۱۲ اسفند ۱۳۹۶

پتانسیل بنیان‌برافکن جامعه‌ی کارگری ایران

اعتراضات کارگران ایران در قالب تجمع، اعتصاب و نامه‌نگاری با مقامات کشور در روزهای گذشته گسترده‌تر و ملتهب‌تر از پیش ادامه داشته است.
این اعتراضات که تا ماه‌ها پیش به صورت پراکنده در برخی واحدهای تولیدی و صنعتی و به صورت چند ساعته یا یک روزه برگزار می‌شد اکنون با اعتصا‌ب‌های چند روزه، راهپیمایی در شهر و سر دادن شعارهایی با رنگ و بویی متفاوت از اعتراضات صنفیِ گذشته در جریان است.

بسته شدن روزنه‌ی امید
اعتراضات کارگری در شهرها و مناطق صنعتی مختلف ایران در حدی افزایش یافته که در اواخر بهمن‌ماه و تنها چند روز پس از آنکه مقامات جمهوری اسلامی و حامیان نظام ۳۹امین سال روی کار آمدن حکومت اسلامی را برگزار کردند و فریبکارانه از شرایط «مطلوب» در کشور سخن گفتند، بیش از ۳۰ اعتراضات صنفی در یک روز در سراسر ایران برگزار شد.
کارگران ایران در سال‌های گذشته با شدت یافتن بحران اقتصادی و رکود حاکم بر واحدهای صنعتی و تولیدی همواره با چند ماه عدم پرداخت حقوق روبرو شده‌اند. با روی کار آمدن دولت روحانی و امضای برجام و وعده‌های رنگارنگ دولت «تدبیر و امید» روزنه امیدی در جامعه شکل گرفت تا شاید «در دوران پسابرجام چرخ اقتصاد ایران بچرخد» و وضعیت کارگران نیز بهبود پیدا کند.
اکنون با گذشت چهار سال از آن وعده‌ها و در حالی که برجام امضا شد و روحانی زمان کافی برای تحقق دست‌کم بخشی از وعده‌های اقتصادی و برجامی خود را داشت آن روزنه امید کور شده و نه تنها به بهبود شرایط امیدی نیست بلکه فروریختن بدنه زنگ‌زده اقتصاد ایران دور از ذهن نیست.
این شرایط روزهایی را برای کارگران ایران رقم زده است که دیگر پرداخت به‌موقع حقوق و مزایای آنها امری غیرعادی به نظر می‌رسد؛ اگر تا دیروز تنها بخشی از کارگران که کارخانه‌هاشان مستقیم با تحریم‌های اقتصادی درگیر بود با بحران «حقوق معوقه» روبرو بودند امروز این بحران به همه واحدهای تولیدی و صنعتی، از کوچک تا بزرگ، سرایت کرده و کارگران نه تنها به دلیل پرداخت نشدن حقوق زیر فشار هستند بلکه امنیت شغلی خود را با تهدید جدی روبرو می‌بینند.
اعتراض کارگران معدن به عدم دریافت حقوق
زندگی بدون درآمد
فشار اقتصادی تحمیل شده به کارگران به حدی رسیده که بسیاری از آنها قادر به تحمل آن نیستند. هفته گذشته خبر دردناکخودکشی یک کارگر مجتمع کشت و صنعت هفت تپه به دلیل عدم دریافت ماه‌ها حقوق و بدهکاری جامعه را به شدت متاثر کرد.
بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی وزارت صنعت بیش از ۵۱۰۰ واحد صنعتی در طول دولت یازدهم و در فاصله سال‌های ۹۲ تا ۹۶ تعطیل شده‌اند. همچنین بیش از ۳۰ برند معروف تولیدی که برخی بیش از نیم قرن سابقه تولید و حضور در بازارهای داخلی و خارجی داشتند خط تولید خود را متوقف کرده و با نابودی روبرو شده‌اند.
هزاران کارگر در دوران پسابرجام از کار اخراج شدند که بیشتر آنها ماه‌ها حقوق طلب دارند. آنها نه تنها بلاتکلیف هستند بلکه هیچ حمایتی، حتی در حد دریافت بیمه بیکاری از سوی دولت دریافت نمی‌کنند.
به گفته فعالان کارگری حدود ۴۲ میلیون نفر خانواده کارگری در ایران زندگی می‌کنند که همه آنها با مشکلات دشوار اقتصادی و معیشتی روبرو هستند.
سال نو و مشکلات کهنه
کارگران ایران در چنین شرایطی همزمان با به صدا درآمدن زنگ خطر ورشکستگی اقتصاد کشور تنها راه را در اعتراض و اعتصاب می‌بینند تا شاید مقامات حکومت که در داخل به اختلاس و غارت از «سفره انقلاب» مشغولند و در سیاست خارجی همچنان چنگ و دندان نشان می‌دهند، کارگران را نیز ببینند و فکری به حال آنها بکنند.
گسترده‌تر شدن اعتراضات کارگری در هفته‌های گذشته البته دلایل دیگری نیز دارد. هر سال با نزدیک شدن نوروز و سال نو خورشیدی، هزینه‌های خانواده‌های کارگری مانند دیگر اقشار ایران افزایش می‌یابد. تامین لباس و کفش نو، مواد خوراکی و برگزاری مراسم نوروز، همگی برای کارگران هزینه‌هایی دارد که تأمین آن بدون حقوق و درآمد ناممکن است. سفر نوروزی برای خانواده‌های کارگری در این وضعیت یک رویای دست‌نیافتنی است.
از سوی دیگر کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی و صنعتی در نخستین هفته‌های آغاز سال جدید معمولا با کاهش شدید نقدینگی مواجه می‌شوند و کارگران این موضوع را می‌دانند که اگر نتوانند پیش از نوروز دست‌کم بخشی از حقوق معوقه خود را از کارفرما دریافت کنند، پس از نوروز نیز باید هفته‌ها در انتظار پرداخت آن معطل بمانند.
موضوع دیگری که موجب نارضایتی جامعه کارگری ایران شده است تعیین میزان حداقل دستمزد برای سال آینده است. هر ساله در آخرین هفته‌های سال شورای عالی کار که متشکل از نمایندگان کارگران و کارفرمایان و دولت است، به تعیین حداقل دستمزد برای کارگران در سال جدید می‌پردازند.
روند تعیین حداقل دستمزد در سال‌های گذشته نتوانست رضایت جامعه کارگری را جلب کند. کارگران معتقدند دستمزد تعیین شده برای آنها، که در سال ۹۶ حدود ۹۳۰ هزار تومان بود، نه تنها با نرخ تورم تناسبی ندارد بلکه برای کارگران ساکن در شهرهای بزرگ حتی کفاف پرداخت هزینه اجاره خانه را نیز نمی‌دهد. جالب اینکه در اسفند ۹۵ که حداقل دستمزد سال ۹۶ زیر یک میلیون تومان در ماه تعیین شد خط فقر در کلان‌شهرهای ایران معادل ۳ میلیون و پانصد هزار تومان بود.
این در حالیست که حداقل دستمزد از سوی اکثر کارفرمایان به عنوان حقوق ماهانه کارگران در نظر گرفته می‌شود و کمتر کارفرمایی حاضر است کارگران را با پایه حقوقی بیش از حداقل دستمزد به کار بگیرد. دستمزد ناعادلانه‌ای که هر ساله در شورای عالی کار و با غلبه‌ی نظر نمایندگان کارفرمایان و دولت تعیین می‌شود امسال با مقاومت شدید نمایندگان کارگران روبرو شده و تا کنون که در نیمه اسفندماه هستیم همچنان نمایندگان کارگران برای تعیین رقمی عادلانه برای حداقل دستمزد تلاش می‌کنند.
در این میان، خانوارهای کارگری کلان‌شهرها در سال‌های گذشته همواره به حاشیه شهرها رانده شده‌اند و ضمن اینکه کیفیت زندگی آنها به شدت کاهش یافته، فرزندان آنها نیز با انواع آسیب‌های اجتماعیِ حاشیه‌نشینی روبرو شده‌اند.
اعتراض و اعتصاب
این مشکلات به همراه افقی مبهم و ناامیدکننده، موجب شده جامعه کارگری ایران در ماه‌های گذشته برای رسیدن به حقوق قانونی و انسانی خود بیشتر پافشاری کند؛ این پافشاری، از اعتراضات سراسری دی‌ماه به این سو، جامعه کارگری را که از پا ننشسته است این روزها به پرچمدار اعتراضات علیه شرایط موجود تبدیل کرده است.
کارگران که تا ماه‌های گذشته در مقابل واحدهای تولیدی و صنعتی خودشان یا استانداری و فرمانداری تجمع می‌کردند و خواهان حقوق صنفی خود می‌شدند، اکنون سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی را به پرسش می‌کشند از جمله با کنایه و طنز: «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر»، «حقوقا رو نمیدن؛ مرگ بر آمریکا»! در نمونه‌ای دیگر کارگران فولاد خوزستان که ماه‌ها حقوق معوقه دارند هفته گذشته به نماز جمعه رفته و در میان خطبه‌های نماز جمعه اهواز شروع به سر دادن شعار کردند.
حضور اعتراضی کارگران فولاد خوزستان در نماز جمعه
در این میان علی خامنه‌ای هفته گذشته در سخنانی اعتراضات کارگری در ایران را تحریک «دشمن» قلمداد کرد و گفت: «دشمنان همواره کوشیده‌اند تا کارگران را تحریک کنند و رکود و لنگی در کارخانه‌ها به وجود آورند، اما کارگران با بصیرت ایستاده و دست دشمن را رد کرده‌اند.» این سخنان «بی‌بصیرت» خامنه‌ای علاوه بر اینکه نشان می‌دهد «مقام معظم رهبری» تا چه اندازه از واقعیت جامعه کارگری و کارمندی به دور است، فقط سبب خشم بیشتر کارگران و خانواده‌های آنها می‌شود. این همان پتانسیلی است که رهبری جمهوری اسلامی گرچه به آن اعتراف می‌کند ولی به «دشمن» نسبت می‌دهد حال آنکه از بطن و متن نیروی مولد جامعه می‌آید!
واقعیت این است که مطالبه‌ی امروز کارگران ایران، تلاش برای «تنازع بقا» است. آنها برای تأمین معیشت و حیات خانواده‌ی خود دست به اعتراض می‌زنند. اگرچه جنس این مطالبه با خواست‌های سیاسی و اجتماعی دیگر گروه‌های جامعه تفاوت  دارد اما تلاش بیش از ۴۰ میلیون نفر خانواده کارگری برای زنده ماندن دارای چنان پتانسیل و بنیه‌ی عظیمی است که می‌تواند بنیان جمهوری اسلامی را براندازد.

روشنک آسترکی - 
[کیهان لندن شماره ۱۵۱]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر