کیهان لندن، رامین پرهام – اخیراً پائلو کوئیلو، نویسنده برزیلی مقیم سوئیس که با «کیمیاگر» خود شهرت جهانی به دست آورد، توئیتی توهینآمیز خطاب به یک شخصیّت ایرانی، شاهزاده رضا پهلوی، منتشر کرده است. انتشار این توئیت بلافاصله مورد توجهبیبیسی فارسی قرار گرفت و هیاهویی بهپا کرد. کوئیلو در توئیت خود چنین میگوید: «خفه شو! ساواک مرده است، و اگر تو به دنبال یک کودتای دیگر باشی، مانند کودتایی که سازمان سیا در سال ۱۹۵۳ سازماندهی کرد، مردم ایران برای حمایت از کشورشان بر میخیزند»!
یادآور میشوم که در پی جنبشِ ملی و خیزشِ مردمی در ایران برعلیه فرقه تبهکار حاکم و فیلتر شدن شبکههای اجتماعی، شاهزاده رضا پهلوی از دولت امریکا خواسته بود تا شرکتهای اینترنتی را تشویق به ارائه خدمات مجازی به ایرانیان بکند (رویترز و بی بی سی).
با توجه به اهمیّت موضوع، بر آن شدم تا به عنوان یک ایرانی نکته به نکته پاسخ توئیت اهانتآمیز کوئیلو را بدهم. ولی پیش از آن بد نیست نگاهی بیاندازیم به پیشینه کیمیاگر برزیلی مقیم سوئیس در رابطه با فرقه تبهکار حاکم در ایران…
کوئیلو در خرداد ۱۳۷۹ به دعوت مرکز بینالمللی گفت و گوی تمدنها و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ایران سفر کرد… در گزارش سفر وی آمده: «…کوئیلو به همراه همسرش ساعت ۱:۴۵ بامداد روز ۴/۳/۱۳۷۹ از راه پاویون وی آی پی و ترمینال ۱ پروازهای خارجی وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. وی توسط آقای محمدعلی شعاعی به نمایندگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقایان فرهاد کاشانی کبیر، رائد فریدزاده، و خانم آرمیتیس شفیعی از مرکز بینالمللی گفت و گوی تمدنها… مورد استقبال قرار گرفت. کوئیلو سپس با اتومبیل تشریفات از نهاد ریاست جمهوری، به محل اقامتش در هتل همای تهران منتقل شد. در ساعت ۰۰:۳ در حضور خبرنگاران خارجی، یک جلسه معارفه در هتل هما تشکیل شد… کوئیلو روز پنج شنبه که مصادف با اربعین حسینی بود، ساعت ۱۱:۰۰ بامداد از هتل هما حرکت کرد و به بازدید از مراکز مذهبی و آیینهای مذهبی ایران پرداخت. وی نخست به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و به همراه همسرش به زیارت پرداخت و ادای احترام کرد… وی به شدت تحت تأثیر فضای روحانی حاکم بر جامعه ایران قرار گرفت و با مشاهده مزار شهدای گمنام به شدت گریست… بعد از ظهر روز پنج شنبه، به دیدن مراسم تعزیه امام حسین (ع) در بلوار اباذر تهران رفت… پنج شنبه شب در مراسم عزاداری امام حسین (ع) در منزل یکی از همکاران مرکز گفت و گوی تمدنها شرکت کرد و تحت تأثیر داستان غمانگیز شهادت امام حسین (ع) گریست…»
به عبارت دیگر، کوئیلو زمانی به «ایران اسلامی» رفته و تحت تأثیر «فضای عرفانی و روحانی حاکم بر جامعه» هر جا رسیده گریه سر داده، که نه خون دانشجویان کوی دانشگاه خشک شده بود و نه خون نویسندگان و روشنفکرانِ قربانیِ قتلهایِ زنجیرهای!
حال برسم به نکاتی که وی در توئیت توهینآمیز خود آورده…
جناب کوئیلو! توهین شما به رضا پهلوی در عین حال توهین به همه آنهایی است که نام وی را در کوچه و برزن شهرهای کوچک و بزرگ ایران در چهارگوشه کشور فریاد کردهاند. ممکن است متوجه نشده باشید ولی راهپیمایی در ایران در حمایت از روحانی و خامنهای خطری ندارد، جناب کوئیلو! نه خطری دارد و نه شجاعتی میخواهد! آنچه در ایران جداً دلیری میخواهد و خطر جانی جدّی بهمراه دارد، فریاد زدن نام پهلوی و پدر و پدربزرگ اوست، نه روحانی و خامنهای و امثالهم!
میگویید «ساواک مرده!» درست میگویید جناب کوئیلو. ساواک در زمان بختیار مُرد! در زمان کسی که نخستوزیر مشروطه بود و در پی اصلاحات سیاسی در کشور. در زمانی کسی که سالها بعد در پاریس به طرز فجیعی به قتل رسید، به دست همانهایی که در پناه دوستان شما در فرودگاه مهرآباد سالهاست به تبهکاری مشغولند. جناب کوئیلو بد نیست بدانید زمانی که شاهرگ و گردن بختیار را در حومه پاریس با کارد نانبُری میبریدند، نه از القاعده خبری بود و نه از داعش!
جناب کوئیلو در توئیت خود سر به صحرایِ عاشوراییِ ۲۸ مرداد زده و از کودتا و این حرفهایِ صدمنیهغاز سخن به میان آورده است. پس بد نیست بداند که مصدق با قتل رزمآرا به قدرت رسید. مصدق در طول صدارت خود مجلس مقننه را تعطیل کرد، اختیارات قانونگزاری را در دستان خویش با قوای مجریه یکی کرد، از پاسخگویی به مجلس و درخواست استیضاح نمایندگان طفره رفت، و در یک کلام بساط مشروطیّت نظام را جمع کرد و حکومت نظامی و مطلقه برقرار کرد.
جناب کوئیلو بد نیست نگاهی بیاندازید به یکی از سرمقالههای آن روزگار که درباره مصدق و رفتار غیرقانونی او میگفت: «… امروز ملت او را شناخته ولی خودش هنوز مثل اینکه وضع خود را میان مردم نشناخته و خیال میکند که مردم هنوز سراب مواعید او را آب حیات میپندارند و در انتظار آثار آب حیات باز قانونشکنیها و بیاعتنائیهای او را به مجلس و اصول مشروطه تحمّل میکنند. لابد هنوز اینطورخیال میکند که آن روزی که موفق به بیرون کردن شاه از مملکت نشد و با پیژامه ازدست مردم فرار کرده به مجلس آمد و گفت من نه نخستوزیر شاه هستم و نه نخست وزیر مجلس. من نخست وزیر مردمم! و همانجا بود که حائریزاده به او گفت : پس تو یاغی هستی ! تو با …ن بی تنبان از دست مردم فرارکردهای و خجالت نمی کشی و میگوئی من نخست وزیر مردمم؟! نه!… اگر مصدق به مجلس نیاید، استیضاح کنندگان از دیگری بجای او استیضاح نخواهند کرد و اگر یک ماه گذشت و باز نیامد قانوناً مستعفی است و اگر به زور بخواهد به حکومت خود ادامه دهد حکومت او قاچاق و بقول حائری یاغی است… نمایندگان مجلس و رفقای دکتر مصدق به اواجازه ندهند که اینطور مجلس وقانون اساسی و اصول سلطنت مشروطه را لگد کند» (سرمقالۀ روزنامۀ آتش، شنبه بیستم تیرماه ۱۳۳۲).
جناب کوئیلو!
فیلسوفی میگفت، «کمی شناخت چیز بدی است!» به عبارت دیگر، اگر موضوعی را نمیشناسید، بهتر است حرفی هم در باره آن نزنید و «خفه شوید»!
ملت ایران بهپا خاسته تا طومار نحس فرقه تبهکار دوستان شما در ایران را در هم بپیچد. حال شما چه خوشتان بیاید چه نیاید! حال و احوالاتِ مزاجی شما و دوستان شما در سالن تشریفات فرودگاه مهرآباد، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر