۱۸ تیر ۱۳۹۷

دو سناریوی وزارت اطلاعات حکومت تبهکار اسلامی - دکتر احمد پناهنده

برای ترساندن مردم از سرنگونی حکومت تبهکار اسلامی، وزارت اطلاعات این حکومت ضد ایرانی، دو سناریو را پا به پای هم، در حلقوم گماشتگان خود، حال چه با مزد و یا چه بی مزد، در حنجره ی آنها، در داخل و یا خارج صدا می شود، تا ملت ایران را از سرنگونی اش، بترساند.
Bild könnte enthalten: 1 Person, Baum, im Freien und Natur

بگذریم که در کنار این دو سناریو، سوریه ای شدن ایران، در سرنگونی حکومت جنایتکار و خیانتکار را عرعر می کنند، که تا امروز ملت ایران اهمیتی به ترهات آنها نداده است و هر روز مصمیم تر، در جای جای ایرانزمین، با اعتراضات و اعتصابات خود، مرگ حکومت تبهکار اسلامی را در تمامیتش فریاد می زنند
اما در کنار موضوع سوریه ای شدن ایران، بعد از سرنگونی حکومت تبهکار اسلامی، دو سناریو از همه برجسته تر است. 

1- سناریوی تجزیه طلبی

حکومت تبهکار اسلامی، به خوبی می داند که حس ناسیونالیستی ایرانیان، بسیار پر زور است و هیچگاه اجازه نخواهند داد کسانی و یا ناکسانی، چشم طعع به چهارچوب ارضی ایران کند.
پس برای ترساندن ملت ایران، این سناریو را هربار از زبان گماشتگان وزارت اطلاعات حکومت تبهکار، رسانه ای می کند تا آهنگ سرنگونی را کند کنند.
برای این کار، نوک حمله شان را متوجه شخصیتی کردند که امروز به عنوان تنها شانس و تنها امید ملت ایران برای عبور از حکومت تبهکار اسلامی در تمامیتش، نه با خشونت بلکه در یک کارزار مبارزه نافرمانی مدنی است
آری درست فهمیدید
حمله و هجوم این گماشتگان بی مقدار وزارت اطلاعات حکومت تبهکار، به سمت شاهزاده رضا پهلوی نشانه رفته است
چرا؟
وزارت اطلاعات حکومت تبهکار نیک می داند که شاهزاده رضا پهلوی، امروز به نماد ملت ایران در همه ی عرصه ها، چون تاریخ و فرهنگ و چهارچوب ارضی و دریایی و هوایی و نماد اتحاد و سخنگوی ایرانیان تبدیل شده است
بنابراین برای آنکه چهره این شخصیت نامدار و سمبل رهایی ملت ایران را خراب کنند، ایشان را به تجزیه طلبان می چسبانند تا این پیام را به مردمان ناآگاه برسانند که شاهزاده رضا پهلوی، دستش در دست تجریه طلبان است.
آیا چنین است؟
به باور من به عنوان یک شهروند ایرانی، که جان و جهانم از عشق به ایران در تمامیش لبریز است، باید اعتراف کنم که در شطرنج سیاسی ِ شخصیت ها و سازمان ها و احزاب، شخصیتی، ملی تر، ایرانی تر و دلسوز تر از شاهزاده رضا پهلوی در پارامتر سیاسی ایران امروز وجود ندارد که هیچ، تمامی سلول های ایشان، نام ایران را فریاد می کند
زیرا هم پدربزرگش چنین بوده است و هم پدرش
و ایشان ادامه ی همان میهن پرستی و ایران دوستی پدر و پدر بزرگ را بر دوش و جان و جهانش حمل می کند.
در پاسخ به ابلهان و پادو های وزارت اطلاعات حکومت تبهکار، باید گفت:
شاهزاده رضا پهلوی، به عنوان نماد و سمبل تاریخ پادشاهی و امروز سمبل اتحاد و رهبری جنبش، نیازی به اجازه کس و یا ناکسی ندارد، که برایشان تعیین و تکلیف کند، که با چه کس و یا کسانی بنشیند و دستشان را بفشارد و یا ننشیند.
ایشان به عنوان نماد تاریخ پادشاهی ایران، هرجا که ایرانی باشد با هر مرام و هر عقیده و نگاه سیاسی، می توانند با آنها بنشیند و آنها را در زیر چتری جمع کنند که بشود در فراگیری این اتحاد، حکومت ضد ایرانی و تبهکار اسلامی را سرنگون کنند.
زیرا ایشان نه لیدر حزب است و نه رهبر گروه و یا سازمان. بلکه ایشان شخصیتی هستند، فرا سازمانی و حزبی که منافع ایران و ایرانیان با هر نگاه و عقیده ای برایشان اهمیت دارد، نه منافع گروهی و سازمانی
حال ممکن است در این طیف گسترده ی ایرانی که می خواهند به دور ایشان حلقه بزنند تا حکومت تبهکار را سرنگون کنند، افرادی باشند که تجزیه را برای ایران فردا بخواهند
و یا کمونیست و فردی اسلامی باشد که ایران برایشان اهمیت نداشته باشد.
مگر قرار است شاهزاده بدون رای ملت ایران، از هم اکنون، ایران و منافع ایران را با آنها تقسیم کند، که هنوز حکومت تبهکار اسلامی در قدرت است؟
خیر
ایشان بر حسب وظیفه ایرانی و به عنوان نماد و سمبل تاریخ پادشاهی و ایرانیان، هرجا که حقی از یک ایرانی زایل شد، به دفاع از او بر می خیزند و مهم نیست این فرد مجاهد باشد یا کمونیست و یا تجزیه طلب
کما اینکه در حمله ی حکومت عراق به اعضای مجاهدین در اشرف، شاهزاده رضا پهلوی، حکومت عراق را محکوم کرد و به دفاع از اسیران ایرانی در مشت مجاهدین ضد ایرانی برخاست.
با این توضیح، امکان هرگونه تجزیه ای در آینده ایران، از محالات است. زیرا نه شاهزاده رضا پهلوی به عنوان نماد و سمیل همه ی ایرانیان و چشم بیدار چهارچوب ارضی ایران، این فرصت را برای تجزیه طلبان در آینده فراهم می کند و نه ملت ایران اجازه می دهند که ناکسان تاریخ، از تن زخمی ایران، تکه جدایی، جدا کنند.

2- سناریوی دوم

سناریوی دوم وزارت اطلاعات حکومت تبهکار اسلامی، برای ترساندن مردم، از نام مجاهدین خلق ضد ایرانی و ضد انسانی است
یعنی هرگاه که احساس سرنگونی کرد، در کنار سناریوهای دیگر برای ترساندن مردم، از سناریوی مجاهدین ضد ایرانی استفاده می کند
زیرا نیک می دانند این فرقه ی تبهکار اسلامی، منفورتر از خودشان هستند و ملت ایران نه جنایت و نه خیانتشان را فراموش کرده است و نه ترورهای زندگی سوز و ایران برباده این جانوران اسلامی را از یاد برده است.
این فرقه به قدری منفور است که حتا در میان تشکیلات ضد انسانی شان، جایی برای دلجویی ندارد و اکثریتشان حاضر هستند سر به تن این فرقه ی ضد ایرانی نباشد
بطوری که اگر دروازه ی زندان اعضای اسیر شده در آلبانی گشوده شود، هیچکس به دلخواه با آنها و یا آنجا نمی مانند
برای همین است که این افراد نگون بخت را، اجازه نمی دهند از آن زندان بیرون بیایند
حال با این تنفر اندازه ناگرفتنی ایرانیان از این فرقه ی ضد ایرانی، حکومت تبهکار اسلامی، برای ترساندن مردم ایران از نامشان استفاده می کند و به دروغ می گوید که آمریکا می خواهد بعد از سرنگونی شان، این فرقه جنایتکار ضد ایرانی را حاکم کند
در حالی که ایرانیان در جای جای ایرانزمین در اعتراضات و خیرش سرنگون ساز حکومت تبهکار اسلامی، شعار می دهند که:
کشور که شاه ندارد حساب و کتاب ندارد
رضا شاه روحت شاد
رضا رضا پهلوی
بنابراین هدف از بکار گیری این سناریو، خاموش کردن صدای آزادیخواهی و خیزش ملت ایران برای سرنگونی است
و نیک پیدا است که ملت ایران، این روزها بیدار و هوشیار است و گوش به ترفندهای صد من یک غاز حکومت تبهکار نمی دهد
و به خوبی می دانند که مجاهدین ضد ایران و ایرانی، آن روی سکه همین جانیان تبهکار اسلامی هستند که اکنون در قدرت است.
این نوشته در واقع پاسخ به همه ی نا ایرانیانی است که دستشان در دست وزارت اطلاعات حکومت تبهکار، چفت است و برای ترساندن ملت ایران، اجیر و حمال حکومت تبهکار اسلامی شده اند

احمد پناهنده

تارنگار دکتر احمد پناهنده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر