۱۳ مرداد ۱۳۹۷

آتشِ مرداد را بر دلِ بهمن بزن!

امرداد، ماهِ انقلاب مشروطه، ماهِ تجدد و آزادیخواهی ایرانیان است. آن انقلاب چنان کینه‌ای در دل مشروعه‌خواهان کاشت که دست به هر کاری زدند تا به قدرت برسند و انتقام بگیرند: از قتل و ترور توسط «فداییان اسلام» و گروه‌های مذهبی و چریکی دیگر تا آتش زدن سینما و کاباره از سوی هوادارانشان. وقتی هم در بهمن ۵۷، ماه ارتجاع و عقبگرد، به قدرت رسیدند باز هم دست به هر کاری زدند تا بمانند: از اعدام و جنگ تا غارت و سرکوب مداوم مردم!
Image result for ‫آتشِ مرداد را بر دلِ بهمن بزن!‬‎

بنیادگرایی اسلامی اگرچه در ایران به عنوان یک کشور قدرتمند و استراتژیک به قدرت دولتی رسید و توانست منبع تغذیه‌ی دیگر بنیادگرایان در منطقه و جهان شود، اما در کنار علل مختلف، زاییده‌ی مقاومت اسلامگرایان سنتی در برابر آزادی و تجدد (مدرنیته) بود. مدرنیته با امکانات و اختراعات جدید، مرزهای کشورهای غربی را پشت سر گذاشته و به جوامع مسلمان‌نشین می‌رسید که فقط مصرف‌کننده‌ی این امکانات و اختراعات بودند بدون اینکه ذهنیت و اندیشه‌ی این جوامع تغییر کرده باشد! ولی همانطور که مدرنیته در کشورهای آزاد محدود نماند، بذرهای شوم بنیادگرایی نیز در شرایط جدیدی که جهان در اواخر قرن بیستم به سرعت از سر می‌گذراند، در کشورهای اسلامی آسیا و افریقا محدود نماند و در آغاز قرن بیست و یکم با انفجار برج‌های دوقلوی نیویورک، این مقاومت ارتجاعی و ویرانگر را به همراه قدرت تخریبی خود به شگفت‌انگیزترین شکل ممکن به نمایش گذاشت.
انواع و اقسام گروه‌های فرقه‌ای اسلامی که هیچیک به همدیگر نیز رحم نمی‌کنند، اگرچه بازیچه‌ی سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی نیز هستند اما تا زمینه‌ی چنین مقاومت ذهنی در افکار عقب‌مانده‌ی بخشی از جامعه وجود نداشته باشد، امثال جهاد اسلامی و حماس و طالبان و القاعده و بوکوحرام و داعش و در رأس همه اینها جمهوری اسلامی ایران (آنگونه که اخیرا میان مردم معروف شده: جاعش!) نیز عینیت نمی‌یافت!
جوامع مسلمان‌نشین در قرن بیستم به دوران گذار از قرون وسطای خود پای گذاشته‌اند بدون آنکه لازم باشد بنا به تبلیغات مسموم و فرصت‌طلبانه‌ی استمرارطلبان هنوز سال‌ها بگذرد تا در آینده، تازه به امروزِ جهان برسند! در ایران نیز کافیست گسستی به نام «جمهوری اسلامی» را ترمیم و انقلاب مشروطه را با هدف آزادی و دمکراسی، تکمیل و در یک قانون اساسی مدرن و مبتنی بر حقوق بشر تثبیت کرد.
رضا مقصدی شاعر تبعیدی ساکن کلن در سال ۱۳۷۲ سروده بود:
دیصفتم، دیسرشت
نیستم اردیبهشت
آتشِ مرداد را
بر دلِ بهمن بزن!

چهار سطر کوتاه بیشتر نیست ولی شگفت‌انگیز است چگونه احساسی که به کلام در می‌آید، گاه چنین با تاریخ و تجربیات جامعه گره می‌خورد و می‌تواند به فریاد تبدیل شود: آتش مرداد را بر دلِ بهمن بزن!
[کیهان لندن شماره ۱۷۲]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر