۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

بیم و امیدهای اعتصابات پراکنده بازاریان

- اعتصاب در بازار تهران در چند شهر بزرگ ایران در اعتراض به افزایش نرخ ارز رخ داده است.
- بازاریان نتوانستند طی روزهای گذشته به انسجام و نقطه نظر مشترک و موثری درباره اعتصاب فراگیر برسند.
- بازاریان تا امروز مجبور به حرکت در راستای مسیر حکومت بودند تا بتوانند حیات اقتصادی خود را حفظ کنند و این موضوع یکی از آفت‌های بخش بزرگی از بازار در ایران به شمار می‌رود.
- اعتصاب در بازار با هر هدف و انگیزه‌ای که صورت گیرد، از سوی مردم به عنوان اعتراض به دولت و جمهوری اسلامی ارزیابی می‌شود.

اعتصاب بازار دانشجو در مشهد؛ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت
اعتصاب بازاریان تهران و چند شهر دیگر ایران از جمله مهمترین اتفاقات کشور در هفته گذشته بود. این اعتصاب‌ها از  بازار عباس‌آباد تهران آغاز شد و به بازارهای علاءالدین تهران، بازار بزرگ تهران، بازار کویتی‌های تهران و بازار پوشاک و بازار طلافروشان مشهد و بازار طلافروشان شهرهای اهواز و اردبیل رسید.
پیشتر و از یک ماه پیش بازاریان شهر بانه در اعتراض به بسته شدن بازارهای مرزی همچنان در اعتصاب بسر می‌برند و نه تنها برخوردها و فشارهای نیروهای امنیتی علیه کسبه این شهر موجب شکستن اعتصاب نشده بلکه در این مدت در بازارهای چند شهر شمال غرب کشور از جمله شهرهای مریوان، مهاباد، سردشت، پیرانشهر و جلفا نیز، مانند بانه، در اعتراض به بسته شدن بازارهای مرزی اعتصاب‌های پراکنده رخ داده است.
اعتصاب برای اشتغال و همدلی
البته اعتصاب بخشی از بازار در تهران نه به خاطر مطالبات کسبه‌ی بانه و دیگر شهرهای مرزی شمال غرب ایران بلکه به دلیل نوسانات شدید نرخ ارز و در اعتراض به روند افزایشی بهای دلار و زیانی بوده که به بازاریان وارد می‌شود.
هر چند اعتصاب بازاریان در نفس خود از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و از نظر تاریخی نیز «اعتصاب بازار» نقشی مهم در تحولات معاصر کشور داشته است اما وضعیت سیاسی- اقتصادی کنونی ایران و انگیزه‌های بازاریان برای اعتصاب و اثری که آنها و اعتصابشان می‌تواند بر روند تحولات سیاسی در ایران بگذارد قابل تأمل است.
اعتصاب در بانه و کشیده شدن آن به چند شهر دیگر تا کنون بدون پاسخگویی مسئولان باقی مانده است اما اتحاد و همدلی بازاریان این شهر با یکدیگر و از آن مهمتر با کولبران زحمتکشی که امکان دیگری برای تأمین زندگی خود ندارند، اثر مثبتی بر افکار عمومی گذاشته و توانسته پتانسیل مثبتی برای حرکات اعتراضی در این شهرها ایجاد کند. این همدلی موجب شده حکومت بیش از پیش احساس خطر کند و به برخورد امنیتی با مغازه‌دارانِ اعتصابی و همچنین قطع کردن چند روزه اینترنت در بانه متوسل شود.
اعتصاب در بانه یک ماه است که ادامه دارد
اعتصاب پس از محاسبه سود و زیان
در مقابل اما به نظر می‌رسد در اعتصاب هفته جاری تهران و چند شهر بزرگ دیگر، بازاریان آمادگی یا انگیزه لازم برای پیوستن به این اعتصاب و همراهی با دیگر همکاران معترض خود را نداشتند. این اعتصاب با فراخوانی از سوی برخی بازاریان که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد از روز دوشنبه، ۲۴ اردیبهشت و از بازار عباس‌آباد تهران آغاز شد. طراحان این اعتصاب که از چند روز پیشتر با راه‌اندازی گروهی در تلگرام و دعوت از بازاریان شهرهای مختلف برای عضویت در این گروه تلاش داشتند همزمان با آغاز اعتصاب و بسته شدن مغازه‌ها در مسجد شاه تهران به اعتراضات خود ابعاد وسیع‌تری بدهند در این امر موفق نشدند.
شاید بتوان گفت برخوردهای امنیتی جمهوری اسلامی که بدون هیچ ملاحظه و انعطافی کمر به حذف هر شخص و جریان مخالف و منتقد می‌بندند از یک سو و نقشه‌های گوناگون تیم‌های امنیتی نظام برای نفوذ میان گروه‌ها و جریان‌های منتقد و مخالف از سوی دیگر موجب شده است که بازاریان نتوانند طی روزهای گذشته به انسجام و نقطه نظر مشترک و موثر درباره اعتصاب برسند.
در همین حال تعداد کمی از بازاریان موافقِ اعتصاب به دلیل نوسانات ارزی، انگیزه‌ی آن را دارند که با اعتراض خود بر تحولات سیاسی کشور نیز تأثیر بگذارند. اگر صد سال پیش گران شدن قند و شکر به علت جنگ ژاپن و روسیه در خاوردور و فلک شدن چند بازاری به دست علاء الدوله حاکم تهران موجب اعتصاب سراسری بازاریان و پیوستن آنها به مشروطه‌خواهان و زمینه‌ساز وقوع انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس ملی شد، اما به نظر نمی‌رسد بازاریان ایران پس از ۴۰ سال فعالیت در سایه‌ی «برکات» نظام جمهوری اسلامی، در حال حاضر چنین پتانسیل و همچنین درکی را از شرایط سیاسی و اقتصادی داشته باشند که در نظامی که موجبات رونق تولید و کار را فراهم آورد، مصرف  و بازار نیز بیش از هر زمانی رونق می‌یابد.
اعتصاب بازار تهران؛ ۲۴ اردیبهشت ۹۷
تا پیش از انقلاب اسلامی بازاریان از جمله به این دلیل بخشی پویا و مطالبه‌گر به نظر می‌رسیدند که «سرمایه‌داری صنعتی‌» و تولید مدرن را در تضاد با منافع بازار سنتی می‌دیدند. جمهوری اسلامی با ضربه‌ی اساسی به بخش خصوصی و سرمایه‌داری صنعتی و بورژوازی نوپای ایران، بازار سنتی را که عمدتا بر «معامله» و «خرید و فروش» و «دلالی» و «واسطه‌گری» تکیه دارد تقویت کرد بدون آنکه تولید داخلی بتواند منبعی برای تغذیه‌ی این بازار باشد! واردات جای تولیدات داخلی و رانت‌خواران و گروه‌های مافیایی وابسته به حکومت در نقش واردکنندگان، جای سرمایه‌داران مولد را گرفتند. یکی از نتایج اینکه با نوسانات نرخ ارز و سیاست‌های اقتصادی ویرانگر، بازار سنتی هم از  نفس می‌افتد. در چنین شرایطی هیچ پیوندی با روحانیت و حکومت دینی به کار بازار و بازاریان نمی‌آید! بازار سنتی هراندازه هم که مذهبی باشد و مؤمن، نهایتا بر اسکناس سجده می‌کند! حمایت و پیوستن‌اش به انقلاب اسلامی نیز نه برای ایمان، که عین ملایان، به خاطر نقشی بود که با شکل گرفتن مناسبات نوین در حال از دست رفتن بود.
در تمام چهل سال گذشته، این بازار در برابر رویدادها و فراز و نشیب‌های اجتماعی بی‌اعتنا و به فکر جیب خود بود. از جنگ، با احتکار سود کلان برد. نقش‌اش در حرکاتی مانند جنبش زنان و جنبش سبز، وارد کردن چادر سیاه و پارچه سبز بود! این بازار در برابر سرکوب و اقدام ضدبشری جمهوری اسلامی، صدایش در نیامد. در هر بحران اقتصادی، اول از همه جیب خود را پر کرد. این محاسبه‌ی سود و زیان، همواره بازاریان مخالف و منتقد شرایط کنونی را که دورنگرتر هستند و بقای بازار را در رونق سیاسی و اجتماعی کشور می‌بینند، به صورت اقلیت اندکی در مقابل اکثریتی از بازاریان قرار داده است.
ارز با کسی شوخی ندارد
این روزها اما لگام‌گسیختگی نوسانات ارز و رکود شدید موجب شده تا «بازار» به مثابه یک کلیت در خطر قرار بگیرد. در حالی که ممکن است افزایش قیمت‌ها به نفع بازاریان به نظر برسد اما  رکود، کسب و کار آنها را از رونق می‌انداخته و با کاهش ارزش پول ملی، سرمایه‌ی آنها ارزش خود را از دست می‌دهد.
اعتصاب‌های پراکنده هفته گذشته در واقع نخستین واکنش‌ها به خطر از دست رفتن سرمایه‌های بازاری بود. اما به دلیل ریشه‌های متقابل بازار و حکومت در یکدیگر، و در خلاء سرمایه‌داری صنعتی و بخش خصوصی قوی، آن همدلی و پیوستگی که بین کارگران و کارمندان و بازنشستگان و مالباختگان و دیگر قشرها و طبقات جامعه وجود دارد، در میان بازاریان دیده نمی‌شود.
در این میان، با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌های پیشین و این احتمال که تحریم‌های جدیدی از سوی آمریکا و اروپا به دلیل فعالیت موشکی جمهوری اسلامی به لیست بلند تحریم‌های بازگشته اضافه خواهد شد، وضعیتی نگران‌کننده در بازار ایجاد کرده است. در حال حاضر هیچ چشم‌اندازی وجود ندارد که به بازاریان برای حفظ سرمایه‌های آنها اطمینان دهد. بی‌اعتمادی و عدم اطمینان همواره یکی از علل اعتراضات اجتماعی است که بازار نیز از آن مستثنی نیست.
گفتنی است که اعتصاب و اعتراض در بازار نیز با هر هدف و انگیزه‌ای که صورت گیرد، از سوی مردم  و افکار عمومی به حساب مخالفت با دولت و نظام جمهوری اسلامی نوشته می‌شود! اما نظام که مدت‌هاست اعتراضات پیوسته‌ی کارگران و بازنشستگان و مالباختگان و آموزگاران و دانشجویان را در مقابل خود دارد، بازاریان را به عنوان معترضان بی‌خطر در برابر خود می‌بیند حال آنکه اتفاقا به دلایل یادشده در بالا، اگر بازاریان برای حفظ سرمایه‌ و آینده‌ی خود به توافق و همدلی برسند، دامنه‌ی تأثیری که بر جامعه و همچنین حکومت می‌گذارند، پیش‌بینی‌ناپذیر است. از همین رو، اعتصابات فراگیر در بازار می‌تواند جمهوری اسلامی را که زمانی بند نافش به بازاریان بسته بود، به زانو درآورد.

روشنک آسترکی [کیهان لندن شماره ۱۶۱]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر