۱۷ دی ۱۳۹۶

سرِ تعظیم در برابرِ مردم

تاریخ راه خود را می‌رود. درست یا نادرست ندارد! این مردم هستند که تجربه می‌کنند و شکست می‌خورند و به پا می‌خیزند و پیروز می‌شوند و دوباره شکست می‌خورند و در حرکتی دیگر باز پیروز می‌شوند و…
راه دور نمی‌رویم. در همین چهل سال اخیر، نخستین تظاهرات که کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۱۷اسفند ۵۷ علیه زمزمه‌های حجاب اجباری به راه افتاد، واکنشی بود علیه نظامی که می‌رفت قانون اساسی خود را برای ولایت بر مردم، و نه حق حاکمیت ملی، تدوین کند.
https://scontent-frt3-1.xx.fbcdn.net/v/t1.0-9/26195738_10154949974180689_8165998068458076787_n.jpg?oh=489b690d5a2c13267577f542d080f8d2&oe=5AEDA7ED

کیهان لندن - دهه‌ی شصت خورشیدی یکی از پراعتراض‌ترین و در عین حال سیاه‌ترین دوران تاریخ معاصر ایران بود. حکومت اسلامی در این دهه، مخالفان را به معنای واقعی کلمه قلع و قمع کرد.
در دهه‌ی هفتاد، دیگر بهانه‌ی جنگ و همچنین مخالفان در کار نبود. سردمداران با پرچم «سازندگی» به میدان آمدند، اما نه تنها ویرانی‌های جنگ را آباد نکردند بلکه تخریبی را ادامه دادند که پیامدهایش امروز گریبان ملت و مملکت را از خاک و آب و هوا گرفته است. بیشترین اعتراضات زنان و دانشجویان در دهه هفتاد شکل گرفت که با همکاری جناحین حکومت، «محافظه‌کاران» و «اصلاح‌طلبان» در هم کوبیده شد.
در دهه‌ی هشتاد بر کوهی از تخریب، و عمدتا بر اساس منافع بخش عافیت‌طلب طبقه‌ی متوسط، «جنبش سبز» شکل گرفت. با توهم «اصلاحات» و شعار «رأی من کو» مانند یک انقلاب، خون ریخته شد آن هم‌ در نظامی که حتی جواب سکوت را با گلوله می‌دهد.
اما چهل سال، یعنی اضافه شدن دو نسل جوان بر نسل‌هایی که هنوز کار و بار و آرزو داشته و با اقتصاد، ارتباط مستقیم دارند:‌ آنها باید اقتصاد را بگردانند و اقتصاد آنها را! در حالی که به دلیل انسداد و انحصارطلبی سیاسی و اقتصادی رژیم، هیچ‌کدام توان گرداندن همدیگر را ندارند!
پس، دهه‌ی نود شاهد جنبشی است که بنا بر قوانین اقتصادی و اجتماعی، نه تنها خط قرمزهای رژیم را زیر پا می‌گذارد، بلکه جناح‌بازی‌ها را نیز در برابر همه بی‌آبرو و بی‌اعتبار می‌کند. «مشروعه ‌خواهان» که از انقلاب مشروطه تکلیف‌شان معلوم بود. این بار در تظاهرات سراسری، مردم به اصلاح‌طلبان نیز فهماندند که جمهوری اسلامی اصلاح‌پذیر و «مشروطه بشو» نیست!
این مردم هشت سال در جنگی که می‌توانست آغاز نشود و یا پس از دو سال به پایان برسد، از کشور خود دفاع کرده و قربانی دادند؛ برای حفظ و کسب حقوق مسلم خود اعتراض کرده و به شدت سرکوب شدند؛ در شرایطی که چاره‌ای برایشان نگذاشتند رأی خود را خرج ترجیح «بد» بر «بدتر»‌ کردند؛ دیگر چه باید می‌کردند تا دستگاه بریز و بپاش قدرت فاسد و مطلقه‌‌ی مذهبی، به مطالبات آنها توجه کند؟! راه آخر را خود رژیم با ناتوانی محتوم و تاریخی‌اش به روی مردم گشود:‌ عبور از این سدّ تاریخی و بستن پرانتزی که تاریخ معاصر ایران را به ننگ و سیاهی آلوده است.
در برابر چنین مردم صبور و پُرتوانی فقط باید سر تعظیم فرود آورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر