- مبلغ 100میلیارد تومان از سوی مؤسسه به پسر سردار صدرالسادات پرداخت و توضیح داده شده «این رقم در ازای حقوق 30 سال این کارمند به صورت پیشاپیش و یکجا اکنون پرداخت شده است!»
- ابوالفضل میرعلی این بریز و بپاشها را نه از سرمایه شخصی بلکه از سپردههای مردمی که اکثرا کارمند و بازنشسته بودند انجام داده است.
- هر چند در سالهای گذشته نسبت وجود «فساد سیستماتیک» در کشور هشدار میدادند اما شرایط فعلی از فساد سیستماتیک نیز عبور کرده و به «غارت سازمانیافته» منابع ملی رسیده است.
پرونده مؤسسه مالی و اعتباری ثامنالحجج به عنوان نخستین پرونده تخلفات مالی مؤسسات مالی و اعتباری در دادگاه کیفری یک تهران در حال بررسی است. در حالی که اوایل هفته گذشته سخنگوی قوه قضاییه از بازداشت متهم ردیف اول و فراری بودن یکی از متهمین این پرونده خبر داد، انتشار جزییات دیگری از این پرونده نشان میدهد که برخی چهرههای اجرایی کشور و همچنین سلبریتیها نیز از این سفرهی گستردهی فساد تناول کرده و بهرهمند شدهاند.
بر اساس گزارشها ابوالفضل میرعلی و همسرش ربابه ابراهیمی، داماد و دختر امام جمعه پیشین سبزوار، متهمان ردیف اول و دوم این پرونده هستند و متهم ردیف سوم مهدی رمضانیان است که از سوابق او در حال حاضر اطلاعاتی در اینترنت وجود ندارد. وی همان کسیست که سخنگوی قوه قضاییه گفته است در هیچ یک از جلسات دادگاه شرکت نکرده و معلوم نیست در ایران است یا خارج از کشور!
اطلاعات جدیدی که از این پرونده منتشر شده ردّ پای افراد مختلفی در تخلفات مالی مؤسسه ثامنالحجج را نمایان کرده است. از جمله منوچهر متکی وزیر خارجه پیشین که به او لقب «شیخ الوزرا» در دولت احمدینژاد داده بودند. وی ۱۲۴ میلیارد تومان از این مؤسسه وام دریافت کرده که برنگردانده است.
چپاول خانوادگی
سردار حمید صدرالسادات رئیس سابق وظیفه عمومی ناجا نیز به همراه خانواده در تخلفات مالی این مؤسسه حضور داشته است؛ در یک قلم مبلغ ۱۰۰میلیارد تومان به صورت یکجا از سوی مؤسسه به پسر سردار صدرالسادات که ظاهراً به استخدام مؤسسه درآمده بوده پرداخت شده است. در توضیح این پرداخت آمده است «این رقم در ازای حقوق ۳۰ سال این کارمند به صورت پیشاپیش و یکجا اکنون پرداخت شده است!»
همسر و دختر این سردار نیز در مجموع ۳ میلیارد و ۱۸میلیون تومان تسهیلات از این مؤسسه برداشت کردهاند. همچنین یک قطعه زمین ۲۰۰ متری متعلق به دختر و همسر جناب سردار واقع در شهر یزد و یک آپارتمان در شهر اصفهان متعلق به داماد و نوه سردار به ترتیب به مبالغ ۵۰ میلیارد تومان و یک میلیارد تومان توسط مؤسسه ثامنالحجج بدون هیچ توجیه اقتصادی خریداری شده است.
ماهیانه ۵ میلیون تومان از مؤسسه ثامنالحجج به عنوان حقوق به حساب سردار صدرالسادات که از ناجا نیز حقوق دریافت میکرده واریز شده است. جدا از مشخص نبودن مبنای پرداخت حقوق ۵ میلیون تومانی به این سردار، بر اساس قوانین جمهوری اسلامی حقوق گرفتن وی از دو منبع جرم محسوب میشود.
سلبریتیهای وابسته و رانتخوار
همچنین نام مهران مدیری و احسان علیخانی مجریان برنامههای تلویزیونی در ایران نیز در پرداختهای نامتعارف این مؤسسه دیده میشود. مهران مدیری ۵۸۰ میلیون با عنوان «هدیه» و یک میلیارد و ۹۰۰میلیون تومان بابت وام دریافت کرده که تنها ۸۰۰ میلیون آن را بازگردانده است. احساس علیخانی هم ۳ میلیارد تومان به بهانه تبلیغات برنامه «ماه عسل» دریافت کرده است. با توجه به دو نمونه اخیر اکنون مشخص میشود چرا برخی از سلبریتیها دل در گرو حکومت جمهوری اسلامی دارند و با فرارسیدن هر انتخاباتی به تبلیغات میپردازند و شناسنامه به دست صف میکشند تا به ولینعمتهای خود رأی بدهند و مردم جان به لب رسیده را هم به حضور در مضحکهی انتخابات دعوت میکنند.
البته بذل و بخششهای مؤسسه ثامنالحجج به این مبالغ ختم نمیشود و دهها مورد از اعطای وام برای واردات و پرداخت سودهای نامتعارف ماهیانه به سپردههای «خودی»ها تا ۸۹% در پرونده این مؤسسه وجود دارد.
ابوالفضل میرعلی این بریز و بپاشها را نه از سرمایه شخصی بلکه از سپردههای مردمی که اکثرا کارمند و بازنشسته بودند و به امید دریافت سود سپردهای اندک، سرمایه خود را در این مؤسسه گذاشته بودند خرج کرده است. به بیان دیگر مدیر این مؤسسه پول مردم عادی را از حساب آنها دزدیده و به جیب گردنکلفتانی که رانت حکومتی داشتهاند گذاشته و به این ترتیب هزاران نفر را که این روزها به عنوان مالباختگان شناخته میشوند بیچاره کرده است.
فساد مزمن تا بُن استخوان نظام
اما این تنها یک نمونه از رسواییهای مالی افراد وابسته به حکومت است که در روزهای گذشته مطرح شده. بازداشت یکی از مقامات دولتی در ارتباط با ثبت سفارشهای غیرقانونی واردات اتومبیل، بازداشت حمید مظلومین که از او به عنوان «سلطان سکه» یاد میکنند و در سالهای گذشته به واسطه ارتباط نزدیک با مقامات بانک مرکزی موفق به تشکیل مافیای سکه و طلا در ایران شده است و بازداشت حسین هدایتی که ۱۰۰۰ میلیارد وام بدون سپردن وثیقه کافی از بانک سرمایه دریافت کرده و حالا هم حاضر به بازپرداخت آن نیست از جمله دیگر مواردی است که طی هفته گذشته فساد مالی گسترده در حکومت جمهوری اسلامی را بیش از پیش نمایان کرده است.
از سوی دیگر مشخص است که این موارد تنها پروندههای فساد اقتصادی در ایران نیستند. در روزهای گذشته مشخص شد حسین فریدون برادر حسن روحانی طی تماس با مقامات گمرک با تقلید صدای برادرش، یعنی رئیس جمهور مملکت، کالاهایش را با دستور ویژه ترخیص میکرده و این موضوع یکی از مستندات در پرونده فساد مالی اوست. همچنین پرونده فساد اقتصادی مهدی جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی همچنان باز است.
حالا مشخص نیست علنی شدن جزییات این پروندههای فساد برای جلب رضایت افکار عمومی به شدت ناراضی در ایران است یا برآمده از شکاف عمیق میان جناحین حکومت است که هر کدام تلاش میکند با افشای فسادهای مالی خنجری به پهلوی رقیب وارد کند.
هر چند در سالهای گذشته احمد توکلی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی نسبت وجود «فساد سیستماتیک» در کشور هشدار داده بود اما شرایط فعلی از فساد سیستماتیک نیز عبور کرده و به «غارت سازمانیافته» منابع ملی رسیده که افسارش دیگر از دست نظام هم در رفته است.
پیامدهای جبرانناپذیر
فاجعه در این است که همزمان با این چپاول لگامگسیختهی منابع و داراییهای کشور، عرصهی زندگی هر روز بر مردم تنگتر میشود. وضعیت اقتصادی و امکانات رفاهی با یک پسرفت بینظیربدتر از شرایط خاص کشور در دوران جنگ ایران و عراق شده است. قطع شدن پی در پی و طولانی برق در همه نقاط ایران و همچنین قطع شدن آب در اکثر نقاط کشور این روزها بر مصائب مردم افزوده است.
در همین رابطه طی روزهای گذشته گزارشهای مختلفی از ضرر و زیانهای اقتصادی ناشی از قطع شدن طولانی برق منتشر شده است.
ترش شدن خمیر نانواییها، فاسد شدن شیر و مرغ و همچنین فاسد شدن داروهایی که باید در یخچال داروخانهها نگهداری شوند از کمترین مشکلات صاحبان کسب و کارهای کوچک است.
بسیاری از کارگاهها و کارخانههای تولیدی به دلیل قطع شدن برق و نیمهکاره ماندن روند تولید، مواد اولیه فرآوری شده خود را از دست میدهند. برای نمونه هر نوبت قطع شدن برق بیش از ۳۸۰ تن محصول شکر خام که در چرخه تولید است را از بین میبرد. همچنین به دلیل از کار افتادن ماشینآلات در واحدهای صنعتی، بسیاری از آنها قادر به کار نبوده و ترجیح میدهند واحدهای خود را تعطیل کنند.
قطع برق چنان وضعیت بحرانی را برای واحدهای تولیدی و صنعتی ایجاد کرده که رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت ایران نسبت به این موضوع هشدار داده و گفته است صنعت کشور به دلیل قطع شده برق در حال فلج شدن است.
این همه در حالیست که تحریمهای آمریکا پس از خروج این کشور از «برجام» هنوز اجرایی نشده. در چنین شرایطی است که به نظر میرسد مقامات و خانوادههای آنها و وابستگان مافیایی نظام برای چپاول و غارت آنچه از منابع کشور باقی مانده، مسابقه گذاشته و در رقابتی نفرتانگیز در ماراتن به یغما بردن اموال و منابع مملکت شرکت کردهاند.
غارت اموال و داراییهای کشور از سوی مقامات و وابستگان آنها، سوء مدیریت شدید در دستگاههای مختلف، خشکسالی و از بین رفتن منابع طبیعی اعم از آب و هوا و خاک، و همزمان اقتصاد فروپاشیده و فقر و بیکاری، ایران را به صحنهی یک تراژدی دردناک تبدیل کرده است که به نظر میرسد بازگشت تحریمهای آمریکا در ماه نوامبر پرده آخر آن را رقم خواهد زد. پردهای که باید امیدوار بود پایانی خوش برای مردم ایران داشته باشد.
روشنک آسترکی [کیهان لندن شماره ۱۷۰]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر