- رژیم ایران میتواند از راههای غیرقانونی و پیچیده نفت خود را بفروشد اما در مقادیری کم و با قیمتی بسیار پایین، در نتیجه بلافاصله نه تنها با مشکل کمبود درآمد اصلی خود که با آن جنگهای منطقهای خود را در سوریه، یمن، لبنان و غیره پوشش میدهد، مواجه خواهد شد، بلکه بعید نیست که حتی از پرداخت حقوق کارکنان خود و حمایت و سوبسید کالاهای اصلی شهروندانش نیز عاجز شود. این شرایط میتواند به پایان رژیمی سرعت ببخشد که تقریبا از یک سال و نیم گذشته با بحرانهای داخلی و خارجی مواجه است.
شاید بتوانیم دلیل بیشترین جنگهای منطقهای را بطور مستقیم یا غیرمستقیم به اختلافات و نزاعهای نفتی نسبت بدهیم. امروز ما در برابر یک جنگ بزرگ نفتی در منطقه قرار داریم؛ جنگی که رژیم ایران میخواهد از آن به عنوان ابزاری علیه غرب استفاده کند و دشمنان رژیم ایران نیز میخواهند به وسیله آن زمامداران تهران را خفه کنند.
اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهوری اسلامی ایران، سعودی و کشورهای صادرکننده نفت را تهدید کرده که هر کس که بخواهد سهم ایران را در بازار نفت تصاحب کند، خیانت بزرگی درحق ایران مرتکب شده و روزی تاوان آن را خواهد پرداخت. تهدیدهای معاون رئیس جمهوری ایران یک روز پس از مکالمه دونالد تامپ رئیس جمهوری آمریکا و ملک سلمان پادشاه سعودی و توافق آنها بر اتخاذ سیاستی برای حفظ ثبات بازار نفت در صورت تحریم ایران صورت گرفت. در مکالمه ملک سلمان و ترامپ قرار شد که با تحریم نفتی ایران، ریاض روزی دو میلیون بشکه بیشتر از سهمیه خود وارد بازار کند تا ثبات بازار نفت حفظ شود.
علاوه بر اختلافات نفتی ایران با همسایگانش، کاهش قیمت نفت نیز رژیم تهران را رنج میدهد بهخصوص که ظرفیت تولید نفت این کشور به دلیل تحریمهای ترامپ علیه شرکتهای نفتی ایالات متحده و جلوگیری او از سرمایهگذاری، حفاری، تولید، حمل و نقل و تامین بیمه این شرکتها در ایران، کاهش یافته است.
فشار بر تهران با سفر اخیر پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا به برخی کشورهای واردکننده نفت نیز افزایش یافت. بازار عمدهای مانند هند از خرید نفت ایران انصراف داد. از زمان آغاز جنگ اقتصادی علیه ایران، ارزش ریال این کشور به پایینترین سطح خود رسیده است. تظاهرات اعتراضی به خیابانهای شهرهای ایران بازگشته است. هفته گذشته تهران شاهد سه روز تظاهرات گسترده از سوی بازاریان علیه اوضاع بسیار بد اقتصادی بود.
تحریمهای اقتصادی پی در پی تاثیری بسیار چشمگیر بر اوضاع ایران داشت، این روش مطمئنا برای آمریکا و همپیمانانش بسیار به صرفهتر و آسانتر از یک درگیری نظامی است که ممکن است به دلیل گسترش نفوذ رژیم تهران و جنگهای نیابتیاش رخ بدهد. با کاهش درآمد ایران دولت حسن روحانی، عملا رو به سراشیبی گذاشته است که این اوضاع احتمالا با سقوط این دولت پایان خواهد یافت، مگر اینکه خامنهای قبول کند نظام وی امتیازاتی به غرب بدهد و از مواضع سخت خود عقبنشینی کند. در حال حاضر حداقل تا پایان سال جاری بعید به نظر میرسد خامنهای دست به چنین کاری بزند.
تهدیدهای معاون اول روحانی بیشتر متوجه سعودی بود زیرا سعودی با اعلام توانایی برطرف کردن خلاء نفتی در صورت تحریم نفت ایران، قدرت تهران برای مانور جهت مقابله با تحریمها را خنثی کرد و با اعلام توانایی افزایش تولید نفت، نگرانی بازارهای مهم ایران مانند هند را بر طرف نمود. نفت تنها برگ در دست ایران برای مقابله با آمریکا بود که سعودی با یک مکالمه ترامپ این برگ را از دست تهران درآورد. مقامات ایران تلاش میکردند از طریق تهدید بازار نفت و کمبود عرضهی آن، واشنگتن را وادار کنند تا حداقل از تحریم نفتشان صرف نظر کند اما چنین نشد.
البته رژیم ایران میتواند از راههای غیرقانونی و پیچیده نفت خود را بفروشد اما در مقادیری کم و با قیمتی بسیار پایین، در نتیجه بلافاصله نه تنها با مشکل کمبود درآمد اصلی خود که با آن جنگهای منطقهای خود را در سوریه، یمن، لبنان و غیره پوشش میدهد، مواجه خواهد شد، بلکه بعید نیست که حتی از پرداخت حقوق کارکنان خود و حمایت و سوبسید کالاهای اصلی شهروندانش نیز عاجز شود. این شرایط میتواند به پایان رژیمی سرعت ببخشد که تقریبا از یک سال و نیم گذشته با بحرانهای داخلی و خارجی مواجه است.
بازی نفت در جنگ آمریکایی- ایرانی در منطقه بسیار مهم است. شاید مهمترین سلاح در استراتژی فشار بر ایران برای عقبنشینی و پذیرش دوازده شرط ایالات متحده باشد وگرنه شاید به عامل اصلی برای سقوط رژیم جمهوری اسلامی مبدل شود. فراموش نکنیم که با اعتصاب شرکت نفت ایران و پیوستن کارکنانش به آیتالله خمینی در جنبش علیه شاه این جماعت توانستند صادرات نفت ایران و فعالیت پالایشگاههایش را کاهش داده و متوقف کنند؛ با توقف و کاهش صادرات نفت، خروج شاه به یک موضوع داخلی و خارجی تبدیل شد و راه به قدرت رسیدن خمینی و دار و دستهاش را در ایران فراهم آورد.
*منبع: شرق الاوسط (عربی، انگلیسی)
*نویسنده: عبدالرحمن الراشد
*ترجمه از کیهان لندن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر