چكیده
در این مقاله، نام «ثریته» در اوستا و بسامد آن در نوشتههای دورهی ميانه را بررسی و سپس نخستين پزشك را در كتابهای تاریخ ایران اسلامی معرفی میكنیم كه برخی او را فریدون و برخی جمشید میدانند. سه شخصيت استورهای ایران (ثریته، فریدون و جمشید) به نحوی با پزشكی ارتباط دارند و برای شناختن نخستين پزشك ازميان آنان، باید هرسه نام را بررسی كنيم تا تفاوت منابع در ذکر ویژگیهای این شخصیت را دریابیم.
به نظر میرسد که فردوسی در چهار بیت ابتدای توصیف جمشید، صفات ثریته را برای وی معرفی میکند. این سه شخصیت را در دورههای مختلف بررسی میکنیم تا دلیل این تغییر نام یا صفت را دریابیم.
واژگان کلیدی: اوستا وندیداد، ثریته، جمشید، فریدون ، شاهنامه.
۱-مقدمه
در تمامی تمدنها، افراد معروفی هستند که در زمینههای مختلف، به عنوان اولینها شناخته میشوند. ممکن است این شخصیتها با تغییر مذهب، فرهنگ، سیاست،و ...، رنگ ببازند و جای خود را به شخصیتهای جدید بدهند؛ برای نمونه، گرشاسپ در اوستا یل نامدار و توانایی است؛ ولی در نوشتههای دورهی میانه، مثل شاهنامه، توانایی و عظمت وی در وجود رستم دیده میشود.
در وندیداد، آشکارا نام نخستین پزشک «ثریته» ذکر شده است؛ ولی در نوشتههای پهلوی دورهی میانه، با اینکه از نام سریت زیاد استفاده میشود هیچ یک از شخصیتهای مختلفی که سریت نامیده میشوند (سریت هفتم، سرست ویسرپان و سریت ارتشتار)، پزشک نیستند.
در بند اول از فرگرد بیستم وندیداد، گرشاسپ به عنوان پسر ثریته معرفی میشود که در برخی متون مثل بندهشن (از نوشتههای پهلوی) و شاهنامه (ملحقات) نیزآمده است. این نام که به «اترت» یا «اترط» تبدیل شده است، نه تنها در حد یک نام است و فاقد تواناییها یا صفاتی است که در فرگرد بدو نسبت داده شدهاند.
در نوشتههای ایران دورهی اسلامی که شاهان پیشدادی را معرفی و توصیف میکنند، بیشتر فریدون به عنوان نخستین پزشک معرفی میشود؛ اگر چه برخی نیز جمشید را با این صفت معرفی میکنند.
در این ميان، به نظر ميرسد كه فردوسی، جمشيد را نخستين پزشك ميداند و صفاتی راكه در فرگرد بيستم در وصف ثریته آمد است، برای جمشید بيان میكند.
باید سه شخصيت ثریته، فریدون وجمشيد را به طور جداگانه بررسی كنيم و با نخستين پزشك اساتيری ایران آشنا شویم تا شاید دليل انتخاب افراد مختلتف به عنوان نخستين پزشك را دریابيم .
این پژوهش نشان ميدهد كه در هزارههای گذشته این سرزمين، پزشكی به صورت یك تخصص وجود داشته است و حتی تقسيم بندی این تخصصها در اردیبهشت یشت اوستا و كتاب دینكرد)دورهی ميانه) آمده است.
وجود پزشكان بزرگی چون پور سينا، رازی و ... در دورهی ميانه، نشان دهندهی گذشتهای غنی در این زمينه است كه ما را وادار ميكند با بررسی نامهای اساتیری كه با پزشكی ارتباط دارند، وجود پزشك، پزشكی و نخستين پزشك رانشان دهیم. پرسش اصلی این پژوهش این است كه نخستين پزشك در اساتیر ایران چه كسی است. پرسشهای فرعی این پژوهش عبارتاند از:
۱. نوشتههای اوستایی چه كسی را به عنوان نخستين پزشك معرفی میكنند؟
۲. نوشتههای دور ميانه عنوان نخستين پزشك را به چه كسی میدهند؟
۳. آیا دليلی برای این تغيير نامها وجود دارد؟
در متون مختلف، از سه شخصيت استورهای فریدون، جمشید و ثریته نام برده شده است. در اوستا، ثریته و در نوشتههای دورهی ميانه، جمشید و فریدون به عنوان نخستين پزشك مطرح هستند . به نظر ميرسد كه شاهنامه دليل این تغيير نام را بيان میكند.
در این پژوهش، سه شخصيت استورهای، فریدون، جمشید و ثریته را در نوشته های اوستایی، فارسی ميانه پهلوی و فارسی دورهی ایرانی- اسلامی بررسی میكنيم .
۲. پیشینهیپژوهش
در زمينه پزشكی در ایران باستان، مقالههای زیاد نوشته شده است كه بیشتر به موضوعات وجود پزشكی، تقسيمبندی، دستمزد، نقش دعا و جادو و... پرداختهاند. سيریل الگود در کتاب تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی، به پزشکی در دورانهای مختلف پرداخته است. این موضوع در کتاب هفتم ایرانیکا (۱۰۴-۱۰۲) نیز بررسی شده است.
۳.مفاهیم
وندیداد: یکی از پنج کتاب زرتشتیان است.
فرگرد: به بخش بندیهای وندیداد فرگرد میگویند. وندیدلد ۲۲ فرگرد است.
نوشتههای دورهی باستان: شامل نوشتههای اوستایی زرتشتیان و خط میخیهای هخامنشیان میشود.
دورهی میانه: از زمان حملهی اسکندر به ایران تا قرن سوم هجری قمری را در بر میگیرد.
معرفی نخستین پزشک در متون دورهی باستان و میانهی ایران یکسان نیست و در متون مختلف، سه شخصیت ثریته، فریدون و جمشید معرفی شدهاند؛ بنابراین، باید هر سه شخصیت را جداگانه بررسی کنیم و با نخستین پزشک اساتیری ایران آشنا شویم تا دلیل انتخاب افراد مختلف به عنوان نخستین پزشک را دریابیم.
۳-۱.ثریته
اگر فشردن هوم را که گیاهی دارویی به شمار میآید، نشانهای از گیاه پزشکی بدانیم، نخستین کسانی که در بین مردمان آریایی به گیاه درمانی پرداختهاند، به ترتیب ویونگهان پدر جمشید، آثویه یا آبتین پدر فریدون، ثریته یا اترت پدر گرشاسپ و پوروشسپ پدر زرتشت بودهاند.
در بند اول تا سوم از فرگرد بیستم وندیداد آمده است:
۱-پرسید زرتشت اهوره مزدا را:
ای اهوره مزدا ! ای سپندترین مینو! ای دادار جهان استومند (مادی)! ای پاک!
چه کسی بود نخستین از مردمان، مراقبان، ورجاوندان، درخشانها، ثروتمندان، رایومندان، نیرومندان و پیشدادیان
که بیماری را از بدون بیماری(تندرست) دور داشت.
که مرگ را از بدون مرگ(سالم) بازداشت.
که نیزههای پران را ( از حرکت) باز داشت و آتش تب را از تن مردمان بازداشت.
۲-آنگاه گفت اهوره مزدا:
ثریت ای سپیتمان زرتشت نخستین مردمان، مراقبان، ورجاوندان، درخشانها، ثروتمندان، رایومندان، نیرومندان و پیشدادیان که بیماری را از تندرست دور داشت.
که مرگ را از بدون مرگ (سالم) بازداشت.
که نیزههای پران را (از حرکت) باز داشت و آتش تب را از تن مردمان بازداشت.
۳-او بود که به جست و جوی داروها و شیوههای درمان برآمد[...].
نام ثریته تنها در یک مورد دیگر در کتابهای اوستایی آمده است و آن یسن نهم است. در بند دهم آن آمده است: «سومین کسی که مرا ( هوم) مهیا ساخت ثریت از خاندان سام است که از نیکخواه ترینها است، در عوض خداوند به او دو پسر داد[...]».
در این بند، ثریته نخستین کسی است که هوم را فشرد و این کار به عنوان مهارت پزشکی او به شمار آمد. از آنجا که هوم منشا زندگی و سلامتی است، نخستین نثار کنندهی آن باید نخستین درمان بخش باشد.
در ریگ ودا، کشندهی هیولای سه سر معمولا ایندره است؛ اما گاهی شخصیتی به نام تریته او را در کشتن هیولا یاری میدهد و در بعضی موارد تریته به فرمان ایندره خود کشندهی اژدها است. تریته گاه ابرمرد و گاه دیو پنداشته میشود (دومزیل، ۱۳۸۴: ۱۵-۱۴).
در ریگ ودا، Trita – Āptya را میبینیم که روحانی است، هوم را در باران میریزد و مارها را در طوفان میکشد. به نظر میرسد که Trita در ودا، ایزد درمانگری بوده است Max Muller 1962 :219)) ؛ ولی در کنار معرفی ایزدان ودایی نشانی از نقش درمانگری وی دیده نمیشود) .( Jayne, 1962: 160
ثریته به معنی سوم است. او سومین کسی است که هوم را میفشارد و دو پسر پاداش میگیرد. ثریته همنام Trita-Āptya هندی است؛ اما Āptya در اوستا، شخص دیگری به نام آثویه است. در دورههای نخستین، شکل هم خانوادهی ثریته، θraetaona ، جایگزینش میشود (Jayne, 1962: 195 ). θraetaona پسر آثویه است و نویسندگان فارسی و عربی او را فریدون مینامند که با Traitana هندی یکی دانسته شده است. تصویر او به همراه ثریته در فریدون، قهرمان ملی دیده میشود (Jayne, 1962: 194) . در متون ایرانی از ثریته و θraetaonaبه عنوان دو شخصیت جداگانه یاد میشود و به هر دو درمان بخشی نسبت داده میشود ( دومزیل، ۱۳۸۴: ۱۵-۱۴).
Āθβya برابر Āptya ودایی است که از آب مشتق شدهاند. این واژه در شاهنامه به صورت آبتین آمده است و در پهلوی آسپیان است. θraetaona پسر اوست که در نوشتههای ودایی، به صورت Traitāna قابل تشخیص است. Trita و Traitāna در اصل از یکدیگر جدا بودهاند؛ ولی در نوشتههای ودایی با هم یکی شدهاند. θrita - Trita- از خاندان سام است(Reichelt, 1911: 96).
Trita در سانسکریت، به معنای سوم و ازایزدان ودایی است که همراه ماروتها، وایو و ایندرا با تواشترو وریتر و اهریمنان دیگر میجنگد. او هنگامی که در چاهی میافتد، از ایزدان تقاضای کمک میکند و نیایشی برای آن ها اضافه میکند. او به طور معجزه آسایی به آماده کردن سومه هدایت میشودکه ممکن است خود بنوشد و یا به ایزدان دیگر ارايه دهد(Williams, 1899: 461.). تریته، دیو ناپیدا، به شیوههای رازآمیز قواعد اخلاقی و آیینی را از بین میبرد: اما ثریته درمان بخش است(دومزیل، ۱۳۸۴: ۱۶).
اوستا منشا هنر درمانگری را ثریته و ایزدان یا قهرمانان دیگری میداند که مهارتهای شگفت داشتند و برای نسل انسان سودمند بودند: اما آنها مداوا را برای انسان تنها به شیوهی نظری آوردهاند. آنها به جز هوم و مهر، تفکر و مکتبی را گسترش ندادند (Jayne, 1962: 187).
نام θrita ازθri به معنای سه آمده است و در اوستا هم به معنای سوم است (Macdonell, 1917: 234). از آنجا که تمامی نامهای باستانی معنا و مفهوم دارند، باید برای عدد سه معنا و مفهومی را متصور شویم.
در بندهای دو و سه از فرگرد بیستم وندیداد که در بالا آوردهایم سه توانایی ذکر میشود:
۱-نیزههای پران را (از حرکت) بازداشت؛۲- آتشِ تب را از تن مردمان بازداشت و۳- وسيله درمان را از او خواست (در بند بعدی اهوره مزدا از گياه گوكرن نام میبرد).
به نظر میرسد كه این سه توانایی معرف سه گروه از پزشكان هستند كه در بند ۴۴ ازفرگرد هفتم وندیداد نيز آمد است. این سه گروه عبارتاند از: كاردپزشك، افسون پزشك و گياه پزشك . شاید ثریته این سه تخصص را داشته است.
گروه اول كسانی هستند كه با كارد درمان میكنند كه كارد درمانگر یا كارد پزشك ۱ ناميد میشوند. وجود تركيب نيزهی پران و امشاسپند شهریور كه موكل بر فلزات است، گواهی بر كاردپزشكی است.
گروه دوم كسانی هستند كه با كلام مقدس (مانثر) درمان ميكنند ۲.
در روایت پهلوی ، قطعهای به نام افسون تب و جود دارد كه با گره زدن به ریسمانی و بستن آن به بازو و خواندن باژ اردیبهشت انجام میشود (ميرفخرایی، ۱۳۹۰: ۳۵۶).
در اینجا، برای درمان تب، به جای صحبت از كارد یا گياه، از نيایش سخن میرود كه همان مانثر پزشك است.
گروه سوم كسانی هستند كه با گياه درمان میكنند و گياه درمانگر یا گياه پزشك ناميده میشوند.۳
ثریته گياه درمانگر نيز بود است؛ چنانكه در بند چهارم همين فرگرد آمده است كه اهور مزدا گياهان دارویی را برای او فرستاد است.
در قسمتهای دیگر اوستا و نوشتههای پهلوی (دینکرد)، در کنارسه گروه ذکر شده، گروههای دیگری اضافه میشوند که نشان دهندهی رشد و تخصصیتر شدن پزشکی ایران باستان هستند.
به نظر میرسد استفاده از مانثره (کلام مقدس) ، دعا، ورد، جادو و افسون که به گروه روحانیان مربوط میشود یکی از دلایلی است که موجب تفکیک گروههای پزشکی شده است؛ گروههایی مثل مانثره پزشک ، اهلایی پزشک، داد پزشک و اشه پزشک.
ثریته که شفا بخش و فراهم کنندهی هوم است، سومین انسانی است که هوم را برای جهان مادی فراهم کرد و از آفریدگار خواست به او دارویی دهد که با آن برابر درد، بیماری، فساد، عفونت و مرگی که اهریمن با جادوی خود پدید میآورد، مقاومت کند. آفریدگار در پاسخ به تمنای ثریته هزاران گیاه شفابخش را که پیرامون گیاه گوکرن در اقیانوس کیهانی میرویند، فرو فرستاد و به همین دلیل، از ثریته به عنوان کسی یاد میکنند که بیماری، تب و مرگ را از مردمان دور میکند.
در آبان یشت و فروردین یشت، از ثریت و برادرش اشاوَزدَنگه که از پسران سایوژدَری هستند، نام رفته است. نباید او را با ثریت، از خاندان سام، یکی بدانیم.
در توضیحات پهلوی وندیداد در توصیف ثریت، آمده است: «سریت پسر سام است نه پسر سیرز و میتوانست هر بیماری را درمان کند. یکی میگوید که جم بود؛ سوم بودنش برای این بود که او سومین پیشداد بود» (Anklesaria, 1949: 391 ).
در وندیداد ساده، ثریته نام فریدون دانسته شده است (64. 1850: Herman,).
با اینکه در نوشنههای پهلوی، سریت نام پرکاربردی است، هرگز به معنی پزشک به کار نرفته است. در ویزیدگیهای زادسپرم و دینکرد هفتم، سریت ارتشتار کی کاووس است که مأمور کشتن گاوی میشود که مرز ایران و توران را نشان میدهد: «هفت برادر بود و آن هفتمین سریت- یعنی هفتم- خوانده میشد[...]» ( راشد محصل، ۱۳۸۵: ۵۴-۵۳). «[...] با جادویی و پریگری اندیشهی کاووس را بر آن گاو بگردانید و به ارتشتاری که سریت نام بود، فرمود که آن گاو باید اوژدن( کشتن) و آن مرد برای زنش( کشتن) آن گاو بیامد» (راشد محصل، ۱۳۸۹: ۲۱۶).
در دینكرد پنجم و هفتم، با سریت ویسرپان نیز موا جه میشویم : «دربارهی ویراستن( ساختن) سریت
ویسرپان ) سریت پسر ویسرپ) آن گردونه نامی به شگفتی و آمدن آوازهی شگفتی آن گردونه به گشتاسپ و خواستن گشتاسپ آن گردونه را از ستریت [...]») راشد محصل، ۱۳۸۹: ۲۵۱ ؛ آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۶: ۳۴).
در نوشتههای دوران ایران اسلامی، از ثریت به عنوان پزشك یاد نمیشود؛ ولی در ذکرنسبنامه گرشاسپ، نام وی اترت یا اترط ذكر میشود. در این نسب نامه، وی تنها به عنوان پدر گرشاسپ معرفی میشود و هيچ توانایی درمورد وی ذكر نمیشود.
در بندهای ۲۶ و ۲۷ از فصل ۳۱ بندهشن، آمد است: «گرشاسپ و اورو خش دو برادر بوده اند از پسران اترت پسر سام پسر تورک پسر سپانياسپ پسر دورشاسپ پسر توگ پسرفریدون».
نسبنامه گرشاسپ در ملحقات شاهنامه فردوسی، چنين آمد است:
یكی پور آمد ز تخم بزرگ
به رسم نيا نام كردش طورگ
یكی پورش آمد به خوبی چوجم
نهاد آن دلاور ورا نام شم
ز شم زان سپس اترط آمد پدید
همی فر شاهی ازو میدمید
چو بختش به هر كار منشور داد
سپهرش یكی نامور پور داد
بر آن پور آرام بفزود و کام
گرانمایه را كرد گرشاسپ نام
به نظر میرسد كه از ثریتهی اوستایی، تنها نامی به دورههای بعد رسيد است؛ به طوری كه صفت پزشكی از وی سلب و در وجود شخصيت اساتیری دیگری نمایان شده است.
-۳-۲فریدون
فریدون پسر آبتين) اثفيان) و ملقب به اژدهاكش است. آبتين دومين كسی است كه هوم را مطابق آیين ميفشارد و موهبت داشتن پسری چون فریدون بدو میرسد. فریدون در ادبيات ایران با نوعی جادوگری و پزشكی ارتباط دارد )آموزگار، ۱۳۷۴: ۵۳).
مردم در دعاهای خود از ثریتَونه (فریدون) میخواهند که آنان را در برابر خارش، شب و ضعف یاری کند و از آنان در برابر دهاک حمایت نماید ( هینلز، ۱۳۸۳: ۱۰۹).
تعویذها با نام θraetaona در برابر بیماریها قرار داده میشوند و در اوستا میبینیم که فروهر او در برابر تب سرد، تب گرم، واورش و ... خوانده میشود. از این متن در مییابیم که بیماری از اهریمن به وجود میآید و این دلیلی است که کشندهی اهریمن( اژدها) در مقابل آن خوانده میشود؛ بنابراین، θrita و θraetaona حق دوگانهای برای لقب نخستین درمانگررا داشتند؛ یکی به عنوان فشارندهی هوم و دیگری به عنوان اژدهاکش(Darmesteter, 1960: 219).
-۳-۲-۱فریدون در اوستا
در بندهای شش تا هشت از یسن نهم آمده است: «زرتشت از هوم پرسید دومین کسی که تو را در جهان مادی بیفشرد کیست و چه پاداشی به او بخشیده شد. هوم در پاسخ گفت: دومین کسی که مرا در این جهان مادی بیفشرد آثویه است، در پاداش پسری مثل فریدون از خاندان نجیب و توانا با او داده شد؛ کسی که اژی دهاک سه پوزه و ... را شکست داد».
در بند هفده از فرگرد اول وندیداد آمده است: « ( وَرِنَه) [...] در آنجایی که فریدون کشندهی اژی دهاک تولد یافت[...]».
در بند ۳۳ از آبان یشت آمده است: «از برای او(اردَویسور اناهید)، فریدون پسر آثویه، از خاندان توانا در مملکت چهاگوشه( وَرِنَه)، صد اسب، هزار گاو، ده هزار گوسفند قربانی کرد».
در بند سیزده از درواسپ یشت، بند بالا تکرار میشود؛ ولی در ستایش درواسپ است. در بند ۱۳۱ از فروردین یشت، آمده است که برای از میان بردن گری، تب، آبگونههای چرکین گوناگون و آسیبهایی که از مار پدید آمده، فره وشی فریدون ستوده میشود و به این مناسبت، او مؤسس طب و سازندهی تریاک است.
در بند ۶۱ آبان یشت، از فریدون چنين یاد شد است كه وی پااوروَ، كشتيران ماهر را به هيأت كركسی درآورد و در هوا به پرواز واداشت. « او را كشتيران ماهر ستایش نمود وقتی كه یل پيروزمند فریدون وی را در هوا به هيأت كركسی به پرواز نَمودن واداشت و بدین سان، فریدون در ادبيات فارسی با نوعی جادوگری و پزشكی پيوند مییابد» (هينلتز، ۱۳۸۳: ۱۱۱).
در اوستا، نام فریدون به صورت θraetaona و نام پدر به صورت Āθwya آمده است كه در سانسكریت، Āptya تلفظ میشود .معمولا در اوستا، Āθwyāna آمده است و این صفتی به معنای از خاندان آثویته است. همين كلمه در پهلوی ، آسپيان شده است )پورداوود، ۱۳۷۴: ۱۹۱).
در اوستا، از وی به عنوان پزشك یاد نمیشود؛ ولی ارتباط وی با هوم و جادو نشان داده میشود كه با پزشكی بیارتباط نيستند.
-۳-۲-۲فریدوندرمتونپهلوی
در بندها ی ۲۶ و ۲۷ از فصل ۳۱ بندهشن ، آمده است: «گرشاسپ و اورو خش دو برادر بوده اند از پسران اترت پسر سام پسر تورک پسر سپانياسپ پسر دورشاسپ پسر توگ پسرفریدون.»
در دینكرد هفتم آمد است: «در دیگر زمان آمد - آن فره - به فرما ن دادار به سوی فریدون اسفيان[...] و از پيشههای دین بهرهی او واستریوشی بود[...] به وسيلهی آن فره ، فریدون پيروز شد و پاسخ گوینده بود دهاک را و ناكار كرد آن دروج پر نيرو را[...] و ازطریق واستریوشی، سومين پيشهی دین، ناپدید كرد تنگی را و راند درد را با پزشكی[...]»)راشد محصل، ۱۳۸۹: ۲۰۲).
در این دوره ، از فریدون به عنوان پزشك یاد میشود.
-۳-۲-۳فریدون در ایران دورهی اسلامی
« به پندار بعضی نسب شناسان پارسی، نوح همان افریذون بود که اژدهاق را مغلوب کرد و پادشاهی را از او گرفت و پارسیان دربارهی نسب افریذون گویند که وی از اعقاب جم شاد شاه بود که چنانکه از پیش گفتیم، ازدهاق او را بکشت و میان فریدون و جم ده پدر فاصله بود» (طبری، ۱۳۷۵: ۱۵۲/۱).
«گویند نخستین کس بود که به طب و نجوم پرداخت و سه پسر داشت که بزرگ تر سرم نام داشت و دومی طوج و سومی ایرج» ( همان: ۱۵۲).
«نخستین ملکی که به نجوم اندر نگریست، افریدون بود و به علم طب نیز او رنج برد و تریاق او آمیخت. و نخستین کسی که بر پیل نشست از ملکان ، افریدون بود و پیل را حرب فرمود» ( بلعمی، ۱۳۸۳: ۱۰۷).
« فریدون به خانهی ضحاک آمد و آنهمه جادوها را به افسونها حق باطل کرد» (گردیزی، ۱۳۶۳: ۳۷).
«افریدون علم هزیمت (افسون و ادیه برای احضار اجنه) به مردمان آموخت و علم طب او آورد و مهر روز بود از مهرماه که ضحاک را بگرفت و ببست[...] و آن جشن را مهرگان نام کرد» (گردیزی، ۱۳۶۳: ۳۹).
«فریدون دانش پزشکی را بنیاد نهاد و از گیاهان داروهایی برای دفع بیماریهای جانداران ساخت. او اولین کسی بود که در علم طب غور کرد، طب او طلب کرد و خود علم طب و نجوم نیک دانستی و علم طب او آورد. او نخستین ملکی بود که به علم طب رنج برد. از آثار او آن است که از نباتات دشتی و گیاهان کوهی، داروها استخراج کرد که مردم و حیوانات را به کار آید. فریدون افسون به وجود آورد. افسون ها که مردمان کنند بر دردها و بیماری ها و غیر آن، او نهاد» (صدیقیان، ۱۳۷۵: ۲۰۲-۲۰۱).
فریدون پسر آبتین در پزشکی، ستاره شناسی و فلسفه دست داشت» (ابن مسکویه،۱۳۷۶: ۶۰).
«فریدون افسونهای نیکو دانستی . تریاک مار افعی از بهر دفع زهر او ساخت» (مستوفی، ۱۳۶۴: ۸۴).
-۳-۲-۴. فریدوندرشاهنامه
داستانهایی از افسونگری فریدون در شاهنامه آمده است. «فریدون دانش و افسونگری داشت» (صدیقيان، ۱۳۷۵: ۲۰۰). در ملحقات شاهنامه آمده است كه روزی در جایگاه یزدان پرستان، نيكخواهی چون پری نزد او آمد و به او افسونگری آموخت تا به افسون، پليدها را نابود كند (همان: ۲۰۲).
از اوستا تا ایران دورهی اسلامی به فریدون آنقدر پروبال دادهاند كه برخی وی را نخستين پزشك میدانند.
۳-۳جمشید
۳-۳-۱جمشیددرمتوناوستاوسانسكریت
كلمهی جمشید در اوستا Yima ، در سانسكریت Yama و در پهلوی به صورت آمده است. جمشيد از كهن ترین چهره های اساتیری هند و ایرانی است. در اساتیر ودایی، جم سرور جهان مردگانی است كه به سعادت ابدی رسيده اند؛ یعنی فرمانروای بهشت برین است. او با خدایان جهان ودایی، به ویژه ورونه و اگنی، به دوستی و خوشگذرانی سرگرم است. پدرش Vivasvant و مادرش Saraņyū است. او خواهری به نام Yami دارد. به باور اقوام هندوایرانی، این برادر و خواهر نخستين، پدر و مادر جهانيان هستند. در وداها، گناه یمه این است كه به تحریك خواهرش ، با وی همبستر میشود و از این طریق مردمان پدید میآیند ( بهار ، ۱۳۶۲: ۱۷۵).
بنابر اساتیر ریگ ودایی، ویوسونت()پدر یمه) بعد از یمه، دو پسر دیگر به نام هایManu و trita داشته است كه در اوستا به نام های Āθwya و θrita ذكر شده اند. ویوسونت همان ویوهونت اوستایی و ویونگهان ادبيات پهلوی است (همان:۱۷۵).
در ادبيات هندی ، برای جم دوران آرمانی و جود دارد كه در آن مرگ، بيماری و پيری وجود ندارد. در روایات ایرانی نيز برا ی جمشید فرمانروایی آرمانی توصيف میشود كه درآن مرگ، پيری ، گرسنگی، تشنگی، سرما، گرما و به طور كلی، هيچ آفتی و جود ندارد( کریستین سن، ۱۳۸۹: ۲۴).
در فرگرد دوم وندیداد آمده است: « در شهریاری جم نه باد سرد است ، نه باد گرم، نه بیماری و نه مرگ[...]».
در یسن۹ بند ۴، زرتشت از هوم میپرسد در میان مردمان خاکی جهان، اول بار چه کسی تو را آماده کرد؟ هوم پاسخ داد ویونگهان و سپس میافزاید به پاداش آن ، او را پسری آمد جمشید، دارندهی رمهی خوب و فرهمندترین در میان مردمان،کسی که در شهریاری خود جانور و مردم را نمردنی، آب و گیاه را نخشکیدنی و خوردنی و خورش را نکاستنی ساخت. هنگام شهریاری جم، نه سرما، نه گرما، نه پیری و نه مرگ بود.
در بندهای ۵-۳ از یسن نهم ( هوم یسن) آمده است:«ویونگهان نخستین انسانی بود که مرا( هوم) برای جهان مادی فشرد، این نیکبختی بدو رسید که او را پسری زاده شد، جمشید دارندهی رمهی خوب ، فرهمندترین در میان مردمانی که به دنیا آمدهاند. در شهریاری جم دلیر ، نه سرما بود نه گرما، نه پیری بودنه مرگ، نه رشک دو آفریده[...]».
جملهی آخر بند بالا در وندیداد۲/۵ و یشتهای ۱۶/۱۵ و ۳۳/۱۹ نیز تکرار شده است. در یشت ۱۷ بندهای ۳۰-۲۸ آمده است:« برای او ( اشی ونگوهی) قربانی کرد[...] این نیکبختی را به من بده[...] از آفریدگان مزدا گرسنگی و تشنگی را دور بدارم و از آفریدگان مزدا پیری و مرگ را دور بدارم و بادگرم و باد سرد را دور بدارم».
در هیچ یک از موارد بالا که توصیف جمشید در اوستا را نشان میدهند، اشارهای به پزشک بودن وی نشده است.
-۳-۳-۲جمشید در دورهی میانه
در توضیحات پهلوی وندیداد، در توصیف ثریت چنین آمده است:« یکی میگوید که او جم بود و سوم بودنش برای این بود که او سومین پیشداد بود»( Anklesaria, 1949: 392 ).
در نوشته های پهلوی و شاهنامه آمده است:« جم از شاهان پیشدادی و دارای فرهی ایزدی بود. او بود که خوراک پختن،[ ...] و درمان دردها را به مردم آموخت و دادگری پیشه کرد»( عفیفی، ۱۳۷۴: ۱۵).
روایت خداینامه و منابع قدیمی عربی و فارسی نشان میدهند كه جمشيد پزشكی را درجهان معمول ساخت و دستور داد كه داروها را برای مداوای همهی بيماری ها تهيه كنند(صدیقيان، 1375۱۳۷۵: ۴۳۵).ظاهراً تنها در دورهی اسلامی، چنين برداشتی و جود دارد.
-۳-۳-۳جمشیددرایراندورهیاسلامی
فردوسی در ابيات زیر، بيان میكند كه جمشيد پزشكی و درمان بیماری ها را آورد و همهی رازها را آشكار كرد:
دگر بویهای خوش آورد باز
که دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو کافور و چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشکی و درمان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند
همان راز ها کرد نیز آشکار
جهان را نیامد چنو خواستار
«به روز ششم كه مرداد روز بود، ضمن مكتوبى به مردم خبر داد كه چون خداوند روش وى را در پادشاهى پسندیده ، پاداش وى این شد كه مردم از گرما و سرما و بیمارى و پيرى و حسد بركنار شد اند و مردم از پس سيصد و شانزد سال كه از پادشاهى وى گذشته بود، سيصد سال به سر كردند كه از این بليات به دور بودند»( طبری، ۱۳۷۵:۱۱۸/۱).
طبری ، ثعالبی، گردیز ی، بلعمی، خيام، قزوینی و ابن مسكویه یافتن گياهان طبی، مواد خوشبو و ادویه و نيشكر را به جمشيد نسبت میدهند.
بلعمی: اندرین هزارسال یك ساعت دردسر یا بيماری نبودش( صدیقیان، ۱۳۷۵: ۴۰۱).
مقدسی: گویند كه او به علم ستاره شناسی و پزشكی میپردا خت(همان).
ثعالبی: به كار بردن داروها و دواها و گياهان خوشبو و گردآوردن آنها را از جای های دوردست و اختلاط و درهم آميختن و استعمال آنها را بنابر دستورها ی پزشكی آمو خت( همان: ۴۱۱).
حمدالله مستوفی: علم طب در زمان او آغاز كردند( همان: ۴۴۶).
مير خواند: وی خواص طبی و غذایی گياهان را به تجربه و امتحان شنا خت ( همان: ۴۴۹).
در سنت ایرانی متأخرتر ، جم سومین یا چهارمین شاه( پس از هوشنگ و تهمورث یا پس از کیومرث، هوشنگ و تهمورث) است( همان:۴۰۱). شاید معرفی جمشید به عنوان سومین شاه پیشدادی، باعث نسبت پزشکی به وی شده است.
افسانههای تاریخی ایران معرفی طب را به جمشید، چهارمین پادشاه از پادشاهان قهرمانی، نسبت میدهند( الگود، ۱۳۵۶:۱۹).
در فرگرد بیستم وندیداد، شش صفت برای ثریت آمده است:
« چه کسی بود نخستین پزشک خردمند(۱)، فرخنده(۲)، توانگر(۳)، فره مند۰۴)، رویین تن(۵) و پیشداد(۶)؟»( دوستخواه، ۱۳۷۷: ۸۷۵).
« چه کس نخست از مردمان و درمان دهندگان و ورجاوندان(۱) و کامروایان(۲) و توانگران(۳) و شکوهمندان(۴) و نیرومندان(۵) و پیشدادان(۶) بیماری را از بیمار بازداشت؟»( رضی، ۱۳۸۶: ۱۸۳۹).
اگر توصیف فردوسی از جمشید را دقیق تر بررسی کنیم، همان شش صفت ثریت را مشاهده میکنیم که برای جمشید آمده است:
گرانمایه جمشید فرزند او
کمر بست یکدل پر از پند او
برآمد بر آن تخت فرخ پدر
به رسم کیان بر سرش تاج زر
کمر بست با فر شاهنشهی
جهان گشت سرتاسر او را رهی
زمانه برآسود از داوری
به فرمان او دیو و مرغ و پری
در مصراع دوم از بیت اول ، پند نشانهی خردمند بودن شخص است . در بسیاری از موارد فردوسی پند و خرد را با هم به کار میبرد:
همه برگ وی پند و بارش خرد
کسی کو خرد پرورد کی مرد
بگویم که بنیاد سوگند چیست
خرد را و جان ترا پند چیست
ز پند و خرد گر بگردد سرش
پشیمانی آید ز گیتی برش
در مصراع اول از بیت دوم، صفت فرخ آمده که همان فرخنده و کامروا است.
در مصراع دوم از بیت دوم، تاج زر نشانی توانگری است.
در مصراع اول از بیت سوم، فر شاهنشهی نشان دهندهی فرهمندی و شکوه است.
در بیت سوم، شخص قدرتمندی معرفی میشود که میتواند جهان را مقهور و پیرو خود سازد.
در بيت چهارم،«زمانه برآسود از داوری» تعریفی از كلمه پيشداد است.«كسی كه نخستين بارقانون گذارد (کریستین سن، ۱۳۸۹: ۲۰ و ۱۶۸).
-۳-۴پیشداد
پَرَداته اوستایی به معنی كسی كه پيش ]از دیگران[ آفرید شد (نخست آفریده شده) است و ترجمه پهلوی آن پيشداد است. بعدها كه فعل «دادن » معنی آفریدن را از دست داد، نام پيشداد معنی «كسی كه نخستين بار قانون شاهی را معمول كرد» یا فقط «كسی كه نخستين بارقانون گذارد» به خود گرفت (پ کریستین سن ، ۱۳۸۹: ۲۰و ۱۶۸).
-۴نتیجه گیری
در نوشتههای اوستایی، بی شك ثریته نخستين پزشك است كه نامش ميتواند نمایندهی سه طبقهی اجتماعی باشد. ثریته با صفات خردمند، فرخنده، فرهمند، توانگر و قدرمند و پيشداد توصيف شد است. در این ميان، فریدون به عنوان اژدهاكش معرفی می شود و جمشيد به عنوان شاهی كه در زمان وی مرگ و بيماری و پيری و جود ندارد.
در دورهی ميانه، صفات ثریته حذف میشوند و بيشتر فریدون به عنوان پزشك، اژدهاكش و افسونگر معرفی میشود؛ البته برخی نيز جمشيد را نخستين پزشك میدانند.
شاید معرفی شخصيتی که دارای شش صفات بالا باشد، مو جب چنين تغيير نامی شده است. این صفات، به ویژه پيشدادی بودن، ذهن هر كسی را به این موضوع رهنمون می كند كه ثریته باید یكی از شاهان پيشداد باشد و این صفات تنها در خور یك شاه پیشدادی هستند.
فردوسی نيز نام ثریته را تنها به عنوان پدر گرشاسپ، پهلوان ایرانی، به كار میبرد و از صفات وی، از جمله پزشك بودن وی، سخنی به ميان نمیآورد. او دانش و افسونگری را به فریدون نسبت میدهد كه با افسونهای خویش میتواند بر پليدیها غلبه كند و جمشيد را به گونهای متفاوت توصیف میکند؛ به طوری که وی نخستین پزشک میداند و شش صفت خردمند، کامروا( فرخنده)، توانگر، شکوهمند،( فرهمند)، نیرومند و پیشداد را که در اوستا برای توصیف ثریته آمدهاند، در وصف جمشید میسراید.
از شاهان پیشدادی (کیومرث، طهمورث، جمشید و فریدون) بنابر نوشتههای اوستایی بسیاری موارد، همچون اژدهاکشی، افسونگری، نبود بیماری و مرگ و...، به فریدون و جمشید نسبت داده میشود و به همین دلیل، برخی فریدون و برخی نیز جمشید را ثریته میدانند. برای بسیاری، از جمله فردوسی، جمشید مناسبترین گزینه است؛ زیرا سومین پادشاه پیشدادی است و سوم بودن با نام ثریته، به معنای سه ، انطباق مییابد.
علیرضا باژدان۱، محسن ابوالقاسمی۲، مهشید میرفخرایی۳
۱-دانشجوی دکتری فرهنگ و زبانها ی باستان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقيقات تهران .Alireza.bazhdan2010@gmail.com
-۲استاد گروه زبانهای باستانی دانشگاه علوم و تحقيقات تهران
-۳ استاد گروه زبانها ی باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
Karetōbaēšaza.1
2. mąθrō.baēšaza
3. urvarō.baēšaza
منابع
- آموزگار، ژاله.(۱۳۸۶). تاریخ اساتیر ایران. تهران: سمت.
- آموزگار، ژاله و احمد تفضلی.(۱۳۷۶). کتاب پنجم دینکرد. تهران : معین
- ابن مسکویه، احمد بن علی.( ۱۳۷۶). تجارب الامم. ترجمهی ابوالقاسم امامی و علی نقی منزوی. تهران:سروش.
- الگور، سیریل لوید.(۱۳۵۶). تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمهی باهر فرقانی. تهران: امیر کبیر.
- بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد.(۱۳۸۳). تاریخنامهی طبری. تهران: سروش.
- بهار، مهرداد.(۱۳۶۲). پژوهشی در اساتیر ایران. تهران توس.
- پورداوود، ابراهیم.(۱۳۷۴). یشتها. تهران: طهوری.
- دوست خواه، جلیل.( ۱۳۷۷). اوستا: کهن ترین سرودها و متنهای ایران. تهران: مروارید.
- راشدمحصل، محمدتقی.( ۱۳۸۹). دینکرد هفتم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
-...............(۱۳۸۵).ویزیدگیهای زادسپرم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- رضی، هاشم.(۱۳۷۶) .وندیداد.تهران: فکرروز.
- صدیقیان، مهین دخت.(۱۳۷۵). فرهنگ اساتیری- حماسی ایران به روایت منابع بعد از اسلام. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- عفیفی، رحیم.(۱۳۷۴). اساتیر و فرهنگ ایان. تهران: چاپخانهی حیدری.
- طبری، محمدبن جریر.(۱۳۷۵)تاریخ طبری. تهران: اساتیر.
- کرامتی یونس.(۱۳۸۳). پزشکی در اسلام ، دایره المعارف بزرگ اسلامی. ج ۱۳. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
- کریستین سن، ارتور.( ۱۳۸۹). نمونههای نخستین انسلت و نخستین شهریار در تاریخ افسانههای ایران. ترجمهی ژاله آموزگارو احمد تفضلی. تهران: نشرچشمه.
- گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک.(۱۳۶۳). زین الخبار( تاریخ گردیزی). تهران: دنیای کتاب.
- مستوفی قزوینی، حمداللهو(۱۳۶۴) تاریخ گزیده. تهران: امیرکبیر.
- هینلز، جان راسل.(۱۳۸۳). شناخت اساتیر ایران. ترجمهی باجلان فرخی. تهران: اساتیر.
- Anklesaria, M.A. Behramgore. )1949(. Pahlavi vendidad. Bombay:
Shahname Press.
- Herman, Brockaus .)1950(. Vendidad Sade. Leipzig: F.A. Brockaus.
- Macdonell, Arthur Anthony. )1917(. A Vedic Reader for Students.
England: Oxford University Press.
- Max Muller, F. )1962(. The Sacred books Of The East.Translated by
James Darmesteter. India: Banarsidass.
- Reichelt, Hans. )1911(. Avesta Reader Texts; Strassburg.
- Williams, Moiner. )1899(. A Sanskrit- English Dictionary. Oxford:
Oxford University Press.
تارنمای امرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر