۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

اردک شَل روحانی، آغاز فروپاشی سیاسی

- دو فرایند فروپاشی اجتماعی و اقتصادی، فرایند فروپاشی سیاسی رژیم را تقویت خواهند کرد. ممکن نیست یک چهارم جمعیت کشور در حلبی‌آبادها و بیغوله‌ها (رژیم اسم اینها را گذاشته «بدمسکن») زندگی کند و سیاست آن کشور به روال عادی‌اش ادامه پیدا کند. ممکن نیست رژیمی سرویسی را که چهل میلیون نفر از آن استفاده می کنند فیلتر کند و هیچ پیامدی بدین واسطه گریبانش را نگیرد.
- جمهوری اسلامی دوست و هم‌پیمانی قابل اتکا ندارد. همراهان جمهوری اسلامی مثل حزب‌الله لبنان و رژیم اسد و حوثی‌ها تنها انگل‌های دلارهای نفتی ایرانند و نه هم‌پیمان ایران.
- برجام مُرد چون توافقی نبود که منافع طرف‌ها را تامین کند. برجام نه متضمن منافع و امنیت ملی مردم ایران بود و نه متضمن منافع و امنیت ملی مردم امریکا.
- مردم ایران بعد از خروج ایالات متحده از برجام نباید نگران حمله‌ی نظامی باشند چون سیاست ترامپ تغییر رژیم با حمله‌ی نظامی نیست؛ تغییر رژیم با کمک فشارهای اقتصادی خارجی انجام خواهد گرفت چون رگ حیاتی رژیم شیرهای نفت و گاز است. براندازی رژیم اسلامی مثل همیشه موهبتی است که به مردم ایران تعلق دارد.

ترامپ پس از امضای خروج از برجام؛ ۸ مه ۲۰۱۸
کیهان لندن، مجید محمدی – اصلاح‌طلبان در دی ۹۶ به آخر خط وعده‌های توخالی و رژیم انتخاباتی «بد و بدتر» رسیدند.
آنها با قرار گرفتن در کنار ماشین سرکوب نشان دادند که وفاداری‌شان به ولی فقیه است و نه مخالفان و منتقدان وضعیت موجود. با پایان برجام (۵+۱) اعتدالگرایان (چپ و راست) نیز نمایش تنش‌زدایی قلابی‌شان را پایان یافته خواهند دید به ویژه وقتی تحریم‌های نفتی بازگردد. بدین ترتیب مهم‌ترین دستاورد روحانی با خروج ایالات متحده در حالت تعلیق قرار گرفت. در سه سال آینده دولتی که ادعا می‌کند مطالبات مردم را نمایندگی می‌کند یک اردک شَل خواهد بود بدون هیچ گونه سرمایه‌ی سیاسی.
در طرف مقابل روحانی نیز احمدی نژاد و دوستان قرار دارند که در پی اهداف خود در براندازی نظام تعجیل دارند. به همین دلیل روحانی بعد از خروج ایالات متحده از برجام هیچ سخنی مبنی بر خروج ایران از این توافق نگفت. خامنه‌ای نیز که گفته بود در صورت پاره شدن برجام توسط ایالات متحده آن را آتش خواهد زد این تهدید توخالی را اجرا نخواهد کرد چون روحانی بدون هماهنگی با وی از برجام اروپایی دفاع نمی‌کرد.
پایان توافق برجام و اصلاح‌طلبی به شکلی که آنها را می‌شناختیم، ناراضیان از سیاست داخلی و خارجی موجود در کشور را در یک صف قرار خواهد داد: گذر از بخش اعتدالگرا و اصلاحگرا و آماده شدن برای براندازی. البته ناراضیان ممکن است در شکل براندازی طرح‌های متفاوتی داشته باشند اما بسیار دشوار خواهد بود که دوباره بازگشته و از سیاست دلواپسان در حوزه‌ی خارجی و اصلاح‌طلبان ولایت‌محور در سیاست داخلی دفاع کنند. آنها دیگر نه گزینه‌ای دارند (برنامه‌ی توهمی اصلاح‌طلبانه در حوزه‌‌ی داخلی یا همان بدها) و نه امیدی (گشایش‌های اقتصادی وعده داده شده در حوزه‌ی خارجی).
مقامات جمهوری اسلامی تلاش کرده و خواهند کرد خروج ایالات متحده از برجام را رخدادی کم اهمیت جلوه دهند اما سرگیجه گرفتن آنها در سناریوهای واکنش به تصمیم ترامپ دقیقا از دستپاچگی آنها و گره خوردن برجام به شیشه‌ی عمر نظام حکایت دارد: از ماندن در برجام اروپایی (دیدگاه روحانی و وزارت خارجه) تا خروج از ان‌پی‌تی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) و شکستن بتون نیروگاه اراک (رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس). اینها بر خلاف ادعای روحانی به معنای «آمادگی در برابر همه‌ی سناریوها» است.
ترامپ پس از امضای خروج از برجام؛ ۸ مه ۲۰۱۸
از سخنان و مواضع مقامات جمهوری اسلامی در برابر خروج ایالات متحده از برجام هم تهدید به چشم می‌خورد، هم دلسوزی برای منافع «شیطان بزرگ» و هم بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت نشان دادن پیامدهای این اقدام: «ممکن است دو ماه یا سه ماه درگیر آن مشکل باشیم اما از آن عبور خواهیم کرد.» (حسن روحانی، ایسنا ۱۸ اردیبشهت ۱۳۹۷) اینها را نیز باید در کنار دیگر وعده‌های مقامات مثل عدم فیلتر نشدن شبکه‌های اجتماعی، رفع حصر، پایان گشت ارشاد و اشتغال قرار داد.
امید واهی به اروپایی‌ها
دولت‌های اروپایی ممکن است تلاشی برای تضعیف نظام انجام ندهند اما هنگامی که رژیم در سرازیری سقوط قرار گرفت نیز به داد آن نخواهند رسید. این فیلم را همه در تحولات لیبی دیده‌ایم. همانطور که بسیاری از اروپایی‌ها در برابر ارتش هیتلری می‌گریختند و با کمونیست‌های روسی هم در دوره‌ای پالوده می‌خوردند در این مورد نیز در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند اما پس از چندی وقتی قرار باشد حساب و کتاب‌هایشان را چک کنند حتی چپ‌ترین آنها در کنار ایالات متحده قرار خواهند گرفت. آنها وقتی در معرض تهدیدی قرار گیرند به یاد می‌آورند که باید به سراغ ناجی همیشگی بروند. غیر از آن مشخص نیست که دولت‌های اروپایی چگونه می‌خواهند منافع حاصل از داد و ستد با اقتصاد ۱۸٫۵ تریلیون دلاری ایالات متحده را با منافع اقتصادی ارتباط با اقتصاد ۴۰۰ میلیارد دلاری ایران تاخت بزنند.
از فروپاشی اجتماعی و اقتصادی تا فروپاشی سیاسی
فروپاشی اجتماعی ایران از اواسط دهه‌ی هشتاد آغاز شده و همچنان تداوم یافته است. آمار جرائم و حاشیه‌نشینی و کارتن‌خوابی و فقر و بیکاری چنین روندی را نشان می‌دهد. فروپاشی اقتصادی در دوران تحریم‌های نفتی کلید زده شد و حتی تزریق ۱۵۰ میلیارد دلار به حکومت توسط اوباما- به علت هزینه‌بر بودن مداخلات منطقه‌ای- نتوانست آن را به عقب بازگرداند. فساد، اتلاف و ناکارآمدی فراگیر و ساختاری شده است. دلار ۷۲۰۰ تومانی در کنار توقف طرح‌های عمرانی و تعطیلی کارخانه‌ها نشانه‌ی بسیار روشنی از فروپاشی اقتصادی هستند. وفادارترین مقامات حکومتی (مثل احمد جنتی) به وجود ایرانیانی که شب سر گرسنه بر زمین می‌گذارند اعتراف دارند. حکومت با چهل میلیون نانخور و حدود ۲۰۰ هزار مدیر رانتخوار حداکثر می‌تواند کشور را از این روز تقویمی به روز دیگر بکشاند. دو فرایند فروپاشی اجتماعی و اقتصادی، فرایند فروپاشی سیاسی رژیم را تقویت خواهند کرد. ممکن نیست یک چهارم جمعیت کشور در حلبی‌آبادها و بیغوله‌ها (رژیم اسم اینها را گذاشته «بدمسکن») زندگی کند و سیاست آن کشور به روال عادی‌اش ادامه پیدا کند. ممکن نیست رژیمی سرویسی را که چهل میلیون نفر از آن استفاده می کنند فیلتر کند و هیچ پیامدی بدین واسطه گریبانش را نگیرد.
محاسبه سود- زیان تداوم رژیم
امروز تداوم رژیم نه به نفع ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش است، نه به نفع قدرت‌های منطقه‌ای مثل ترکیه و اسرائیل و عربستان سعودی است و نه به نفع همسایگان ایران (از پاکستان و افغانستان تا آذربایجان و کردهای عراقی). سه کشور اروپایی صرفا از دیدگاه منافع اقتصادی خواهان تداوم برجام بوده‌اند. زیان تداوم رژیم از سود تداوم آن بیشتر شده است. تداوم رژیمی یاغی در جهت هیچ یک از اهداف سیاسی و اقتصادی قدرت‌های بزرگ و قدرت‌های منطقه‌ای نیست. حتی چین و روسیه نیز از سرنگونی رژیم ضرری را متحمل نخواهند شد که قابل جبران نباشد. جمهوری اسلامی دوست و هم‌پیمانی قابل اتکا ندارد. همراهان جمهوری اسلامی مثل حزب‌الله لبنان و رژیم اسد و حوثی‌ها تنها انگل‌های دلارهای نفتی ایرانند و نه هم‌پیمان ایران.
جمهوری اسلامی و موشک‌هایش؛ تهران ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۷
ترس‌های توهمی از پایان برجام
مخالفان تصمیم ترامپ می‌گویند خروج ایالات متحده از برجام باعث خواهد شد ایران نتواند به اقتصاد جهانی بپیوندند. اما چهار دهه از عمر این رژیم گذشته و رژیم هرگز در پی انجام چنین کاری نبوده است. از حرکت آن در چهار دهه گذشته می‌توان فهمید که در آینده نیز چنین عزمی وجود نخواهد داشت. پیوستن ایران به اقتصاد و جامعه‌ی جهانی هیچگاه در برنامه‌های جمهوری اسلامی نبوده است وگرنه به شیوه‌ی دیگری رفتار می‌کردند.
می‌گویند برجام جلوی مسابقه‌ی تسلیحات اتمی در منطقه را گرفته و می‌گیرد. برجام با دادن امکان بلندپروازی‌های منطقه‌ای به جمهوری اسلامی به مسابقه‌ی تسلیحاتی از جمله تسلیحات اتمی در خاورمیانه دامن زد و جلوی آن را نگرفت. برجام تضمین‌کننده‌ی عدم دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای نیز نبوده و نیست. تنها خوش‌باوران و خوش‌خیالان با فتوای کسی که هر روز دروغ می‌گوید خام می‌شوند.
می گویند پایان برجام بر رنج ایرانیان خواهد افزود. مسئول رنج‌های مردم ایران حکومت آن و سیاست‌هایش است و نه خروج ایالات متحده از یک توافق.
می‌گویند خروج ایالات متحده مردم را در برابر غرب و پشت سر رژیم متحدتر خواهد کرد. قائلان به سیاست خشنودسازی جمهوری اسلامی چهار دهه است که این سخن بی اساس را تکرار می‌کنند که مخالفت دولت‌های خارجی با جمهوری اسلامی یا فشار بر آن مردم را پشت سر رژیم بسیج می‌کند اما تظاهرات سراسری دی‌ماه ۹۶ یک سال بعد از روی کار آمدن ترامپ این سخنان شعبده‌بازانه را باطل کرد.
می‌گویند برجام در جهت صلح در منطقه است. برجام در سه سال گذشته هیچ تاثیری بر ایجاد صلح و ثبات در منطقه، میانه‌روی حکومت، ورود جمهوری اسلامی به جامعه‌ی بین‌المللی، و پیشگیری از مسابقه‌ی اتمی در منطقه نداشته و در آینده هم نخواهد داشت. کسی به برجام و توافق میان اوباما و خامنه‌ای اعتماد ندارد. گروه‌هایی که امروز در مخالفت با ترامپ از مداخلات منطقه‌ای جمهوری اسلامی انتقاد می‌کنند هفت سال در برابر این مداخلات سکوت کرده بودند. خروج ترامپ از برجام دهان آنها را باز کرده است.
می‌گویند تنها روش حل مشکلات با ایران دیپلماسی و مذاکره است. رژیم ایران یک رژیم عادی نیست که مقابله با آن تنها با روش‌های دیپلماتیک ممکن باشد. تنها در سایه تهدید دائمی است که رژیم‌های یاغی دست از یاغیگری بر می‌دارند. راه حل نهایی نیز براندازی این رژیم‌هاست؛ نخست از راه‌های غیرخشونت‌آمیز و اگر ممکن نبود با واکنش به آنها در مواردی که دست به خشونت می‌زنند.
چرا برجام مرد؟
اول به این دلیل که توافقی نبود که منافع طرف‌ها را تامین کند. برجام نه متضمن منافع و امنیت ملی مردم ایران بود و نه متضمن منافع و امنیت ملی مردم امریکا. در ایران مردم و رسانه‌ها حق ندارند در حوزه‌ی سیاست خارجی نظر بدهند و حتی در دوران بیعت نیز سیاست خارجی همه‌ی نامزدهای شواری نگهبان یکی است اما در ایالات متحده مردم نامزدی را انتخاب کردند که منافع و امنیت ملی آنها را تامین کند. طبیعی است که وقتی یک طرف در آن منفعتی نبیند از آن خارج می شود.
دوم به این دلیل که این توافق هم مثل بسیاری از دستاوردهای اوباما بر اساس نظر و خواست رئیس دولت بدون توجه به نظر کنگره به پیش برده شده بود. اگر این توافق در کنگره به تصویب رسیده بود به این راحتی نمی‌شد آن را لغو کرد و البته اگر سر و کارش به کنگره می‌افتاد حتما به انجام نمی‌رسید.
و سوم آنکه برجام هیچ ساز و کاری را برای کنترل برنامه‌های پیوسته به برنامه‌ای اتمی مثل برنامه‌ی موشکی پیش‌بینی نکرده بود و و همین نقائص مایه‌ی مرگ آن شده است. اروپایی‌ها نیز وقتی قرار باشد خود با این قرارداد منافع و امنیت‌شان را تامین کنند و بُرد موشک‌های جمهوری اسلامی به آنها برسد و تهدید شوند حتما در آن تجدید نظر خواهند کرد.
براندازی موهبتی است که به مردم ایران تعلق دارد
فروش نفت رگ حیاتی جمهوری اسلامی است: تا فروش نفت ادامه دارد تروریسم، مداخلات خارجی، برنامه‌ی اتمی و دو ماشین سرکوب و تبلیغات حکومت ادامه حیات می‌دهند. درآمد نفتی کشور عمدتا هزینه‌ی اینگونه امور می‌شود و نه رفاه حال مردم ایران. کسانی که از ادامه‌ی فروش نفت جمهوری اسلامی با مخالفت با تحریم‌ها دفاع می‌کنند از تزریق سالانه ده‌ها هزار میلیارد تومان به دیوان‌سالاری دینی و ده‌ها میلیارد دلار به دیوان‌سالاری نظامی رژیم دفاع می‌کنند. از عادی ساختن روابط اقتصادی و سرمایه‌گذاری خارجی تنها دیوان‌سالاری نظامی و امنیتی در کنار دیوان‌سالاری دینی بهره می‌برند و نه مردم عادی. سهم مردم عادی در هر شرایطی فقر و تورم و بیکاری بعلاوه‌ی تحقیر و تبعیض هر روزه است. در حوزه‌ی سیر شدن شکم‌ها نیز رژیم مدعی خودکفایی گندم است. در این حال بود و نبود برجام چه تفاوتی به حال آنها می‌کند؟! اما نبود برجام کاست حکومتی را مورد تهدید قرار می‌دهد.
بلافاصله بعد از اعلام ترامپ مبنی بر خروج ایالات متحده از برجام، ترس‌محوران و ضدامپریالیست‌ها شروع کردند به جنگ‌طلب خواندن مخالفان برجام و ترساندن مردم از جنگ و بمب و حرف‌های بی‌اساسی مانند اینکه: امریکا نجات‌بخش مردم ایران نخواهد بود. ولی خروج ایالات متحده از برجام برای نجات مردم ایران نبوده است؛ برای مهار جمهوری اسلامی و کاهش مخاطرات امنیتی آن برای دنیاست که البته مردم ایران را نیز شامل می‌شود. مردم ایران بعد از خروج ایالات متحده از برجام نباید نگران حمله‌ی نظامی باشند چون سیاست ترامپ تغییر رژیم با حمله‌ی نظامی نیست؛ تغییر رژیم با کمک فشارهای اقتصادی خارجی انجام خواهد گرفت چون رگ حیاتی رژیم شیرهای نفت و گاز است. براندازی رژیم اسلامی مثل همیشه موهبتی است که به مردم ایران تعلق دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر