پارسیانجمن: «دیباچهای بر فلسفهی تاریخِ ایران» نوشتهی زندهیاد ارسلان پوریا ـ فیلسوف، نمایشنامهنویس و سرایندهی ایرانی ـ نخستین کوششِ سامانمندِ فلسفی در بررسی و ارزیابیِ گزارشهای تاریخی برای دستیابی به نگرههایی سنجشگرانه و همگانی از تاریخِ ایران است. پوریا در این نبیگ[=کتاب]، که میانِ سالهایِ ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ نوشته، تاریخ را از پایگاهِ یک «گزارشِ رویداد» به پایگاهِ یک «دانشِ سنجشگرانه» برکشیده است.
«آگاهیِ زبانیِ پارسیزبانان در راستایی است که خواهانِ بسامانکردن و منطقیکردنِ زبانِ خود میباشند. اینکه ما میخواهیم واژههای عربی را در زبان پارسی نیاوریم، در دیدهی برخی آگاهیهای دیگر خشکاندیشی[= تعصب] مینماید. ولیک در آگاهیِ کنونیِ ما این گرایش نه نشانِ خشکاندیشی نه نشانِ دشمنی با زبانِ عربی بلکه نشانِ گرایشِ ما به منطقی ساختنِ زبان مینماید؛ گرایش به آنکه دستگاهِ زبانی هرچه میشود بسامانتر، منطقیتر و یگانهتر باشد؛ هرچه میشود استثنا در آن کمتر باشد. ازآنجاکه یک واژهی عربی فرمانبردارِ دستگاهِ دستوریِ دیگر است، بهکاربردنِ این واژه در پارسی به معنیِ آمیختنِ دستگاههای زبانی است و این پدیده زبان را بهسوی بیسامانی، بیدستوری، بیمنطقی و هرجومرج میکشاند، درحالیکه زبانِ عربی با کالبد و دستورِ ویژهی خود برای خود زبانی منطقی و بسامان است» (رویهی ۲۷۴).
برخی از واژههای فلسفی که ارسلان پوریا در این نبیگ برساخته و برای نخستین بار پیش نهاده است چنیناند: آزمایشگروی (اصالت تجربه، empiricism)، بودهگروی (مذهبِ تحصلی، positivism)، کردارگروی (اصالت عمل، pragmatism)، مادهگروی (اصالت ماده،materialism)، مینوگروی (ایدئالیسم، idealism)، مینوشناسی (ایدئولوژی، ideology)، مینه (مفهوم، concept)، کِهینکیهان (عالم اصغر، microcosm)، مِهینکیهان (عالم اکبر، macrocosm)، نگره (تئوری، نظریه)، نهش (موضع)، نهشته (موضوع)، نایِش (نفی)، گروهگان (جامعه).
در زیر واژهنامهی پایانی «دیباچهای بر فلسفهی تاریخِ ایران» را آوردهایم:
آ
آبخوست: جزیره
آخشیج: ضد
آزرم: احترام
آزمایشگروی: اصالت تجربه، empiricism
آزمایشی/ آروینی: تجربی، empiric(-al)
آموید: فولکلور، folklore
آهَنجش: انتزاع
آهَنجیدن: انتزاع کردن
آهَنجیده: انتزاعی
آهنگ: قصد
آیین: سنّت
ا
اَفدُم: بعدیت، a posteriori
افسانه: اسطوره، myth
افسانهشناسی: علم اساطیر، mythology
اندرمردمی: بینالملل، international
اندیشهی شمارنده: computing thought
انگاره: تصور
انگیخته: معلول
انگیزش: علیت، causality
انگیزه: علت
اینزمانی: معاصر
ب
بازبخشیزگی: تجدید تقسیم
باشنده: جمعیتِ مُقیم
بالِست: اوج
بالیدن: تعالی
بایستگی: وجوب و ضرورت
بایسته: واجب و ضروری
برآیند: نتیجه
برخ: حصه و قسمت
بَرْخهکار: غیرتماموقت، part time
بسنده: کافی
بسودنی: ملموس
بوده: واقعشده، fact
بودهگرو: پیروِ مذهبِ تحصلی، positivist
بودهگروانه: تحصلی، positivistic
بودهگروی: مذهبِ تحصلی، positivism
بیوسیدن: انتظار داشتن
پ
پارسنگ: سنگ و مانند آن که در یک کفهی ترازو نهند تا با کفهی دیگر برابر شود
پاینام: لقب
پرویزن: غربال
پیشامد: تصادف و اتفاق
پیوستهکار: تماموقت، full time
ت
تاشنده: سازنده، تراشنده، آفریننده
تاشیدن: ساختن، تراشیدن، آفریدن
تُخْشا: ساعی، active
ترافرازنده: استعلایی، transcendental
تراگذشتن: از اینسو به آنسو رفتن
تکین: مفرد
توتمکیشی: اعتقاد به توتم، totemism
تیره: قبیله
تیزبینی: دقت
ج
جداسر: مستقل
جُستار: مبحث
چ
چندی: کمیت، quantity
چونی: کیفیت، quality
چهرمند/ برونذهنی: عینی، objective
چهرمندی: عینیت، objectivity
چیستی: ماهیت
خ
خردهریزها: جزئیات
خستو شدن: معترف شدن
خشکاندیشی: تعصب
خوگری: عادت
د
داد: قانون
دارندگی: مالکیت
داو: دعوی
داوگر: مدعی
دبستان: مکتب، school
درونذهنی: ذهنی، subjective
دُژآگاهی: آگاهی غلط
دیسه: فرمول
دیسیده گرداندن: تبدیل کردن، استحاله
ذ
ذهنیگی: ذهنیت، subjectivity
ر
راستداشتن: تصدیق کردن
راستگوشه: قائمالزاویه
رساگر: مکمل
رویه: سطح
س
ساماننگهداری: انضباط
سَختار/ سنجیدار: معیار
سرراست: مستقیم
سنجشگرانه: نقادانه
سهبر: سهگوشه
ش
شکستنگاه: نقطه ضعف
شَوَند: باعث، سبب
شهریگری: تمدن
ف
فرآوری: تولید
فرجامین: آخرین
فَردُم: اولی، a priori
فرگشت: تکامل
فنشناسی: تکنولوژی، technology
فرهیختن: ادب آموختن و تعلیم کردن
ک
کارپایه: مصدر
کارواژه: فعل
کاستی: نقص
کام: اراده
کرانمند: محدود
کرانمندی: محدودیت
کردارگروی: اصالت عمل، pragmatism
کشتورز: کشتوزرع
کِهینکیهان: عالم اصغر، microcosm
گ
گردنان: صاحبقدرتان
گرَوش: ایمان
گروهگان: جامعه
گزارش: شرح، تفسیر
گستره: ادامه
گشته گرداندن: تبدیل کردن
گشته گشتن: تبدیل شدن
گوهر: جوهر، ذات، substance
ل
لَخت: رخو، سست، بیحرکت
لیک: لیکن، اما
م
مادهگروانه: مبتنی بر اصالت ماده، materialistic
مادهگروی: اصالت ماده، materialism
مردم: انسان
مردهریگ: میراث
مِهینکیهان: عالم اکبر، macrocosm
مینو: ایده، idea
مینوشناسی: ایدئولوژی، ideology
مینوگروانه: ایدئالیستی، idealistic
مینوگروی: ایدئالیسم، idealism
مینه: مفهوم، concept
مِنیدن: اندیشیدن
ن
ناتُخْشا: منفعل، passive
نامواژه: اسم
نایستار: نفیکننده
نایستن: نفیکردن
نایسته: منفی
نایِش: نفی
نایندگی: منفیبودن
نَتار: خنثی
نگاره: تصویر، representation
نگره: تئوری، نظریه
نگری: نظری
نمودگار: نشان
نموده: نشان دادهشده
نهش: موضع
نهشته: موضوع
نیروگاه: نقطه قوت
و
واکنش: عکسالعمل
وَرْزه: انرژی
ویر: حافظه
ویژستار: متخصص
ه
هایندگی: مثبتبودن
هرنام: ضمیر
هستگروانه: رئالیست، realist
هستندهشده: تحققیافته
هستندهکردن: تحققبخشیدن
هستی: وجود
هستیپذیری: تحقق، realization
هماورد: حریف
همبر: قرین، نظیر
همپُرسگی: مشورت
همچشم: رقیب
همچشمی: رقابت
همگانی: عمومی، کلی
هموند: عضو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر