- هم چپگرایان و هم اسلامگرایان رسانهها در داخل و خارج کشور اعتراضات مردم علیه جمهوری اسلامی را نادیده میگیرند. یادداشتنویسان مارکسیست در این اعتراضات دنبال شعارهای طبقاتی خود میگردند و اگر پیدا نکنند دست به قلم نمیبرند. یادداشتنویسان اسلامگرا نیز چون تصور میکنند معترضان به دنبال آتش زدن مسجد و امامزاده و ناسزاگویی به روحانیون هستند آنها را نادیده میگیرند چون نه میتوانند این تحولات را تحلیل کنند و نه میتوانند از آنها تمجید کنند و نه میتوانند مانند دوستان اصلاحطلب خود در ایران با توجه به جوّ موجود در خارج کشور به انتقاد از آنها بپردازند و درخواست سرکوب آنها را بدهند.
امنیتی و اطلاعاتی بودن مدیران اکثر بوقهای تبلیغاتی در ایران نحوهی گزارش دادن را تعیین میکند. رفتار «کپی و پیست» و گفتمان اصلاحطلبی در میان اکثر خبرنگاران و نویسندگان «تبعیدی» نیز موجب شده که همین سبک در بوقهای دولتی فارسیزبان در خارج کشور هم رواج داشته باشد
کیهان لندن، مجید محمدی – نوعی توافق از پیش انجام شده میان دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، چهرههای اصلاحاتچی، بوقهای دولتی فارسیزبان خارج کشور و بوقهای چپگرای غربی برای عدم گزارش و تحلیل کافی و بهموقع اعتراضات ضد رژیم و خواهان براندازی وجود دارد.
در این نوشته رفتار آنها در مواجهه با این اعتراضات را توضیح میدهم. یادآوری این نکته را لازم میدانم که رسانه از نگاه من نه استمرارطلب است و نه برانداز بلکه به دنبال گزارش دادن حرفهای (با جدا کردن خبر از اظهار نظر و تخمین و حدس و گمان و تبلیغات سیاسی، جدا کردن فعالیت سیاسی و حزبی از خبررسانی، و پاسخگویی)، غیرجانبدارانه (پرهیز از داستانگویی و فلسفهبافی برای یک طرف ماجرا بدون گرایش و ابراز احساسات به یک طرف) و متوازن (انعکاس دیدگاههای طرفهای موجود در هر گزارش) است که در بوقهای موجود به اندازههای متفاوت دیده نمیشود.
بوقهای تبلیغاتی- امنیتی
دستگاه تبلیغات دولتی و شبهدولتی که حامل سیاستهای تبلیغاتی دستگاههای امنیتی هستند (فارس، تسنیم، تابناک، و الف) با هفت رهیافت اعتراضات عمومی را پوشش میدهد:
۱.نخست نادیده گرفتن و اگر با وجود شبکههای اجتماعی ممکن نشد کوچکتر نشان دادن تعداد اعتراضکنندگان؛ به عنوان مثال جمعیت چندهزار نفری معترضان در کرج یا شیراز و اصفهان چندصد یا چندده نفر گزارش میشوند.
۲.تقسیم معترضان به واقعی و غیرواقعی. غیرواقعیها آنها هستند که شعارهای سیاسی و براندازانه («ساختارشکن») میدهند و واقعی آنها که علیه دولت با شعارهای اقتصادی که مرجع آنها معلوم نیست اعتراض میکنند.
۳.تمجید از نیروی انتظامی برای متفرق کردن. این رهیافت به خوبی گزارشی نبودن و تبلیغاتی بودن کار این بوقها را نشان می دهد.
۴.جا انداختن نام بسیاری از شهرهایی که در آنها تظاهراتی برگزار شده است.
۵.غیرقانونی خواندن این اعتراضات در حالی که مطابق قانون اساسی رژیم، تظاهرات غیرمسلحانه آزاد است و نیازی به مجوز ندارد.
۶.تغییر نام حمله با باتوم و پرتاب گاز اشک آور به «برقراری نظم».
۷.نسبت دادن کشتهها نخست به بسیج و اگر نشد درست کردن این سناریو که خود اعتراضان یکدیگر را کشتهاند.
کسانی که این نحوه گزارش بر عهدهی آنها گذاشته شده از قبل در همهی این موارد آموزش دیده و هماهنگ شدهاند. امنیتی و اطلاعاتی بودن مدیران اکثر بوقهای تبلیغاتی در ایران این نحوهی گزارش دادن را باب کرده است. رفتار «کپی و پیست» و گفتمان اصلاحطلبی در میان اکثر خبرنگاران و نویسندگان «تبعیدی» موجب شده است که همین سبک کم و بیش در بوقهای دولتی فارسیزبان در خارج کشور نیز رواج داشته باشد.
بوقهای اصلاحاتچی
چهرههای اصلاحطلبی که در مورد همهی رویدادهای جاری در کشور سخن میگویند در مورد تظاهرات علیه حکومت مُهر سکوت بر دهان میزنند و در نهایت آنها را کوچک و بیریشه میخوانند. ریشه از نظر آنها روحانیت شیعه است. تظاهرات چندصد یا چندهزار نفری در سال ۱۳۵۶ از نگاه آنان ریشه داشت چون ایدئولوژی اسلامگرا یا کمونیستی پشت سر آن بود و تعدادی از روحانیون از آن حمایت میکردند اما اگر مردمانی ایدئولوژیهای شرّ مثل کمونیسم و اسلامگرایی را نمایندگی نکنند و روحانیون فاسد و فریبکار به آنها حمله کنند بیریشه نام میگیرند. تا یک هفته پس از اعتراضات امرداد ۹۷ سخنی از این چهرهها در این مورد منتشر نشد.
بوقهای فارسیزبان دولتهای خارجی
جالب اینجاست که رسانههای دولتی فارسیزبان خارج کشور نیز همانند دستگاه تبلیغات دولتی داخل کشور پس از سه روز هنوز پیام این اعتراضات را دریافت نکرده بودند. وبسایت بیبیسی فارسی در امرداد ۹۷ پس از سه روز از خواب بیدار شد و وقتی شبکههای اجتماعی از ویدئوهای اعتراضات در شهرهای مختلف سرریز شدند چند ویدئو را بازنشر داد. وبسایت رادیو فردا مطابل معمول وقتی ویدئویی از تظاهرات را میگذارد در مورد منبع و زمان و مکان آن ابراز تردید میکند (ادای حرفهای بودن) در حالی که چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. رادیو فردا در حذف همکاران منتقد خود و استخدام افراد متهم به آزار جنسی (بنا به گفتهی یکی از کارکنان صدای آمریکا) هیچیک از اصول حرفهای روزنامهنگاری را رعایت نمیکند اما در بارگذاری چند ویدئو از اعتراضات در مورد آنها ابراز تردید را القا میکند در حالی که ویدئو مانند گزارش نوشتاری نیست که خواننده نتواند خود به راحتی به ارزیابی آن بپردازد. ویدئو خودش میگوید که مکان کجاست (خیابان یا کوچه، شهر کوچک یا شهر بزرگ یا روستا با نوع لهجهها و اقلیم) و زمان چیست (روز یا شب، غروب یا سر ظهر، زمستان یا تابستان. شما از نور و سایهها میتوانید زمان را تشخیص دهید). یک عکس یا ویدئو هزاران برابر بیش از یک جمله اطلاعات منتقل میکند.
پس از گذشت یک هفته از این حوادث رادیو فردا، صدای آمریکا و بیبیسی فارسی حتی یک یادداشت تحلیلی در مورد این رویدادها منتشر نکردند چون یادداشتنویسان آنها اکثرا در حال رصد رفتار مقامات سیاسیاند و نه آنچه در متن جامعه میگذرد. وقتی یادداشتنویسی به کسانی واگذار شود که وضعیت موجود را پذیرفته و استمرارطلب هستند طبعا به تحولاتی که بوی براندازی دهد بیتوجهی میکنند. یادداشتنویسان مارکسیست در این اعتراضات دنبال شعارهای طبقاتی خود میگردند و اگر پیدا نکنند دست به قلم نمیبرند. یادداشتنویسان اسلامگرا نیز چون تصور میکنند معترضان به دنبال آتش زدن مسجد و امامزاده و ناسزاگویی به روحانیون هستند آنها را نادیده میگیرند چون نه میتوانند این تحولات را تحلیل کنند و نه میتوانند از آنها تمجید کنند و نه میتوانند مانند دوستان اصلاحطلب خود در ایران با توجه به جوّ موجود در خارج کشور به انتقاد از آنها بپردازند و درخواست سرکوب آنها را بدهند.
این یادداشتنویسان در همان چارچوبی عمل میکنند که در سه دهه قبل در ایران میکردند. به دو یادداشت سایت تابناک و رادیو فردا در مورد مصاحبهی تلویزیونی روحانی در باب مشکلات اقتصادی نگاه کنید: از حیث زبان و حد انتقاد و گفتمان و انتظاری که از حکومت و دولت دارند (استمرارطلبی) شباهتهایشان بینظیر است (این شباهت را مدیر «شرکت کتاب» به من یادآور شد).
استمرارطلبانی که ایران و رژیم را مساوی گرفته و با ژست ایراندوستی از منافع رژیم و حاکمانش دفاع میکنند همیشه در دوران اعتراضات مردم کوچه و خیابان به بیماری نشنیدن و ندیدن و سکوت دچار میشوند تا کار سرکوب حکومت تمام شود و دوباره بر صفحهی تلویزیون بیبیسی فارسی و صدای آمریکا یا پشت میکروفون رادیو فردا ظاهر شوند.
بوقهای چپگرای غربی
درست مانند ونزوئلا، نیکاراگوا و کوبا، اعتراض علیه جمهوری اسلامی در بوقهای چپگرای غربی (سیانان، سیبیاس، انبیسی، نیویورک تایمز، واشنگتن پست، ان پی آر، گاردین) منعکس نمیشود مگر آنکه هفتهها از آن گذشته باشد و عدم انعکاس آن مایهی شرمساری ویراستاران شود یا تعداد کشتهها به حدی باشد که نتوانند نادیده بگیرند. ویراستاران این رسانهها مقامات ضد امپریالیست و ضد اسرائیلی ایران و اسلامگرایان حامی آنها را متحد خود میدانند (و یادداشتهایشان را منتشر میکنند) و نمیخواهند متحد خود را از دست بدهند. آنها در انعکاس اخبار عربستان سعودی و اسرائیل یا تظاهرات ضد پلیس با عشق و علاقه عمل میکنند چون آن کشور را متحد دولت ایالات متحده میدانند اما غیرمتحدان از کارت سفید برای سرکوب برخوردارند. گذاشتن دلقکهایی مثل خبرنگار نیویورک تایمز در ایران صرفا برای عدم انعکاس اخبار ایران است با ژست داشتن خبرنگار.
در موج تازهی اعتراضات تا روز چهارم حتی یک خبر کوتاه از این اعتراضات در رسانههای چپگرا منعکس نشده بود. سیبیاس در روز چهارم گزارش کوتاهی در برنامهی خبر شامگاهی خود در این باره داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر