نگاهی به ساعت که میانداختی، عقربههای ساعت یادآوری میکرد که تنها ده ساعت دیگر تا دگرگونی سال نو مانده است، بیشتر خیابانهای شیراز پرترافیک بود، اما چهارراه مشیر این شهر همچون هرسال حال و هوایی دیگر داشت.
شور و شوق مردم را میدیدی که در تکاپوی خرید گل و سبزه و ماهی گلی هستند، اما نه گلهایی که در هر گلفروشی میبینید، بلکه گلهایی صحرایی که بیشتر آنها در دشتهای پهناور استان فارس دیده میشوند و سالی یکبار و آن هم ساعاتی پیش از تحویل سال مسافر شیراز شده و بر سر سفرهها، مهمان گلدانی میشوند. یکی فریاد میزد گل اشک (لاله واژگون) شاخهای دو هزار تومان، سه تا ببر 5 هزار تومان، دیگری میگفت لاله ببر، لاله وحشی بستهی ۲۰تایی دو هزار تومان، سه تا 5 هزار تومان، دیگری میگفت سفره بدون ((مورد)) نمی شود، مورد بستهای هزار تومان، کم و بیش وقتی سراغ سنبل وحشی را می گرفتی، می شنیدی امسال بارندگی خوب نبوده و از سنبل وحشی خبری نیست. تشت های پرآب با ماهی گلی، ماهی هایی که سعی می کردند آن قدر از خودشان تحرک نشان دهند و بر سطح آب بوسه بزنند که مورد پسند رهگذران قرار گیرند و انتخاب آنها باشند تا مهمان تنگی شوند اختصاصی بر سر سفرهی هفت سین خانواده ای. یک مقدار که دقت می کردی در میان آن هیاهو صدای جیک جیک می شنیدی، صدا را که دنبال می کردی به سبدهایی می رسیدی پر از جوجه های رنگی، هرکدام خود را به رنگی آراسته بودند و از سر و کول هم بالا می رفتند تا بگویند سرحال تر هستند و خریده شوند آنهم به قیمت 2 هزار تومان، تا آب و دونه شان از بقیه جدا شود و مورد نوازش کودکی قرار گیرند و این سقف آرزوهای آن جوجه هاست، اما جوجه اردک ها که ارشد سبدها بودند به رنگ خودشان بودند و به راحتی سرک می کشیدند و دل می بردند. کمی آن طرف تر گل های شب بو به رنگ بنفش و سفید را با ساقه هایی بلند می دیدی. سبزه و سمنو هم که جای خودش را داشت و جای خود را از قبل در سفره های هفت سین رزرو کرده بودند.
با هم به تماشای فرتورهای لحظههای پایانی سال 1396 مینشینیم، چه بسا که زبان تصویر بیشتر گواه حال و هوای شیراز شهر گل و بلبل باشد.
تارنمای امرداد - شهرام پوردهی زین آباد
فرتور از شهرام پوردهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر