده است.
خبرنگار امرداد: فرشته جمشیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر