- با توجه به اعتمادی که مردم به من دارند تمام تلاش خود را به کار گرفتم که هماهنگی بین مردم ایجاد کنم. ما یک دستور کار و هدف داریم: آزادی کشورمان! بعد میتوانیم بنشینیم و مشکلاتمان را حل کنیم. تنها راه برای اینکه بدانیم مردم چه میخواهند، صندوق رأی هست! تا آزاد نباشیم حرف بزنیم چطور میخواهیم مشکلات را حل کنیم؟!
- این پیام شما درباره مذاکره با رژیم ایران به مردمی که میخواهند خود را از شرّ آن آزاد کنند، اصلا مشوق مردم نیست بلکه آنها را دلسرد میکند. الان وقت آن رسیده که برای تغییر رژیم تلاش کرد؛ هر کاری به غیر از تغییر رژیم بیهوده است! گفتگو باید با مردم ایران انجام بگیرد. اجازه بدهید مردم به شما پیشنهاد بدهند که چه بکنید.
- البته که ما میدانیم دیپلماسی بهترین راهکار است ولی باید ببینیم که چقدر و تا کی میخواهید برای دیپلماسی تلاش بکنید که تا حالا هیچ نتیجهای از آن نگرفتید؟! چند سال دیگر؟! آیا هنوز معلوم نشده که این رژیم صداقت ندارد و حتا حاضر است مردم را هم قربانی بکند؟!
- دولت آمریکا اگر واقعا میخواهد به طرف تنشزدایی برود، بهترین راه این است که به این رژیم اعتماد نکند! باور کنید که در میان نیروهای نظامی هر روز بیشتر میخواهند به مردم بپیوندند. اگر شما به دنبال جنگ و خشونت نیستید باید کشته شدن مردم ایران را کاهش بدهید! هیچکس به دنبال جنگ نیست. مردم، راه حل هستند. مشکل، این رژیم است.
شاهزاده رضا پهلوی و مایکل دوران در بخش پرسش و پاسخ نشست موسسه هادسن
کیهان لندن- مؤسسه هادسن یکی از اندیشکدههای شناخته شدهی ایالات متحده آمریکا روز، چهارشنبه ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰، میزبان شاهزاده رضا پهلوی با مضمون گفتگو درباره آیندهی ایران بود.
این گفتگو بطور مستقیم توسط کانال یوتیوب همین اندیشکده در اینترنت و همچنین بخش فارسی صدای آمریکا و تلویزیون ایران اینترنشنال با ترجمه فارسی پخش شد. مایکل دوران پژوهشگر ارشد مؤسسه هادسن این نشست را اداره کرد و به طرح پرسشهایی پرداخت که مؤسسه هادسن پیش از این در وبسایت خود به آن اشاره کرده بود.
مؤسسه هادسن هفته پیش در خبر مربوط به اعلام این نشست نوشته بود: «مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی از درون خود ایران نیز به شدت ضربه خورده است. در ماه نوامبر موج دیگری از اعتراضات علیه رژیم در سراسر ایران گسترده شد. همه گروههای قومی و طبقات اجتماعی در تظاهراتهایی حضور داشتند که در نهایت با کشته شدن ۱۵۰۰ تن و بازداشت هزاران تن خاموشی گرفت. معترضان در سراسر کشور شعارهایی به سود رضا پهلوی فرزند محمدرضاشاه پهلوی سر میدادند.
رضا پهلوی برجستهترین چهره مخالف جمهوری اسلامی بطور فزاینده به نماد اتحاد و همبستگی بین ایرانیانی تبدیل میشود که به دنبال جایگزینی رژیم فعلی با یک دموکراسی لیبرال و سکولار هستند. از همین رو او در موقعیت منحصر به فردی قرار دارد تا این مسیر سرنوشتساز را روشن کند. آیا رضا پهلوی میتواند این مجموعهی بیسابقه از چالشهای تاریخی را که با آن روبروست مدیریت کند؟ چگونه میتوان به بهترین شکل از مانورهای پرزیدنت ترامپ استفاده کرد؟ ایالات متحده برای دستیابی به بهترین نتایج هم برای خودش و هم برای مردم ایران چه راهکارهایی را باید در پیش بگیرد؟»
در شروع نشست انستیتو هادسن، شاهزاده رضا پهلوی در سخنانی به شرایط امروز ایران و وضعیت جمهوری اسلامی اشاره کرد.
وی با اشاره به اینکه مدتی پیش، هنگامی که دعوت برای این نشست را دریافت کرد، نمیدانست برگزاری آن با چنین رویدادهای مهمی در ایران مصادف میشود، گفت: «نخستین بار است که پس از چهل سال میتوانم در شرایطی حساس پیام خود را مستقیم به هممیهنانم برسانم.»
پس از سخنان رضا پهلوی، مایکل دوران پژوهشگر ارشد اندیشکده هادسن پرسشهایی را با وی مطرح کرد.
-احساس من درباره گزارشهای اعتراضاتی که ماه نوامبر [آبان] در ایران اتفاق افتاد این بود که رسانههای غربی به اندازه کافی آن را پوشش ندادند. نظر شما چیست؟
-این همان پرسشی است که هر روز ایرانیها میپرسند. مثلا در پوشش تظاهرات [حکومتی] که پس از کشته شدن قاسم سلیمانی برگزار شد همینطور گزارشها یکجانبه بود. مسئولیت بر شانه رسانههای آزاد هست. اگر شما از مردم و آزادی در گوشه و کنار دنیا مثلا در هنگ کنگ و ونزوئلا حمایت میکنید همین کار را باید برای مردم ایران هم انجام بدهید. الان شرایط فرق کرده. شما اطلاعات زیادی از شبکههای اجتماعی دریافت میکنید. دورهای نیست که بگویید اطلاعات کم است و نداریم! بلکه اطلاعات هست ولی پوشش داده نمیشود! ایرانیهایی که دست به اعتراض میزنند باید مطمئن باشند که گردش اطلاعات وجود دارد و این اقدامات شجاعانهی آنها منعکس شده و گزارش داده میشود. رژیم با پارازیت جلوی خبررسانی را میگیرد و اینترنت را قطع کند به همین دلیل رسانههای آزاد نقش مهمی دارند.
-اینطور تبلیغ میشد که کشتن قاسم سلیمانی باعث اتحاد مردم در مقابل آمریکا شده. ولی میبینیم که اینطور نیست!
-صحبتهای زیادی در اینباره شده و ویدئوهای زیادی هست که نشان میدهد رژیم چطور عمل کرده و آن جمعیت را چطور اجارهای به خیابان آورده است. بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی هم تعداد زیادی مخالف به خیابان آمدند تعداد این ویدئوها زیاد است ولی پوشش داده نشده. مردم علیه رژیم مبارزه میکنند و این رژیم مردم را سرکوب میکند و دست به کشتار میزند. رژیم چهل سال است که نشان میدهد ایرانی نیست و چهره واقعی ایران چیز دیگریست. همین ماه گذشته ۱۵۰۰ نفر را در تظاهرات مسالمتآمیز قتل عام کرد.
-آیا واقعا به پایان جمهوری اسلامی رسیدهایم و یا ممکن هست که این رژیم لنگان لنگان ادامه بدهد؟ میبینیم که سرکوب مؤثر بوده. در چه مرحلهای هستیم؟ آیا ممکن است شاهد سالهای بیشتری از حکومت جمهری اسلامی باشیم یا این رژیم در سال ۲۰۲۰ ساقط میشود؟
-در سالهای گذشته رژیم از افراد غیرایرانی نیز برای سرکوب مردم ایران استفاده میکرد. چیزی که میتواند شکاف عمیقتری بین مردم و رژیم ایجاد کند این هست که نیروهای بسیج و سپاه به مردم بپیوندند. الان فرق کرده با ۱۹۹۷ [جنبش دانشجویی] و ۲۰۰۹ [جنبش سبز]. نسل جدید ایران زیر بار این مسائل نمیرود. آنها میخواهند به طرف آزادی و مدرنیته بروند. رژیم منابع ملی را بجای مردم خرج نیروهای نیابتی میکند. رژیم نمیتواند مدعی شود که در چهل سال گذشته این موقعیت را نداشته که مثل یک رژیم عادی عمل کند! میبینید که مردم در خوزستان و سیستان و بلوچستان گرفتار سیل میشوند ولی این رژیم منابع کشور را خرج نیروهای نیابتی میکند. اگر قدرت در دست افردا شایسته قرار میداشت حتما ایران جور دیگری میبود. اینها ایرانی نیستند. اینها خودشان را نماینده امت میدانند نه ملت! مردم ایران اما ملت هستند با هزاران سال تمدن و اقوام و ادیان مختلف که قرنها در کنار هم زندگی کردهاند. این رژیم نماینده این ملت نیست. ایرانیان میخواهند از این زندان آزاد بشوند و به دنیا برگردند. ما میتوانیم این روند را تسریع کنیم بله؛ اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ بدهم باید بگویم بله! ما شاهد پایان این رژیم هستیم. وقت آن رسیده که خامنهای قدرت را رها کند و اجازه بدهد که مردم خودشان درباره سرنوشت خود تصمیم بگیرند. چقدر میخواهند آدم بکشند تا بمانند؟! وقت آنست که نیروهای نظامی به مردم ایران بپیوندند.
-شما گفتید که تفاوت وجود دارد بین نگاه اسلامی و امت با ملت؛ و شما میخواهید با ملت باشید؛ و اشاره کردید به اعضای سپاه پاسداران و طرفداران رژیم که ریزش میکنند. من میدانم که حتا افراد بسیجی هم از چند سال پیش به دنبال خارج شدن از ایران بودند. شما چه پیشنهادی دارید؟ آنها که قلبشان با رژیم نیست ولی به خاطر معیشت مجبورند با آن باشند، چطور از آن جدا شوند؟
-واقعیت این هست که آنها میتوانند در رژیم آینده کار و زندگی بهتری داشته باشند. اروپای شرقی یا آفریقای جنوبی را در نظر بگیرید. کسانی که تصمیم میگیرند رژیم را سرنگون کنند، فرق نمیکند در کجا باشند، به حمایت جهان آزاد نیاز دارند. امروز سخت است که مردم ایران بعد از اینهمه مدت که زیر فشار این حکومت بودند، باز هم ببینند که کسانی میخواهند با این رژیم مذاکره بکنند! این برای مردم ایران قابل قبول نیست. مردم ایران میخواهند از شرّ این رژیم راحت بشوند. این رژیم همیشه اینطور بوده. شما میتوانید اسب و شیر و حتا کوسه را رام کنید ولی درّندگی در دیانای آنهاست! این رژیم هم همینطور است؛ خشونت در سرشت آن است. خمینی وقتی به ایران برمیگشت گفت من هیچ احساسی ندارم! همان هیچی که خمینی گفت امروز دشمن رژیم شده چون مردم ایران با احساس هستند و کشورشان را دوست دارند. وقت آن رسیده این گفتمان بیهوده [مذاکره و تغییر رفتار رژیم] تمام شود. جامعه آزاد باید با مردم ایران به گفتگو بنشیند. وگرنه هیچ تغییری پیدا نمیشود. مردم به فرد و رهبری خاصی احتیاج ندارند و خودشان میتوانند بر سرنوشت خودشان حاکم بشوند و ما الان نزدیک به این هدف هستیم ولی احتیاج به کمک و حمایت داریم. مردم باید بدانند در پایان این تاریکی به نور خواهند رسید و اگر بدانند که حمایت میشوند به مبارزه ادامه خواهند داد.
-نقش شما چیست؟ شما نقش خودتان را در آینده و این سالهای پایانی رژیم جمهوری اسلامی چطور میبینید؟
-با توجه به اعتمادی که مردم به من دارند تمام تلاش خود را به کار گرفتم که هماهنگی بین مردم ایجاد کنم. ما یک دستور کار و هدف داریم: آزادی کشورمان! بعد میتوانیم بنشینیم و مشکلاتمان را حل کنیم. تنها راه برای اینکه بدانیم مردم چه میخواهند، صندوق رأی هست! تا آزاد نباشیم حرف بزنیم چطور میخواهیم مشکلات را حل کنیم؟! ما باید انتخابات را برنامهریزی کنیم و صندوق رای داشته باشیم تا بدانیم مردم چه میخواهند ما هرگز انتخابات آزاد نداشتیم. وقت آن رسیده که بپیوندیم به قرن بیست و یکم!
ایرانیان وقتی این رژیم و این دیکتاتوری را به چالش میکشند باید صدای آنها شنیده شود و به آن پاسخ داده شود. یکی از کارهایی که از من خواستند این هست که صدای آنها را به دنیا برسانم و تا جایی که میتوانم حمایت جهان را جلب کنم و آن را در خدمت اهداف و آرزوهای آنها قرار بدهم. ما ممکن است اعتقادات مختلف داشته باشیم ولی باید یک برنامه ملی داشته باشیم و تفکرات گروهی و سیاسی را کنار گذاشته و مطابق آن برنامه عمل کنیم. ما پیشینه تاریخی و تمدن قدیمی داریم ولی باید یک چشماندازی داشته باشیم و به سوی آینده حرکت کنیم. و این فقط با گفتگوی ملی اتفاق میافتد و این زمانی ممکن است که سرکوب ایدهها نباشد و در جامعه آزادی باشد. ممکن است کسانی توانایی مردم را قبول نداشته باشند ولی آنها باید این بخت را داشته باشند که شانس خود را امتحان کنند. باید گذاشت که آنها برای خودشان تصمیم بگیرند
-وقتی خبر برگزاری این جلسه اعلام شد، خیلی پیام گرفتیم. خیلیها سپاسگزاری کردند و برخی نیز مثلا از مجاهدین یا از گروههای قومی گفتند که شما نماینده آنها نیستید! با اینها چه صحبتی دارید؟
-آنچه من میگویم برای من و درباره من نیست! من فقط پیامرسان هستم و پیام مردم را میرسانم…
-بپردازیم به قدرتهای خارجی؛ فکر میکنم مهم است که گفتید دولت ترامپ الان دیگر نباید مذاکره کند. پس چه بکند؟ شما چه انتظاری دارید؟
-در تمام چهل سال گذشته در میان تمام دولتهای آمریکا چه دمکرات و چه جمهوریخواه، این اولین دولتی است که بیشتر از همه به مردم ایران واکنش نشان داده و بین مردم و رژیم تفاوت قائل شده. همیشه ممکن است نسبت به تغییر رژیم حساسیت وجود داشته باشد. ولی شما میخواهید ملتی به آزادی برسد. بسیار عالی! چرا که دموکراسی و لیبرالیزه کردن کشورها، جهان را امنتر کرده است. ولی اصرار بر این شرایط موجود در ایران و این اقتدارگرایی و خودکامگی در تضاد هست با دمکراسی! البته که ما میدانیم دیپلماسی بهترین راهکار است ولی باید ببینیم که چقدر و تا کی میخواهید برای دیپلماسی تلاش بکنید که تا حالا هیچ نتیجهای از آن نگرفتید؟! چند سال دیگر؟! آیا هنوز معلوم نشده که این رژیم صداقت ندارد و حتا حاضر است مردم را هم قربانی بکند؟!
این پیام شما درباره مذاکره با رژیم ایران به مردمی که میخواهند خود را از شرّ آن آزاد کنند، اصلا مشوق مردم نیست بلکه آنها را دلسرد میکند. الان وقت آن رسیده که برای تغییر رژیم تلاش کرد؛ هر کاری به غیر از تغییر رژیم بیهوده است! گفتگو باید با مردم ایران انجام بگیرد. اجازه بدهید مردم به شما پیشنهاد بدهند که چه بکنید. ما ارزشهای مشترک داریم و باید اجازه داد که مردم هم در این راهکارها نقش داشته باشند. آیا هیچ کشوری بدون توجه به منافع ملی خودش میتواند ضمانت بدهد که با دیگران صحبت بکند؟! رژیمها میآیند و میروند ولی مردم میمانند.
ما دیگر در قرن بیستم نیستیم. دنیا عوض شده و مردم در قرن بیست و یکم نمینشینند که بقیه برای آنها تصمیم بگیرند. مردم، ما را میشنوند و حمایت معنوی کافی نیست. آنها میخواهند در تنهایی رها نشوند؛ به اسم مذاکره کشته نشوند! دولت آمریکا اگر واقعا میخواهد به طرف تنشزدایی برود، بهترین راه این است که به این رژیم اعتماد نکند! باور کنید که در میان نیروهای نظامی هر روز بیشتر میخواهند به مردم بپیوندند. اگر شما به دنبال جنگ و خشونت نیستید باید کشته شدن مردم ایران را کاهش بدهید! هیچکس به دنبال جنگ نیست. مردم، راه حل هستند. مشکل، این رژیم است.
-یک موضوع دیگر این است که برخی در دولت ترامپ با نگرانی به اوضاع نگاه میکنند. آنها نگرانند که مبادا دولت گرفتار درگیری و مسئولیتهای سیاسی در کشور دیگری بشود که اصلا ربطی به ما ندارد ولی برایش کشته بدهیم!
-در عراق و افغانستان درواقع دخالت خارجی بود که این اوضاع را به وجود آورد! مردم ایران دنبال دخالت شما نیستند بلکه خواهان تغییر سیاست خارجی شما هستند! کمک میخواهند ولی در عین حال نمیخواهند وارد بازیهای حزبی کشورهای دیگر بشوند. سیاست دو حزب در کشور شما سیاست داخلی آمریکاست و مردم ایران نمیخواهند وارد این رقابتها بشوند!
-امیدوارم دمکراتها این حرفها را شنیده باشند [خنده حاضران] شما چه توقعی دارید؟ چون جمهوری اسلامی به آسانی کنار نمیرود.
-با توجه به اتفاقاتی که در رژیمهای خودکامه و اقتدارگرا در زمان فروپاشی روی میدهد در لحظات حساس تاریخی، در کشورهای گوناگون، فردی که مردم را سرکوب میکند چگونه و چقدر میتواند دوام داشته باشد؟! فقط میتواند سرکوب کند آنهم بدون توجه به پیامدهایش. ولی آنها هم سرانجام به این نتیجه میرسند که دیگر فایده ندارد. خامنهای هم فهمیده که مردم علیهاش شعار میدهند و میخواهند این نظام نباشد. شاید معجزه بشود و آنها در سایه یک مذاکره کمی بیشتر دوام بیاورند ولی ما به لحظات پایانی رسیدهایم و تنها راه برای رسیدن به آیندهی بهتر این است که راه حل داشته باشیم و مردم و دنیا بدانند که این یک روند است و برای رسیدن به مشکلات و مسائل جامعه باید به طرف تشکیل مجلس موسسان و قانون اساسی پیش رفت. ولی همه اینها یک روند است که باید در نظر بگیریم و برایش آماده باشیم. مسئله فقط سر رفتن این رژیم نیست بلکه پس از این رژیم مهمتر است که چگونه خواهد بود. در ۵۷ همین بود که فقط شاه، پدر من، برود تا بعد ببینیم! درواقع شما در این معادله در سمت درست ایستادهاید. قرار نیست شما دخالت کنید بلکه فقط حمایت کنید! از مردم حمایت کنید در مقابل این رژیم که یک ملت را زندانی کرده! باید گام برداشت به سوی این هدف. ما به عنوان ایرانی داریم کار خودمان را انجام میدهیم. خودم در تمام سالهای گذشته گفتگوهای زیادی داشتم با مردم با افراد متخصصی با توانمندیهای مدیریتی؛ با آنها صحبت کردم و آنها میتوانند فضا را پر کنند. ایرانیان در داخل و در خارج کشور این دوران گذار را پر خواهند کرد هم برای نشان دادن به دنیا و هم به عنوان مشوق مردم که این رژیم به پایان خود رسیده. ما پیشنهادات مشخصی هم داریم. موضوع ما فقط رفتن این رژیم نیست بلکه برنامه داریم ولی دنیا میبایست به مردم ایران کمک کند و به دوران انتقال هم کمک کند.
-یک پرسش از طرفداران شما رسیده: چرا فراخوان اعتراض و اعتصاب همگانی نمیدهید؟
-اعتصاب همگانی زمانی اتفاق میافتد که توانایی ما افزایش یافته باشد. واقعیت این است که مدیریت کوتاهمدت کارزارهای روزانه را داریم. اما منابع در داخل کشور و همچینن منابع مالی نداریم. زمانی میتوانیم فراخوان همگانی بدهیم که همه مطمئن باشند که تأمین مالی میشوند و وقتی اعتصاب میکنند خانوادههای آنها در نمیمانند. سخت است که بخواهیم مردم زندگی خود را به خطر بیندازند بدون آنکه زندگی آنها تأمین باشد. ولی این شرایط هم نمیتواند همینطور ادامه پیدا کند و در نهایت به حد بحرانی خود خواهد رسید. برای رسیدن به آن مرحلهی انتقالی، جامعه مدنی در بخشهای مختلف بسیار خوب عمل میکند و با توجه به شرایط موجود آنها باید ارتباطات خودشان را داشته باشند و مثلا اگر اطلاعرسانی و اینترنت دوباره قطع شود، رسانههای اجتماعی باید بتوانند به عنوان یک عامل اساسی برای هماهنگی و اقدامات تاکتیکی و روزانه فعال باشند. من گفتگوهای ابتدایی با برخی دولتها داشتم که علاقمند به کمک در این زمینه هستند ولی به عهده متخصصان میگذارم که ببینند چه کارهایی باید انجام بشود. موضوع دیگر گفتگو [بین نیروهای مختلف] است که باید پیش برده شود.
-یک پرسش دیگر از طرف مخاطبان: آیا از یک شورای مشروطه یا قانون اساسی مشروطه حمایت میکنید؟
-یکی از پرسشهایی که در سالهای اخیر زیاد مطرح شده این است که چرا دولت در تبعید تشکیل نمیدهیم. این کار عملی نیست چون کشورهای دیگر اول باید آن حکومت در ایران را به رسمیت نشناسند تا بعد بتوانند ما را به رسمیت بشناسند! این دولت در تبعید بر اساس کدام مبانی و بر چه اساسی مشروعیت پیدا میکند؟ ما باید هماهنگی داشته باشیم؛ دستور کار و برنامهی مشترکی داشته باشیم که مردم ایران از نحلههای مختلف فکری و سیاسی در آن قرار بگیرند. پروسه تدوین قانون اساسی باید در ایران اتفاق بیفتد و انتخابات باید در ایران و پس از این رژیم باشد؛ گروه یا دولت انتقالی و یا شورای گذار مسئولیت این را دارد که ببیند چه کسانی میتوانند کارها را انجام بدهند و پس از آن بتوانند مقدمات انتخابات آزاد را فراهم بکنند. کارهای ابتدایی انجام شده. ممکن است مرحلهی انتقال چند سال، یک یا سه سال طول بکشد ولی بر اساس کدام قوانین؟ قوانین این رژیم؟ یا میتوانیم به قوانینی برگردیم که پیش از این رژیم بوده؟ نیروی انتظامی چی؟ آنها باید امنیت را حفظ بکنند. این دولت گذار باید مطمئن باشد که یک قدرت نظامی امنیت کشور را حفظ میکند. و تازه در آنموقع نقش احزاب سیاسی هست و رفراندومی که شکل نظام بعدی را تعیین میکند و بعد انتخابات پارلمانی و پس از آن نخستین دولت با مشارکت احزاب سیاسی شکل میگیرد.
ولی بدون احزاب سیاسی از کجا میخواهیم بدانیم چه کسانی میتوانند کشور را اداره کنند؟! ما باید به این مسائل از الان فکر کنیم. در این رژیم که چنین احزابی شکل نمیگیرند. من کشوری را در ذهن دارم با احزاب مختلف از چپ تا راست، لیبرال و سوسیالیست و دمکرات و… که پایبند به انتخابات آزاد و دموکراسی هستند. در دموکراسی، حکومت، انتخابات را برگزار نمیکند بلکه احزاب انتخابات را برگزار میکنند. نیروهای اپوزیسیون امروز کار سختی در برابر دارند و باید این راه را باز کنند بدون اینکه درگیر مسائل سیاسی بشوند؛ جمهوریخواهان یا طرفداران پادشاهی باید دستور کار مشترک داشته باشند و تضمین بدهند که صدای همه را خواهند شنید. در این کشوری که سرشت متنوع دارد مسلما خواستهای سیاسی مختلفی وجود دارد و همه باید این امکان را داشته باشند که احزاب خود را تشکیل بدهند تا در شرایط عادی بتوانند با مشارکت احزاب، دولتهای بعدی را هر چند سال یک بار شکل بدهند. این پایان روندی است که امروز در آغاز آن هستیم. امروز که داریم به سقوط این رژیم نزدیک میشویم باید به آن شرایطی فکر کنیم که پس از سقوط بتوان کارها را در دست گرفت وگرنه دچار هرج و مرج خواهیم شد. ولی پیام من این است، نگرانی شما از اینکه مبادا دچار هرج مرج بشوید، نباید باعث بشود که به این شرایط تن بدهید!
-الان دوران انتخابات در آمریکاست. اپوزیسیون آزادیخواه ایران چطور باید رفتار کند که درگیر رقابتهای حزبی ایالات متحده نشود؟
-همانطور که گفتم نخستین آرزوی فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر در داخل و خارج ایران این است که سیاست داخلی کشورشان تحت تأثیر سیاست خارجی کشورهای دیگر نباشد تا آنها اختلافات و شکافهای خود را به مردم ایران منتقل کنند! البته چنین شکافهایی در همه کشورها همیشه وجود دارد. در سیاست خارجی آمریکا نیز امروز شکاف عمیقی وجود دارد. این شکافها پیامهای روشنی به رژیمهای نامطلوبی میدهد که مردم آنها را نمیخواهند و معلوم است که این رژیمها معمولا تلاش میکنند یک راهی پیدا کنند تا از این شکافهای داخلی در کشورها به سود خودشان سوء استفاده کنند و این را از طریق ستون پنجم و مالهکشهای خود، همانطور که تا حالا بارها دیدهایم، پیش میبرند. من با توجه به آن اکثریت خاموش مردم ایران که به حمایت نیاز دارند و از من میخواهند که صدای آنها باشم، به دمکراتها و جمهوریخواهان آمریکا هر دو میگویم که باید این را درک کنید که ما مردم ایران همان آزادی و همان حقوقی را میخواهیم که شما در این دموکراسی بزرگ خودتان در آمریکا از آنها برخوردار هستید! و هر استدلالی که ممکن است داشته باشید، اجازه ندهید که حمایت قاطعانهی شما از مردم ایران به هزینهی ما تحت تأثیر قرار بگیرد! این پیام من است به مردم آمریکا و دولت آنها و امیدوارم شما پاسخی برای این نیاز که پشتیبان مردم ایران باشید پیدا کنید. همه شما از پرزیدنت و احزاب و رسانههای ایالات متحده، همگی با مردم ایران روبرو هستید. شما الان این فرصت را دارید که به مردم ایران بگویید: ما با شما هستیم!
****
در پایان این نشست، پرسش و پاسخ با حاضران برگزار شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر