نزدیک به چهار دهه از استقرار حکومت اسلامی در ایران با وعده روی کار آوردن جمهوری در کشور میگذرد. جمهوری که البته پسوند اسلامی را همراه خود داشت.
حسن روحانی، هفتمین رییس این جمهوری اسلامی امروز در آستانه سالگرد ورود آیت الله خمینی به ایران در چهار دهه پیش و آغاز دورانی با نام «جمهوری اسلامی» از این میگوید که «ملت ایران، از جمهوریت و اسلامیت» رویگردان نخواهند شد.
سه دهه پس از مرگ بنیانگذار حکومت اسلامی در کشور، مردی که امروز روحانی بر سر مزارش از این گفته که عقیده داشت، صندوق رای باید مبنا باشد، به باور بسیاری مصادیق نقض این گفته اما فهرستی بلندبالا شده است.
چه در یک دهای که آیتالله خمینی خود زمام امور را بر عهده داشت و چه نزدیک به سی سالی که جانشین او، آیتالله خامنهای بر مسند امور است.
جایگاهی که ابتدا ولایت فقیه و سپس ولایت مطلقه فقیه خوانده شد و هنوز پس از سالیان به نظر تضادی ماهوی با جمهوریت نظام دارد.
مسندی که فرد شماره یک کشور با فاصله بسیار در قدرت با فرد شماره دوی کشور، رییس جمهوری متکی به رای مردم دارد و پارادوکسی بنیانی را با اصل جمهوریت پیش میگذارد: همیشه یک رای ورا و فرای رای مردم، حتی میلیونی وجود دارد: ولی فقیهای که قاانون ولایت مطلقهاش را به رسمیت میشناسد و حرف آخر، تصمیم آخر از آن اوست.
حتی آن جایی که مردم خشمگین و مستاصل پس از شائبه تقلب در انتخابات جنجالی سال هشتاد و هشت به خیابانها آمدند و خواستار بازشماری آراء شدند، هشدار داد غائله باید جمع شود و اعتراضها به هیچ جا نرسید مگر فرستادن شماری به زندان و حصر و ریخته شدن خون تعدادی دیگر چه در خیابان و چه در بازداشتگاه.
مردمی که این البته اولین و آخرین اعتراضشان در خیابان نبود و تنها دلیلشان هم: چهار دهه نظامی که با وعده رفع تبعیض و به ارمغان آوردن فضای باز سیاسی و رفاه اقتصادی روی کار آمده بود، به نظر در تمامی این عرصهها کارنامهای پرپرسش پیش رو گذاشته است:
شکاف وسیع طبقاتی و فشار اقتصادی کمرشکن بر قشر فرودست و حتی متوسط کشور، فساد اقتصادی و سیاسی عمده که تنها بخشی از آن در تسویه حسابهای سیاسی صاحبان قدرت در کشور رسانهای شده و میشود و فضای بسته سیاسی و زندانی شدن روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و حتی ستارهدار شدن دانشجویان بسیار جوان به دلیل اظهارنظرهای سیاسی حالا انبوهی از مصادیق تضاد با اصل جمهوریت را پیش روی نظام حاکم در ایران گذاشته است.
نظامی که حالا چهار دهه از استقرارش میگذرد و شهروندانی که غالبشان فرزندان همین دورانند، کمتر از یک ماه پیش در بسیاری از شهرهای کشور، از شمال تا جنوب به خیابانها آمدند و خشمگینانه تمام این مصادیق را فریاد کردند: آنها که به دشمن ناشناس خارجی نسبت داده میشوند اما تنها شهروندانی مستاصل هستند که دیگر نمیدانند، حتی حق ساده پوشش خود را که چهار دهه است از دست دادهاند، دیگر جز در کف خیابان از چه راهی باید مطالبه کنند.
صدای اعتراض این مردم شنیده خواهد شد؟
جمهوریت آیا با نظامی که شهروندان ایرانی برای گرداندن کشورشان میخواهند، مانوس خواهد شد؟ یا باز تنها نامی خواهد ماند مانعة الجمع با نام اسلامی، که برآیند افکار آرمانهای تنها بخشی از شهروندان است و نه همه آنها.
منو تو خبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر