۱۲ اسفند ۱۳۹۶

در آستانه ۸ مارس روز جهانی زن؛ تلاش جامعه‌ ایران برای پوشش اختیاری و حقِ انتخاب

- «دختران خیابان انقلاب» تنها به اجباری بودن حجاب اعتراض نمی‌کنند، بلکه خواهان حق تعریف هویت خویش هستند و حاضر نیستند تعریفی را که حکومت دین‌سالار از زن ارائه می‌دهد بپذیرند. نظام حاکم بر ایران نگران همین تعریف آزادانه و حق انتخاب است.
روز جهانی زن در راه است. روزی که ریشه در جنبش کارگری داشته و صد و ده سال از برگزاری آن می‌گذرد. امسال چنین روزی در ایران رنگ و بوی دیگری دارد زیرا هم جامعه‌ی زنان و هم جامعه‌ی کارگری کشور در تب و تاب یک جنبش حق‌طلبانه بسر می‌برند.
حرکت‌ اعتراضی و مسالمت‌آمیز بسیار زیبایی که با نام «دختران خیابان انقلاب» شهرت یافته، یکی از مهم‌ترین نماد‌های جمهوری اسلامی، یعنی حجاب اجباری را هدف قرار داده است. نمادی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود هزینه کردن بودجه‌ای میلیاردی، از سوی بخش‌های قابل توجهی از جامعه پذیرفته نشد و روز به روز نیز بر شمار مخالفان آن، بر مبنای نظرسنجی‌های خود رژیم، افزوده شده است.
ویدا، نرگس، شاپرک، مریم، همراز و ده‌ها زن دیگر با حرکت نمادین خود، زیباترین نافرمانی مدنی را نه تنها در تهران، بلکه در شهرهای مختلف، رقم زدند. یک حرکت ساده اما با چنان قدرتی که حتی بخش‌هایی از حکومت را وادار ساخت به دفاع از آن، و یا حداقل انتقاد از برخورد خشن با  «دختران خیابان انقلاب» برخیزند تا شاید از این دفاع و انتقاد برای ترمیم حیثیت از دست رفته خود استفاده، و یا بهتر بگوییم، سوء استفاده، کنند. از میان این افراد، محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس اصلاح‌طلب شورای شهر تهران، به شکست نظام در جا انداختن فرهنگ حجاب اذعان کرده است.
شکست سیاست حجاب اجباری
محسن رفسنجانی در یکی از آخرین جلسات شورای شهر تهران گفته است: «در تربیت نسل جوان چگونه عمل کردیم که جوانان در دهه نخست انقلاب مدافع پرشور حجاب بودند، اما اکنون بخشی از آنان دچار تردید شده و برخی هم مخالف شده‌اند؟» محسن هاشمی رفسنجانی که به درستی از عواقب برخورد قضایی با زنانی که به حجاب اجباری اعتراض دارند واهمه دارد، می‌افزاید: «همانطور که در مورد نماز که یک واجب دینی است با افراد بی‌نماز برخورد نمی‌شود، از منظر دینی، گناه مربوط به عدم رعایت حجاب نیز باید به عهده شخص واگذار شود.»
احمد بارکی‌زاده kayhan.london©
این نافرمانی مدنی، و اعتراض‌های مشابه در سال‌های اخیر را نباید جدا از حرکت جهانی زنان برای مالکیت بر بدن خود دانست. نه تنها اسلام، بلکه دیگر ادیان نیز همواره تلاش داشته، و تا حدی هنوز هم دارند، که مالکیت زنان بر بدن و پیکر خود را از آنها سلب کرده و یا محدود سازند. نگاهی به تاریخ مسیحیت و یهودیت، دو مذهب ابراهیمی دیگر، نیز نشان می‌دهد که سال‌ها مبارزه و اعتراض زنان بخش‌هایی از این مالکیت را به آنها بازگردانده و اختیار را جانشین اجبار کرده است.
حق تعریف هویت
در ایران نیز مخالفت با اجباری بودن پوشش و حجاب، داستان دیروز و امروز نیست و در تاریخ معاصر تا جایی که اطلاع داریم از زمان قاجار با طاهره قرهالعین آغاز شده است. کم و بیش در همان دوران، حمیده جوانشیر، زن با شهامت دیگری، با طنز به مصاف چادر و چاقچور رفت. اگر در هفته‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهی از زنان غیرمحجبه اختیاری به زیر چادر رفتند، اما اولین اعتراض‌ پس از انقلاب، علیه حجاب اجباری بود که  کمتر از یک ماه پس از پیروزی آن، در تاریخ ۱۷ اسفند ۵۷ در تهران برگزار شد.
اینک در چهل سالگی جمهوری اسلامی، حرکت «دختران خیابان انقلاب» از چند منظر دارای اهمیت است. زنانی که با بر سر چوب کردن تکه پارچه‌ای بر بلندی می‌ایستند، تنها به اجباری بودن حجاب اعتراض نمی‌کنند، بلکه با این حرکت نمادین خواهان حق تعریف هویت خویش هستند و حاضر نیستند تعریفی را که یک حکومت دین‌سالار، و بنابراین غیردمکراتیک، از زن ارائه می‌دهد بپذیرند. نظام حاکم بر ایران نگران همین تعریف آزادانه و حق انتخاب است.
تهدید ناشی از ترس
این تعریف آزادانه از هویت، به ویژه از سوی زنان، کلیت نظام را به چالش می‌کشد. خشم و خشونتی را که از سوی وفاداران نظام علیه «دختران خیابان انقلاب» شاهد هستیم باید در همین چهارچوب ارزیابی کرد. نگرانی کیهان حسین شریعنمداری از این حرکت را باید در اهمیت روسری‌هایی دید که در هفته‌های گذشته بر سر چوب رفتند. وقتی آنها می‌نویسند «این جریان ابزاری برای برهم زدن نظم جامعه از سوی نااهلان داخلی و خارجی» است، یعنی ویداها، شاپرک‌ها، نرگس‌ها و مریم‌ها با این حرکت نمادین قلب نظام را نشانه رفته‌اند.
اگر حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران بزرگ، هشدار می‌دهد که «این افراد با برخورد قاطع پلیس مواجه خواهند بود و پلیس هیچ تعارفی ندارد»، یعنی ما از این حرکت که پایه‌های ایدئولوژیک نظام را نشانه رفته است هراس داریم. این تنها رئیس پلیس نیست که تهدید می‌کند. دولت تدبیر و امید هم ترس خود را از این حرکت پنهان نمی‌کند. سلمان سامانی، سخنگوی وزارت کشور دولتی که ادعای اعتدال دارد و از حمایت اصلاح‌طلبان برخوردار است نیز در اشاره به حرکت «دختران خیابان انقلاب» می‌گوید: «تشویق مردم به نداشتن حجاب مشمول بند دوم ماده ۶۳۹ قانون مجارات اسلامی خواهد بود که یک تا ده سال حبس دارد و قابل تبدیل به مجازات جایگزین حبس نیست.»
برخورد وحشیانه مامورین پلیس در روزهای اخیر برای پایین آوردن زنان از بلندی‌ها، ضرب و شتم بازداشت شدگان، و از همه مهم‌تر، مقدمه سازی برای «خودکشی» برخی از این زنان با شهامت در زندان نیز حکایت از همین ترس و واهمه نظام دارد. نسرین ستوده که وکالت برخی از «دختران خیابان انقلاب» را بر عهده گرفته است می‌گوید در زندان به شاپرک شجری‌زاده «چهار آمپول تزریق شده است که او نمی‌داند چه بوده و چرا تزریق شده‌اند». فراموش نباید کرد که به دو تن از بازداشت‌شدگان خیزش دی‌ماه ۹۶ نیز قبل از «خودکشی» دارو خورانده بودند.
اقدامات ابلهانه
تلاش‌های نظام برای مبارزه با این حرکت نمادین تنها به ایجاد رعب و وحشت برای جلوگیری از تداوم نافرمانی مدنی خلاصه نمی‌شود بلکه اقداماتی نیز از سر استیصال صورت می‌گیرد از جمله نصب شیروانی بر جعبه‌های مخابرات! البته محمدرضا بیدخام، مدیر روابط عمومی شرکت مخابرات، نصب این شیروانی‌ها را بدون ربط با بالا رفتن «دختران خیابان انقلاب» دانسته و صحبت از «تلاش برای ممانعت از سرقت سیم‌ها و آسیب دیدن کافو‌ها» می‌کند. بیدخام نصب شیروانی بر روی کافوی خیابان انقلاب را نیز «اقدامی فنی» و «بدون هیچ ارتباطی» با اعتراض‌های نمادین زنان می‌خواند. حال آنکه این جعبه‌ی مخابرات در مقابل شیرینی فروشی فرانسه، همان است که ویدا موحد، هفتم دی‌ماه، برای اولین بار بر بالای آن روسری خود را به اهتزار درآورد.
ویدا موحد، اولین دختر خیابان انقلاب
چنین اقداماتی بیشتر ابلهانه هستند تا پیشگیرانه و یا بازدارنده! وقتی بازداشت، ضرب و شتم و زندان نمی‌تواند چنین حرکت‌هایی را برای کسب حقوق انسانی شهروندان متوقف سازد، چگونه تصور می‌کنند که یک شیروانی بر روی کافو می‌تواند زنان را از اعتراض به حجاب اجباری باز دارد؟! تازه‌ترین مورد از این اعتراضات، دختری است که به روی سکو نرفت بلکه روسری‌اش بر سر چوبی کرده و در خیابان راه می‌رفت! قبل از او نیز دخترانی که هیچ بلندی پیدا نکرده بودند، بر صندلی‌هایی ایستادند که همراه خود آورده بودند! مشکل بر سر جعبه مخابرات در این یا آن خیابان نیست، بلکه در «اجبار» و زیر پا گذاشتن حق انتخاب است!

احمد رأفت - 
[کیهان لندن شماره ۱۵۱]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر