- چه ارتباطی میان اعتراضات مردم و شعارهای آنها در حمایت از «شاه» وجود دارد و چرا این تظاهرات به طرفداران پادشاهی نسبت داده میشود؟
- رضا پهلوی، به عنوان یکی از چهرههای اصلی و شناختهشدهی اپوزیسیون حتی مدعی رهبری مخالفان جمهوری اسلامی هم نیست و خود را یک وطندوست فعال میداند و در تمام این سالها مانند جریانهای داخلی ایران درگیر بحث و جدل و کشمکش بر سر کمّیت و تعداد هواداران و یا برتری جمهوری و پادشاهی بر یکدیگر نشده است. شاید این مواضع بیش از همه توجه کسانی را به خود جلب کرده است که این روزها برای بازگشت وی به ایران شعار میدهند زیرا از اینکه دیگران برای آنها تعیین تکلیف کنند و خود را «ولی» و «قیم» و «رییس جمهور» آنها بخوانند خسته شدهاند.
نه تنها برای دستگاههای امنیتی و سپاه پاسداران، بلکه برای اصلاحطلبان و حامیان آنها یک پرسش بسیار مهم مطرح شده است: چرا مردمی که اکثر آنها از طبقات فرودست جامعه هستد و سرخوردگیهای عمیق مالی و اجتماعی دارند، در شعارهای خود از رضاشاه یاد میکنند و یا خواستار بازگشت نظام پادشاهی به ایران میشوند؟ به نظر میرسد این موضوع وقتی برای آنها بیشتر باورناپذیر شده که به چشم میبینند این شعارها نه در شهرکغرب، نیاوران و میدان ونک در شمال تهران و از زبان اقشار مرفه بلکه در مناطقی سرداده شده که اتفاقا جزو «مستضعفان» و «کوخنشینان» مورد حمایت ادعایی جمهوری اسلامی به شمار میروند. علاوه بر این، این شعارها در شهرهایی مانند قم و مشهد فریاد زده میشود که همواره به عنوان پایگاههای مذهبی ملایان سلطهجو و قدرتطلب و حکومت اسلامی در ایران شناخته میشدهاند. آن هم در شرایطی که در تمام چهار دهه گذشته دستگاه عظیم تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی علیه نظام سلطنت و پادشاهی در کار بود و پهلویها را «طاغوت» مینامید و خود را حامی «مستضعفان» و «کوخنشینان» و مردم تنگدست قلمداد میکرد.
در پاسخ به این پرسش کار برخی از اصلاحطلبان به آنجا میرسد که با نگاهی به شدت منفی به تظاهرات سراسری مردم مینگرند و حتی آن را «مشکوک» معرفی میکنند و «کودتای سپاه علیه دولت روحانی» مینامند. این گروه در تحلیلهای خود چنین القا میکنند که این اعتراضات «انقلاب گرسنگان است که کشور را به سقوط میکشاند».
آنها برای این ادعای خود دلایلی هم دارند از جمله استناد به توییت ابراهیم رییسی، رقیب روحانی در انتخابات که در واکنش به این تظاهرات نوشته «مردم به ویژه محرومین از لحاظ معیشتی تحت فشار هستند. حل مشکلات معیشتی مردم اولویت اصلی کشور است و اگر امروز دولتمردان قصد و اراده جدی برای حل مسائل اقتصادی داشته باشند و با قدرت پا در این عرصه بگذارند حتما ملت پشتیبان آنها خواهد بود».
در برداشت اول شاید حق با این گروه باشد، چون افرادی مثل احمدالهدی امام جمعه مشهد و احمد خاتمی امام جمعه تهران و همان دار و دستهای که تا دیروز پیشنهاد میدادند مردم به جای گوشت و مرغ برای جبران پروتئین، پیاز و اشکنه بخورند و آخ هم نگویند حالا دلواپس گرانی و معیشت فلاکتبار مردم و طبقات محروم شدهاند. در هر صورت اصلاحطلبان بسیار نگرانند و در اظهاراتشان ابایی ندارند که بگویند اعتراضات را بزرگان و صاحب نفوذهای بیت علی خامنهای سامان دادهاند تا دولت روحانی را کلّهپا کنند اما نمیتوانند گستردگی و شعارهای ضدرژیم مردم را توضیح دهند و توجیه کنند.
بر این اساس است که آنها اعتراضاتی را که عمدتاً کارگران و طبقه متوسط جامعه در آن شرکت دارند، از زاویهی منافع جناحی و صرفا سیاسی و رقابتی به پرسش میکشند و آن را نفی و انکار میکنند.
در عین حال، جریان به اصطلاح اصلاحطلب عادت کرده از سال ۱۳۸۸ تا امروز در اکثر تظاهرات و تجمعات و میتینگهای انتخاباتی شعار «یاحسین میرحسین» سردهد و بشنود، و اعتراضی را که در آن خبری از «سبز» و «بنفش» نباشد، اعتراض نمیداند. همین نشانگر این نکتهی مهم است که حتی در این زمینه نیز اصلاحطلبان مانند اصولگرایان تمامیتخواه هستند و هر آنچه را که مُهر بیخاصیت آنها که تا کنون همواره ناکام مانده است، بر آن نباشند، مشکوک و علیه خود و منافعشان میبینند.
گروه دیگر که بیشترشان در رأس اصلاحطلبان مشغول پرکردن جیب خود هستند و زیر سایه دولت روحانی بر صندلی قدرت تکیه زدهاند و به قولی صاحب امضاء و در نتیجه خواستار حفظ وضع موجود هستند و با هر تغییری دستکم تا پایان دولت دوم روحانی به شدت مخالفت میکنند، مدعی هستند که سپاه پشت این اعتراضات خوابیده است. بدون آنکه اینها نیز بتوانند توضیح دهند چنین شعارهای رادیکالی از سوی مردم جان به لب رسیده چه سودی برای سپاه و همچنین نظامی دارد که سپاه مدافع آن است!
از طیف اصلاحطلب محمود صادقی، نماینده مجلس شورای اسلامی اندکی متفاوتتر از اکثریت آنها موضعگیری میکند. او در توییترش نوشته «اگر اعتراضات مردمی سازماندهی هم شده باشد، مسئولان دولتی باید پاسخگو باشند. به جای پاسخگویی، به تئوری توطئه پناه نبریم. برگزاری راهپیمایی بدون حمل سلاح از حقوق اساسی مردم است. دولت باید در عمل به حقوق اساسی مردم احترام بگذارد نه در شعار و ایجاد تشکیلات غیرضرور معاونت حقوق شهروندی».
این همه در حالیست که اصلاحطلبان حتی نتوانستهاند نظر حامیان خود را در تحقق وعدهها و شعارهای انتخاباتی جلب کنند، از رفع حصر گرفته تا کاهش بحران بیکاری و مبارزه با فسادی که سراپای رژیم، از جمله خودشان، را فرا گرفته است.
نگرانی سپاه و امنیتیها از شعارهای معترضان در حمایت از شاه و نظام پادشاهی و پهلویها
اما نگرانتر از جناح اصلاحطلبان، محافظهکاران اصولگرا و ولایتیها هستند که سالهاست از نظر فکری دچار ورشکستگی و واخوردگی و همچنین انسداد تاریخی هستند.
بامداد شنبه، هشتم دیماه، دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا در توییتر خود نوشت: «گزارشهایی منتشر شده از تظاهرات مسالمتآمیز شهروندان ایرانی، که از فساد رژیم و تلف کردن ثروت ملی برای تامین مالی تروریسم در خارج به ستوه آمدهاند».
به گفته او «حکومت ایران باید حقوق مردم خود را محترم بشمارد، از جمله حق آنها برای بیان نظراتشان. دنیا به تماشا نشسته است».
وزارت خارجه آمریکا نیز در بیانیهای اعلام کرد «ما گزارشهای تظاهرات مسالمتآمیز متعدد شهروندان ایرانی در شهرهای مختلف کشور را دنبال میکنیم. رهبران ایران یک کشور ثروتمند را با تاریخ و فرهنگ و غنی را به کشوری سرکش با اقتصاد خراب تبدیل کردند که خشونت، خونریزی و آشوب، در صدر صادرات آن قرار دارد. همانطور که پرزیدنت ترامپ گفته است، قربانیان دیرینه رهبران ایران، خود مردم ایران هستند».
در شبکههای مجازی، اخبار و تحولات مربوط به اعتراضات مردم در ایران با هشتگ (#Iranprotests) به اشتراک گذاشته میشود.
خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه در واکنش به موضع آمریکاییها و همینطور اعتراضات روز ۹ دی در گزارشی نوشته «[…] کار به جایی کشیده شد که شعارهای عدهای قلیل در مدح کسی بهزبان آورده میشود که بهاذعان همهکس، سلطنت خود و پدرش محصول سرکوب ملت با هدایت و حمایت دولتهای استعمارگر است».
در این میان، هشتم دیماه در اولین روز گسترش تظاهرات سراسری مردم، محسن نسج همدانی معاون امنیتی انتظامی استانداری تهران به طور مشخص اشاره کرده «سلطنتطلبان خارجنشین دست به اقدام علیه نظام زدهاند».
او گفته «عدهای ضدانقلاب به دنبال ساماندهی مطالبات مردم و مصادره آن هستند و معمولاً استارت اینها از خارج از کشور از جمله سلطنتطلبها و منافقین زده میشود بنابراین ما اطلاع داریم از کجا شروع شده و از کدام سایت و شبکه شکل گرفته است».
آیا معترضان خواستار برقراری پادشاهی مشروطه در ایران هستند؟
در شرایطی که موسسات نظرسنجی به صورت مستقل در ایران فعالیت ندارند مشخص نیست که چند درصد از شهروندان و در کدام مناطق چه ساختار سیاسی را برای اداره کشور در نظر دارند، اما آنچه بدیهی به نظر میرسد سخنرانیها و اظهارنظرهای شاهزاده رضاپهلوی است که در نقطه مقابل رهبران و مسوولان جمهوری اسلامی از جناحهای موسوم به اصلاحطلب و اصولگرا، هرگز از ایران سهمخواهی نکرده و بارها تکرار کرده آنچه برای وی از هر چیزی مهمتر است تغییر ساختار سیاسی ایران از یک نظام استبدادی مذهبی و تمامیتخواه به یک نظام سیاسی دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر است که حقوق اساسی شهروندان در آن رعایت شود و هر جناح و گروهی بتوانند در انتخاباتی سالم نمایندگانشان را معرفی کنند و مردم آزادانه حق انتخاب، از جمله تعیین نظام را داشته باشند. رضا پهلوی همین نظرات را در نخستین گفتگوی رسانهای خود پس از تظاهرات اخیر با کیهان لندن، تکرار کرده است.
رضا پهلوی، به عنوان یکی از چهرههای اصلی و شناختهشدهی اپوزیسیون حتی مدعی رهبری مخالفان جمهوری اسلامی هم نیست و خود را یک وطندوست فعال میداند و در تمام این سالها مانند جریانهای داخلی ایران درگیر بحث و جدل و کشمکش بر سر کمّیت و تعداد هواداران و یا برتری جمهوری و پادشاهی بر یکدیگر نشده است. شاید این مواضع بیش از همه توجه کسانی را به خود جلب کرده است که این روزها برای بازگشت وی به ایران شعار میدهند زیرا از اینکه دیگران برای آنها تعیین تکلیف کنند و خود را «ولی» و «قیم» و «رییس جمهور» آنها بخوانند خسته شدهاند. ضمن اینکه اگر در ایران واقعا یک انتخابات آزاد برگزار شود معلوم نیست امثال روحانی و رئیسی و اصولا چهرههای نظام کنونی در چه مرتبهای قرار بگیرند.
در شعارهایی که مردم این روزها در حمایت از «شاه» و «ایران» و ملیگرایی سر میدهند یک «هویت» فرهنگی و تاریخی نهفته است که با شانتاژ و مغلطههای جناحی، آن هم جناحهای درون جمهوری اسلامی، قابل انکار نیست. اقشار گستردهی معترض در ایران به دنبال زندگی بهتر و بهبود وضعیت اقتصادی خود هستند و بر عکس سیاسیکاران و سیاستزدگان، از سیاست شروع نکردهاند؛ بلکه اقتصاد و وضعیت معیشتی آنها را به خیابانها کشیده است. آن هم نه علیه دولت روحانی یا اصلاحطلبان و اعتدالگرایان؛ بلکه علیه نظام جمهوری اسلامی. کسی نمیتواند پیشبینی کند نتیجهی حرکتی که آغاز شده چه خواهد بود و چه کسانی از آن سوء استفاده خواهند کرد و یا هدایت آن را در مسیر درست و به سود ملت و مملکت بر عهده خواهند گرفت. اما یک حقیقت مسلم است و آن اینکه این رژیم در طول چهل سال و بارها برگزاری انتخابات بین خودیهایش و حتی پس از «برجام» ثابت کرده که از انجام وظیفه و مسوولیت خطیر تأمین زندگی یک ملت هشتاد میلیونی ناتوان است. این را مدتهاست مردمی با گوشت و پوست خود تجربه میکنند که هر روز کمرشان زیر بار گرانی و بیکاری بیش از پیش خم میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر