۴ خرداد ۱۳۹۷

خطاهای حرفه‌ای و سانسور در رسانه‌های دولتی فارسی‌زبان خارج کشور

کیهان لندن، مجید محمدی – برنامه‌ی «پرگار» در بی‌بی‌سی فارسی بعد از یک دهه انتقاد بسیاری از ایرانیان از تازه‌واردان به جمع رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور (در ده سال گذشته) برنامه‌ای را به این موضوع اختصاص داد با تمرکز بر بی‌بی‌سی فارسی.

در این برنامه برخی از مشکلات حرفه‌ای این رسانه‌ها مطرح شد اما به دلیل کمبود وقت و محدود بودن تعداد مهمانان (که امری طبیعی است) بسیاری از مطالب ناگفته ماند. طنز جالب برنامه این بود که یکی از مهمانان (سردبیر کیهان لندن) از وزن بیشتر اصلاح‌طلبان در بی‌بی‌سی فارسی سخن می‌گفت و مجری برنامه با دادن وقت زیادی به اصلاح‌طلبان در ایران (بدون حضور در برنامه اما با پخش و قرائت ادعاهای آنان) در انتقاداتی که بر بی‌بی‌سی فارسی وارد می آورند نیز این نظر را اثبات کرد! گویی برنامه برای پاسخ به انتقادات آنان بود و نه انتقادات دیگر.
در این نوشته تلاش می کنم بحث آن برنامه را تکمیل کنم.
چگونگی انتخاب و تصفیه کادر
تیم‌های خبرنگاری و ویراستاری بی‌بی‌سی فارسی، رادیو فردا و صدای آمریکا و دیگر رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور اکثرا بر اساس رقابت شفاف و آزاد میان افراد خواهان شغل (با دادن آگهی و فرایند مصاحبه توسط تیم حرفه‌ای انتخاب کننده) انتخاب نشده‌اند. به عنوان کسی که هر روز این رسانه‌ها و سایت‌های شغل‌یابی مربوطه را دنبال می‌کرده‌ام مشاهداتم نشان می‌دهند که تعداد موقعیت‌های شغلی‌ای که بر اساس آگهی پر شده‌اند بسیار معدود بوده‌اند. تنها در شرایطی که این رسانه‌ها زیر ذره‌بین بوده‌اند (مثل رادیو فردا در دوران ترامپ) برخی از مشاغل با دادن آگهی اعلام شده‌اند؛ البته دلیل نمی‌شود که بر اساس مراجعه‌کنندگان آن آگهی‌ها هم تصمیم گرفته شده باشد. روابط محفلی و خویشاوندی‌ که در ایران بر فضای کاری رسانه‌ها حاکم است در انتخاب همکاران این رسانه‌ها نیز نقش تعیین‌کننده بازی می‌کند. همین موضوع حاکمیت جریان‌های سیاسی خاصی را بر این رسانه‌ها تضمین کرده است. وقتی تیم همکاران پیش‌بینی‌پذیر باشند طبعا محتوا و جهت‌گیری و مهمانان برنامه‌ها نیز پیش‌بینی‌پذیر می‌شوند. یکی از دلایل کمبود تنوع کادر و مهمانان از حیث آرا و عقاید و جهت‌گیری‌ها همین فرایند غیررقابتی و غیرشفاف انتخاب همکاران است.
صدای آمریکا برای استخدام سردبیر خود (کارمند سابق بی‌بی‌سی فارسی) آگهی منتشر نکرد. این موضوع را در مورد بی‌بی‌سی فارسی هم مشاهده کرده‌ایم. یک باره سردبیر صدای آمریکا صرفا بر اساس نزدیکی به جریان لابی جمهوری اسلامی انتخاب شد چون دولت اوباما می‌خواست با جمهوری اسلامی قرارداد هسته‌ای امضا کند. اتفاقا بلافاصله همه‌ی کسانی که آشکارا با قرارداد هسته‌ای مخالف بودند از این رسانه به دلایل مختلف کنار گذاشته شدند. هیچکدام از این افراد به دلایل حرفه‌ای یا اخلاقی کنار گذاشته نشدند.
اتفاقا جالب است فردی که به دلایل حرفه‌ای (آزار جنسی به شهادت علی جوانمردی) از صدای آمریکا اخراج شد بعدا به دلیل ارتباط و نزدیکی به لابی جمهوری اسلامی و خویشاوندی با یکی از کارکنان در رادیو فردا برنامه‌ی هفتگی گرفت. تشویق مخاطبان به شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی از نکات قابل توجه درپرونده‌ی رسانه‌ای این فرد است. برادر وی تهیه‌‌کننده‌ی برنامه‌های تاریخی در رادیو فردا بوده و داستان قلابی کودتا در سال ۱۳۳۲ را نشر می‌داده است (در رسانه ای که با مالیات شهروندان آمریکایی اداره می‌شود؛ ادعای یک وزیر خارجه‌ی ابله- مادلین آلبرلیت- که رئیس جمهوری آمریکا را فاشیست می‌نامد ارزش تاریخی ندارد). کودتا یعنی براندازی یک حکومت توسط نظامیان و نه برکناری نخست وزیر توسط شاه که از اختیارات قانونی وی بوده است. چپ‌ها انتخاب احمدی نژاد را در سال ۱۳۸۸ هم کودتا می‌نامیدند در حالی که این یک جریان عادی بر اساس نظارت استصوابی و مهندسی انتخابات در جمهوری اسلامی بود و نه کودتا.
استخدام همسران کادر، برادران آنها و دوستان و هم‌محفلی‌ها از نقاط تاریک در کارنامه‌ی رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور است. این فسادی است که روزی باید مورد توجه قرار گیرد البته اگر روابط محفلی و سیاسی بگذارد. همچنان که در بسیاری از دانشگاه‌های ایالات متحده نیز رایج است استخدام و به کار رفتن بیش از یک عضو از یک خانواده باید در رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور ممنوع شود.
شکلات رسانه‌ای
رسانه‌ای که بر اساس موازین حرفه‌ای عمل می کند همکاری مستمر با خود را به شکلات و هدیه و جایزه تبدیل نمی‌کند. در این حال دیپلماتی که از جمهوری اسلامی فاصله می‌گیرد (و از ستایش‌کنندگان ظریف وزیر امور خارجه‌ی دروغگوی دولت روحانی نیز هست) صرفا به دلیل جدا شدن از حکومت به تحلیلگر و یادداشت‌نویس دائمی تبدیل نمی‌شود. کار ایشان قابل تقدیر است که از نظام سرکوب بریده است اما این تقدیر با تبدیل شدن به تحلیلگر رسانه‌ای قابل پاداش نیست. همانقدر که همکاری مستمر با دیپلمات کناره‌‌گیری کرده به عنوان یادداشت‌نویس، غیر‌حرفه‌ای است به کار گرفتن فعالان سیاسی در رسانه‌ها نیز صرفا به دلیل زندانی شدن در جمهوری اسلامی غیرحرفه‌ای است. فعالیت رسانه‌ای یک حرفه و تخصص است و با شهرت سیاسی یا مظلوم واقع شدن مشروعیت پیدا نمی‌کند. متاسفانه همانطور که مقامات جمهوری اسلامی کار در رسانه‌ها را یک حرفه تلقی نمی‌کنند و به سرعت به مدیر مسئول و سردبیر و یادداشت‌نویس تبدیل می‌شوند مقامات رسانه‌ای در خارج از ایران نیز چنین تصوری دارند.
توازن قلابی
انتخاب گروهی از افراد که هیچگاه سابقه‌ی فعالیت حرفه‌ای رسانه‌ای نداشته‌اند برای ایجاد توازن، یک اقدام غیرقابل توجیه است. بی‌بی‌سی و رادیو فردا و صدای آمریکا کسانی را به عنوان طرفدار جمهوری اسلامی و ایجاد توازن یا جذابیت به برنامه‌هایشان دعوت می‌کرده‌اند که خودشان خالق چهره‌ی رسانه‌ای آنها بوده‌اند! به همین دلیل این چهره‌ها مدام آمده و رفته‌اند و در نهایت به تحلیلگر روزنامه‌ی کیهان تهران تبدیل شده‌اند (شهرت از شما، بهره‌برداری از کیهان تهران). علی علیزاده یکی از این نمونه‌هاست که بعد از فاصله گرفتن رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور از وی، انتشار دیدگاه‌هایش مدام در کیهان تهران و تلویزیون جمهوری اسلامی دیده می شود. او روزی مهمان رادیو فردا، بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا بوده است. اگر ایشان تحلیلگری حرفه‌ای و آشنا به مسائل ایران بود چرا حذف شد؟
استقلال رسانه‌ای
بن رودز یکی از مشاوران اوباما در دوران مذاکرات هسته‌ای در مورد مهندسی رسانه‌های آمریکا برای فروش توافق هسته‌ای می گوید: «آنها چیزهایی را می‌گفتند که ما برای گفتن به آنها داده بودیم.» او روابط بسیار نزدیکی با رسانه‌ها در دوران اوباما داشت. رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور نیز همان مطالب واشنگتن پست و نیویورک تایمز و سی‌ان‌ان و دیگر رسانه‌های متمایل به چپ را که کاملا در جیب دولت اوباما بودند قرقره می‌کردند بدون آنکه منبع آنها را جستجو کنند. بعد از آشکار شدن فریب‌ها و کارهای پشت پرده‌ی اوباما نیز تلاشی برای اطلاع‌رسانی انجام ندادند (مثل آزادی ۱۸ نفر از قاچاقچی‌ها علاوه بر تعداد یادشده یا تعطیل کردن پروژه‌ی کاساندرا).
دولت بوش جنگ با عراق را اینگونه به مردم آمریکا فروخت و دولت اوباما قرارداد هسته‌ای با حکومت ایران را. اوباما در هشت سال ریاست جمهوری‌اش کاملا از این گفتمان که انتقاد از او انتقاد از آفریقایی‌تبارهاست (پس نژادپرستی است) استفاده کرد. هیچ کدام از رسانه‌ها بجز فاکس نیوز نگرش انتقادی به دولت اوباما نداشت. کاری که رسانه‌های چپ با دولت ترامپ کرده‌اند در دوران اوباما فراموش شده بود. وقتی رسانه‌ها نگرش انتقادی نداشته باشند به راحتی توسط دولت‌ها، به ویژه اگر هزینه‌هایشان را بپردازند (مثل رادیو فردا و بی‌بی‌سی فارسی) دستکاری و مهندسی می‌شوند. چپ‌ها استاد اینگونه مهندسی‌ها در دنیا هستند و اسلامگرایان نیز از آنها بسیار آموخته‌اند.
سانسور
در ۱۸ سالی که در خارج از ایران زندگی می‌کنم با ده‌ها وبسایت و رادیو و تلویزیون فارسی‌زبان همکاری کرده‌ام. وبسایت گویا (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵)، تلویزیون اندیشه (۲۰۰۹ تا کنون)، رادیو بین‌المللی فرانسه، تلویزیون و رادیو بی‌بی‌سی در برنامه‌های ضبط شده و وبسایت‌های گذار، تقاطع، چراغ آزادی و ده‌ها وبسایت دیگر هیچگاه سخنان و مطالب مرا سانسور نکرده‌اند. اما وبسایت بی‌بی‌سی فارسی، وبسایت رادیو فردا، رادیو فردا در برنامه‌های قبلا ضبط شده (برنامه «یک تصحیح کوچک»)، و وبسایت رادیو زمانه هم بسیاری از مطالب مرا رد کرده‌اند و هم بسیاری را سانسور. در مطالب رد یا سانسورشده نه واقعیتی خلاف گفته شده و نه به کسی توهین شده بود و نه کسی به خشونت و تنفر نژادی ترغیب شده بوده است. سانسور و رد مطالب، ناشی از اختلاف نظر با سردبیر و یکسویه‌نگری وبسایت بوده است و نه دلایل حرفه‌ای. با وبسایت رادیو زمانه هنگامی قطع رابطه کردم که در جریان جنگ غزه یکطرفه به اسرائیل حمله می‌کرد و وقتی دیدگاه انتقادی از فلسطینیان مطرح می‌شد منتشر نمی‌کرد. با صدای آمریکا هنگامی قطع رابطه شد که من داعش و جمهوری اسلامی را شبیه به هم معرفی کردم و مرا در فهرست سیاه خود قرار دادند. با رادیو فردا هم هنگامی عذر مرا خواستند که از سیاست‌های این رادیو در نوشته‌ای انتقاد کردم. البته سانسور در رادیو فردا همیشه جریان داشته است: از تغییر مطلب توسط سردبیر تا رد مطلب به دلیل انتقاد از جریان چپ آمریکایی، اروپایی و ایرانی.
چنانکه از الگوی بالا بر می‌آید کسانی که پیش از آمدن به خارج در مطبوعات داخل مشغول بوده‌اند به علت عادت داشتن به سانسور و خودسانسوری و بی‌توجهی به این موضوع که یادداشت نویسندگان بازتاب نظر آنهاست (این را در وبسایت رادیو فردا می‌گویند و باز هم سانسور می‌کنند) دستی در مطلب می‌برند یا مطالب را بدون توجیه حرفه‌ای رد می‌کنند. این کوله‌باری است که از نظام سانسور و محدودیت به ارث برده‌اند. سردبیر می‌تواند مطلبی را به دلایل حرفه‌ای رد کند یا از نویسنده بخواهد مطلبی را که نادرست است تغییر دهد اما نگرش خود را نمی‌تواند به وی تحمیل کند.
حقالزحمه برای کار رسانه‌ای
هرگاه در ده سال گذشته به انتقاد از رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور پرداخته‌ام گروهی در پاسخ به این نکته اشاره کرده‌اند که من از آنها حق‌الزحمه می‌گیرم، گویی گرفتن حق‌الزحمه یک جرم است! همه‌ی این موسسات دارای بودجه‌اند و به همه‌ی همکاران و میهمانانشان حق‌الزحمه می‌پردازند و این نه‌تنها کاری غیرعادی نیست بلکه باید چنین باشد. مگر کسانی که می‌نویسند و تحلیل می‌کنند باید ارث پدری داشته باشند یا زاهد و بی‌خانمان باشند؟ کار کردن برای یک موسسه و گرفتن حق‌الزحمه حق انتقاد از آن را سلب نمی‌کند. در این انتقاد، گویی انتقادکنندگان در موضع مدیران نامداراجویی قرار گرفته‌اند که از کارکنان قرادادی و آزاد خود انتظار دارند در مورد سیاست‌ها و تصمیمات سازمان خود دهان‌بسته باشند. فرد فارسی‌زبانی که گزارش مطلب مرا در کیهان لندن به معاون «رادیو آزاد» داده بود به وی گفته بود که «مجید محمدی نمی‌گوید از رادیو فردا حق‌الزحمه می‌گیرد» تا بدین طریق انتقاد مرا بی‌اعتبار سازد در حالی که یک دهه است از گرفتن حق‌الزحمه در رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور دفاع می‌کنم و آن را کاری نه تنها مشروع بلکه لازم می‌دانم. احساسات ملی داشتن یا انتقاد از سرکوب به معنای کار مجانی برای رسانه‌ها نیست. نمی‌توان بدون حق الزحمه کار حرفه‌ای کرد.
قبلا بارها در این مورد نوشته‌ام که حق همه‌‌ی کسانی که برای رسانه‌ها کار می کنند یا در آنها به عنوان میهمان حاضر می شوند گرفتن حق‌الزحمه است و کسانی که این را بیان نمی‌کنند یا ریاکاری می‌کنند یا آنقدر ثروت و درآمد دارند که نیازی برای گرفتن حق‌الزحمه برای حضور رسانه‌ای خود نمی‌بینند. حتی در یک مطلب مستقل این موضوع را شکافتم که اتهام «پول گرفتن» به گفتمانی تعلق داشت که می‌خواست همه را عوامل «دشمن خارجی» معرفی کند. امروز اکثر کسانی که در رسانه‌های دولتی فارسی‌زبان خارج کشور کار می‌کنند شهروند همان کشور هستند و از دولت خود دستمزد دریافت می‌کنند. آنقدر قضایا پیچیده شده که این «اتهامات» دیگر مسخره به نظر می‌آیند. و جالب است که این «اتهامات» را کسانی می‌زنند که خود حقوق‌بگیر رسانه‌های دولتی هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر