هیتلر زمانی گفته بود که دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور کردنیتر است (البته منظور او این بود که یهودیها دروغگویان بزرگی هستند) و بعدها جوزف گوبلز هم این تئوری را به انگلیسیها نسبت داد.
جمهوری اسلامی که در اینجور موارد دانشآموز برجستهای است به نظریه دروغ بزرگ متممی هم افزود: «دزدی هر چقدر بزرگتر باشد کمتر حساسیتزاست!»
به هر حال مغز یک آدم معمولی درکی ملموس از صدهزار دلار یا یک میلیون دلار دارد ولی وقتی کار به میلیارد میرسد، داستان فرق میکند. یا کمتر کسی میداند که یک دکل نفتی چقدر میارزد و چقدر بزرگ است و وقتی که خبر گم شدنش را میشنود عظمت این سرقت را درک نمیکند.
با این خوان یغمایی که از ایران ساختهاند، هنوز هستند خل و چلهایی که مدعی شاهزاده رضا پهلوی هستند که باید جواب آن ۶۰ میلیون* دلاری که پدرش از ایران خارج کرده را بدهد!
صرفنظر از این که این جماعت نخست باید برادری خود را ثابت کنند و بعد طلب ارثیه نمایند و اصولا باید دید که خودشان چقدر در نظر قاطبه ملت ایران معتبر هستند، چیزی که در میان این فرافکنی و هیاهو گم میشود این است که اینها فکر میکنند که اگر شاه پولی داشته حتما مانند آخوندها از راه دزدی بدست آمده است.
پادشاهی، قدیمیترین نوع حکومت است و تا همین ۲۰۰ سال پیش کل اروپا یا خاورمیانه جزو مایملک چند شاه و سلطان بود. بعدها که این نوع حکومت نوسازی شد و قدرت پادشاه را گرفتند و نهاد سلطنت را به چیزی نمادین تبدیل کردند، مردم صاحب کشورها شدند و شاهان علاوه بر قدرت، مکنت خود را هم از دست دادند اما نه این که مانند گداها زندگی کنند. بخشی به نسبت سابق ناچیز از ثروت پیشین را نگه داشتند و با آن پول مانند بقیه افراد بشر کار کردند. همین امروز شاه کشور ذرهبینی لوکزامبورگ دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار پول دارد، همتایش در لیختنشتاین سه میلیارد دلار، پادشاه هلند ۲۳۰ میلیون دلار، ملکه الیزابت در انگلستان قریب به ۵۰۰ میلیون و الخ.
رضا خان وقت, پس از کودتا و پادشاه شدن مانند همه پادشاهیهای تاریخ بخشی از ثروت خاندان سلطنت پیشین را به ارث برد (کاخ، زمین سلطنتی و…) و مقداری از زمینهای دوله و سلطنههای قجری را هم تصاحب کرد که دستش هم درد نکند، آبادشان کرد و بعدها فرزندش محمدرضا شاه اصلا اصلاحات ارضی را از زمینهای سلطنتی آغازید و بعدها هم خیلی از املاک به طور سنتی متعلق به پادشاه را به دولت واگذار کرد از جمله کاخ مرمر را.
درآمد نفت هم که تا قران آخرش معلوم بود و بر خلاف حالا حساب و کتاب داشت. ۲۲ درصد مستقیما سهم ارتش و دفاع از مملکت میشد و بقیه هم به دولت میرسید و مانند اکنون نبود که اصلا نمیدانیم نفت را که میخرد و که میفروشد و کدام نهاد و آدم چقدر میبرد.
حتی در یادداشتهای علم از این که دولت هویدا میخواهد دیوار کاخ سعدآباد را تعمیر کند، آشفته میشود و میگوید خانه من است و خودم پولش را میدهم. شاه با پولی که داشت کار میکرد، در بازار بورس، ساخت و ساز و مانند آن بود.
دکتر باهری در مصاحبه انتقادی که با دانشگاه هاروارد داشت و کلی هم به پر و پای شاه پیچید تاکید کرد که مطلقا آلودگی مالی نداشت، شاید از درباریها کسانی فاسد بودند ولی خودش نبود. حالا جماعتی طلبکار پسرش در خارجه هستند.
کسانی که زندگی شهبانو را از نزدیک دیدهاند، شهادت میدهند که در یک آپارتمان کوچک در پاریس زندگی میکند و زندگی سادهای دارد. گرفتاری ایشان این است که زنی است باکلاس و احترامبرانگیز که اگر یک کیف ۲۵ دلاری از والمارت بخرد و دستش بگیرد همه فکر میکنند که پنج هزار دلار میارزد در حالی که آقازادههای اسلامی روی هر برندی که انگشت بگذارند بیارزشش میکنند.
براستی در روزگاری که دزدیهای میلیارد دلاری به امری عادی در ایران تبدیل شده این پیله کردن به رضا پهلوی نشان از چه دارد؟ اینجا قصد من دفاع از کسی نیست، هدفم حمله به مزاحمین پررو و یاوهگوست، هرچند که به نظرم پس از ۴۰ سال خاکسترنشینی اگر میشد که زمان به عقب برگردد، خود مردم با دستهایشان و سرمایه شخصی، چهار تا کاخ دیگر برای شاه فقید میساختند.
*دکتر عباس میلانی معتقد است که ۶۰ میلیون دلار قابل باور نیست و او “برآورد” کرده که شاه یک میلیارد دلار پول داشت. نمونهای از برآوردهای ایشان را در تعداد مساجد زمان شاه دیدهایم که گفته بود بالغ بر ۵۰ هزار (البته اگر ۵۰ میلیون هم بود ربطی به شاه نداشت و مسجد را بخش خصوصی میساخت) اما چندی بعد که آمار رسمی وقت درباره مساجد ایران پیدا شد، معلوم گردید که در حدود پنج هزار تا بوده است. در پاسخ به منتقدین، میلانی گفت: من تخمین زده بودم!
به قول رندی، “ت” تخمین میلانی به جای فتحه، ضمه دارد!
دماوند - فرهاد طباطبایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر