۲۶ بهمن ۱۳۹۶

جنبش مردمى، پایه‌هاى لرزان رژیم اسلامی، و روضه‌هاى بى‌خاصیت تکرارى

کیهان لندن، مینو یگانه – برخى از ما روضه‌خوانى در خانه مادربزرگ را به یاد داریم. روضه‌خوان ماهى یک بار وقتى وارد منزل خانم بزرگ مى‌شد، «یاالله» مى‌گفت که خانم‌ها موهاى خود را بپوشانند زیرا او تنها نامحرم مجلس بود.
سپس براى چند دقیقه حاضران را به انجام کارهاى نیک و خیر مانند سر زدن به مسجد محل، برپایى روضه در خانه‌هاى خود، دادن پول خرد به گداى سر کوچه توصیه ‌مى‌کرد و ضمن آرزوى عاقبت به‌خیرى براى آنان از آنجا که حضور در چند منبر دیگر را تا هنگام غروب در برنامه داشت وارد اصل مطلب و بخش تراژدى روضه یعنى حوادث روز عاشورا در صحراى بى آب و علف کربلا می‌شد.
ماجراى قتل‌هاى هولناک آن روز و کشته شدن امام حسین و یاران او را به تصویر ‌مى‌کشید و از حضار ‌مى‌خواست یزید، معاویه و به خصوص شمر ذى‌الجوشن را لعنت کنند و وقتى صداى گریه خانم‌ها به اوج ‌مى‌رسید از آنها ‌مى‌خواست با دستمال یا گوشه چادر اشک‌هاى خود را پاک کنند.
سپس با فرستادن صلوات ختم مجلس را اعلام ‌مى‌کرد و پس از اعلام شماره تلفن خود براى کسانى که به روضه‌خوان نیاز دارند از جا برمی‌خاست و عزم رفتن ‌مى‌کرد. مادربزرگ هنگام خداحافظى «آقا» را تا دم در خانه بدرقه ‌مى‌کرد ۵ یا ١٠ تومان کف دست او ‌مى‌گذاشت.
آن روزها براى روضه‌خوان‌هایى که شماره تلفن خود را به زنان حاضر درجلسات روضه‌خوانى ‌مى‌دادند لطیفه‌هایى نیز ساخته شده بود مثلا  «آقا» آماده است تا زنان بیوه را از سر خیرخواهى و براى آنکه تنها نباشند به عقد موقت خود درآورد.
نوجوانان خانواده هر وقت از مادربزرگ‌ها ‌مى‌پرسیدند شما چطور ‌مى‌توانید براى اتفاقى که ١۴٠٠ سال پیش رخ  داده با صداى بلند گریه کنید جواب ‌مى‌شنیدند که روضه آدم را یاد عزیزان از دست رفته و مشکلات و گرفتارى‌هاى روزمره زندگى ‌مى‌اندازد و با ریختن اشک انسان سبک ‌مى‌شود.
خمینى، خامنه‌اى، امام جمعه‌ها و همه کسانى که در حوزه‌هاى علمیه پرورش یافته‌اند پیش از آنکه رهبر، رئیس جمهورى، نخست وزیر، نماینده مجلس، مدیرعامل، رئیس رادیو و تلویزیون، مدیرکل، استاندار، فرماندار، مقام امنیتى، بازجو، شکنجه‌گر، رئیس دادگاه و قاضى شوند مدت‌ها به منبر ‌مى‌رفتند و روضه ‌مى‌خواندند.
بعد از انقلاب و به ویژه  پس از روى کار آمدن على خامنه‌اى، آخوندهاى حکومتى در سخنرانى‌هاى خود مجیزگویان او را نماینده پروردگار بر روى زمین و نایب امام زمان معرفى ‌مى‌کنند و هنگام خواندن نماز و روضه به جاى صحبت از پیغمبر و امامان یا مشکلات مردم بیشتر پیرامون توانایى‌هاى خارق‌العاده، بصیرت استثنائى و قدرت عجیب پیش‌بینى رویدادهاى سیاسى جهان و هنرهاى بى‌نظیر او حرف ‌مى‌زنند تا حدى که امر بر خود خامنه‌اى که آخوندى است از جنس بقیه هم‌لباسانش با معلومات محدود حوزوى و مقدارى اطلاعات عمو‌مى ‌مشتبه شده و به همین دلیل از خیزش مردم که هر دو بار در ٨ سال گذشته با فریاد «مرگ بر خامنه‌اى» آغاز شده تحلیل‌هاى عامیانه و البته مغرضانه در سخنرانى‌هایش ارائه ‌مى‌دهد.
در صحبت‌هاى رهبر رژیم بعد از جنبش‌هاى اعتراضى اخیر که با بیش از یک هفته تاخیر ایراد شد همان‌طور که انتظار ‌مى‌رفت یک کلمه حرف به‌دردخور و تحلیل واقع‌بینانه وجود نداشت جز همان چرندیات نخ‌نما شده: آمریکا و انگلیس، اسرائیل و عوامل داخلى آنها نگران از نفوذ جمهورى اسلا‌مى ‌برغرب آسیا صبح تا شب در اندیشه براندازى ملت غیور ایران هستند.
خامنه‌اى، مقامات رژیم، امام جمعه‌هاى دست‌آموز، رؤساى سپاه و دیگر همفکران و همدستان او در این سال‌ها هرگاه از موفقیتى حرف زده‌اند مانند برجام و حضور در لبنان و سوریه آن را مدیون بصیرت و هوشمندى رهبر عظیم‌الشأن دانسته‌اند.
اما هر وقت به خاطر اختناق و سرکوب حاکم بر ایران، نبود آزادى‌هاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى، محرومیت دانشجویان معترض از تحصیل، به بند کشیدن منتقدین، اعدام نوجوانان زیر ١٨ سال، قطع دست و پاى سارقین خردسال، مورد اعتراض و سرزنش کمیته حقوق بشر سازمان ملل و دیگر نهادهاى بین‌المللى حقوق بشر قرار ‌مى‌گیرند آنها را توطئه‌هاى جهانى علیه مردم ایران قلمداد ‌مى‌کنند و رذیلانه تلاش دارند دائم به آنها بباورانند که تمام دنیا علیه آنان بسیج شده است.
خمینى، خامنه‌اى و همفکرانشان پیش از انقلاب ایراد ‌مى‌گرفتند چرا یکى از القاب محمدرضا شاه «سایه خدا» است اما بعد از انقلاب مقام نمایندگى خدا بر روى زمین و نیابت امام زمان را که مشاغلى است اجرایى حق مسلم خود دانستند و از اینکه مردم آنها را با این عناوین بخوانند نه خجالت ‌مى‌کشند و نه نگران روز قیامتى هستند که دائم دیگران را از آن ‌مى‌ترسانند.
مصباح یزدى نظریه‌پرداز و کارشناس تئورى ولایت مطلقه فقیه در این رابطه تا آنجا پیش ‌مى‌رود که خیلى قرص و محکم ادعا ‌مى‌کند رهبر جمهورى اسلا‌مى‌ کاملا در جایگاه امامان قرار دارد و هیچ‌کس را اجازه نیست در اجراى بى چون و چراى دستورات ایشان تردید به خود راه دهد.
گفتنى است که بسیارى از آخوندها درست مثل معرکه‌گیران خیابانى و مارگیرها با مردم حرف ‌مى‌زنند که از نمونه‌هاى دم دستى دیگر آن از آیت‌الله سعیدى نماینده خامنه‌اى در سپاه و احمد جنتى رئیس شوراى نگهبان ‌مى‌توان نام برد.
این سه در قرن بیست و یکم جمعیت ٨٠ میلیونى ایران را با نزدیک به ١۵ میلیون دانش‌آموز و دانشجو و میلیون‌ها انسان‌هاى تحصیل‌کرده و فرهیخته مرد‌مى ‌احمق به حساب ‌مى‌آورند و با سر هم نمودن چرندیاتى ادعا ‌مى‌کنند که خمینى و خامنه‌اى براى رهبرى واجد شرایطى کاملا برابر با امامان هستند و حتى چون در دورانى بهتر و پیشرفته‌تر زندگى ‌مى‌کنند و امکانات مناسب‌ترى در مقایسه با ١۴٠٠ سال پیش براى هدایت مردم در اختیار دارند، پس حرف زدن روى حرف آنها گناهى است نابخشودنى.
خامنه‌اى چند روز پیش در دیدار با کارکنان نیروى هوایى،  حرکت اخیر مردم جان به لب رسیده و متنفر از دیکتاتورى، سرکوب و اختناق مذهبى و قرون وسطایى ولایت مطلقه فقیه را توطئه رسانه‌ها و دولت‌هاى استعمارگر خارجى خواند. این در حالیست که جمهورى اسلا‌مى‌ این روزها خود به یکى از زشت‌ترین حکومت‌هاى استعمارى جهان تبدیل شده است که به بهانه دفاع از مظلومان با پول نفتى که کفاف هزینه‌هاى روزمره مردم خود ایران را نمى‌دهد به دنبال کشورگشایى و دست‌اندازى به خاک لبنان، سوریه، کردستان و یمن است.
خامنه‌اى در سخنرانى ٢٢ بهمن گفت جمهورى اسلا‌مى ‌روز به روز به هدف‌هاى خود نزدیک‌تر ‌مى‌شود. اگر چه تا ایده‌آل فاصله داریم اما دیر یا زود به آن مرحله خواهیم رسید.
وى در سخنان خود جز شعارهاى زنگ‌زده و از دور خارج شده خروشچف‌مانند و روضه‌اى خسته‌کننده و بدون محتوا حرف قابل شنیدنى به زبان نیاورد. ضمن آنکه حرکت اعتراضى چند هفته پیش مردم علیه دیکتاتورى هولناک رژیم ولایت فقیه در سراسر ایران را سوء استفاده بدخواهان و دشمنان رژیم از مشکلات مردم دانست.
خامنه‌اى پس از حوادث سال ٨٨ گفته بود این اتفاقات آنچه را که در طول ٣٠ سال در ارتباط با سرورى بر منطقه و نفوذ در جهان رشته بودیم پنبه کرد و به همین دلیل مسببان آن به هیچ وجه قابل بخشش نیستند و با وجود همه وساطت‌ها میرحسین موسوى نخست وزیر و از نزدیکان خانواده خود و مهدى کروبى رئیس مجلس خمینى را همچنان کینه‌توزانه در حبس خانگى نگه داشته است.
او حتى کسانى را نیز که آن حوادث را فتنه نخواندند از آتش کینه‌اش در امان نگذاشت مانند رفسنجانى و محمد خاتمى. البته سعیدى نماینده ولى فقیه در سپاه همان زمان گفت با‌ هاشمى ‌رفسنجانى چون طرفداران زیادى دارد نمى‌توان مانند دیگر مغضوبین رفتار کرد.
خامنه‌اى در سخنانى سراسر تبلیغ و شعارهاى اغراق‌آمیز در ٢٢ بهمن در مورد دستاوردهاى جمهورى اسلا‌مى‌ گاف هم  زیاد کرد. مثلا گفت مردم نسبت به سال‌هاى گذشته به مراتب انقلابى‌تر شده‌اند. استحکام و قوام انقلاب امروز بیشتر از اوایل سال‌هاى اول است. انقلابیون امروز ایستاده‌تر، آگاه‌تر و بصیرتر از اوایل انقلاب هستند.
هذیان‌گویى‌هاى خامنه‌اى البته ‌مى‌تواند نشان از سرگیجه‌ی او و وحشت از سقوط رژیم در آینده نزدیک  داشته باشد. او در شرایطى چنین شعارهاى استالینى ‌مى‌دهد که چند ماه پیش در جریان دیدار از حوزه علمیه قم گفت: هیچ‌گونه اثرى از انقلابیگرى در طلبه‌ها ندیدم در حالی که انتظار این است حوزوى‌ها انقلابى‌ترین افراد مملکت باشند. او از رئیس حوزه خواست در روش‌هاى آموزشى حوزه تجدید نظر شود.
وى چند ماه بعد نیز گفت شرایطى در کشور پیش آمده که ناچارم به بسیج و حزب‌الله اجازه دهم آتش به اختیار عمل کنند. این دستور عصبى و عجولانه که ناشى از عصبانیت و کلافگى او از اوضاع مملکت بود باعث دستپاچگى اطرافیان او شد و پس از ساعاتى اعلام شد منظور رهبر از این توصیه دست زدن به اعمال و رفتار فیزیکى نبوده بلکه ارشاد و راهنمایى زبانى بوده است!
به نظر ‌مى‌رسد این سال‌ها سر ولى فقیه بیشتر اوقات زیر برف بوده است درست مانند کبک‌ها در زمستان.
او از شروع جانشینى خود در جایگاه خمینى شاهد مهاجرت یا در واقع فرار میلیون‌ها ایرانى از هر راه و طریق از کشور بوده و شمار ایرانیان جلاى وطن کرده در دوران حکومت او از جمعیت بسیارى از کشورها بیشتر شده است.
در داخل ایران نیز ولى فقیه حتما از گسترش فحشا، کارتن‌خوابى و اعتیادى که دانش‌آموز، دانشجو و مهندس و دکتر را در خود به نابودى کشانده خبر دارد و ‌مى‌داند که دختران و زنان معتاد براى تامین مخارج اعتیاد، فرزند مشروع و نامشروع خود را که غالبا محصول تن‌فروشى است به بهاى نازل ‌مى‌فروشند.
او کاملا آگاه است که رژیمى ‌با چنین شرایط  و این درجه از بیزارى مردم نسبت به خود سرنوشتى متفاوت از هیتلر، استالین و صدام حسین نخواهد داشت.
از گفته‌هاى خامنه‌اى در سخنرانى اخیرش که باید آن را مغلطه‌اى آخوندى نامید این بود که گفت: قبل از انقلاب نه روشنفکران مردم را درک ‌مى‌کردند و نه مردم روشنفکران را! و به همین دلیل از ما خواستند حکومت را به دست بگیریم.
در واقع او سعى داشت بگوید مردم واقعى ایران آنهایى هستند که ما را براى اداره کشور ‌مى‌پسندند! نه تحصیل‌کرده‌ها و روشنفکران را. منظور خامنه‌اى لابد همان‌ها هستند که وقتى رهبر یکى از دستجاتى که به مقابل سفارت آمریکا برده شده بودند فریاد زد:  «گشاد گشاد راه نروید» آنها هم آن را به عنوان شعار تکرار کردند. آن شخص سپس فریاد زد: «گشاد گشاد راه نروید شعار نیست» راهپیمایان باز حرف او را به عنوان شعار تکرار کردند!
آنچه از سخنان ولى فقیه و دیگر حکومتگران وابسته به او به وضوح آشکار است تاثیر سنگین اتفاقات اخیر و دومین جنبش مرد‌مى‌ در فاصله‌اى کوتاه از رویدادهاى سال ٨٨ است.
قطعا شخص رهبر و سپاهیان و دیگر اطرافیان، همکاران و همدستان او به خوبى ‌مى‌دانند به پایان عمر رژیم سال‌هاى زیادى باقى نمانده.
وقتى موجودى مانند احمد جنتى که باید از او به عنوان نماد تحجر، واپسگرایى، دشمن آزادى و انسانیت نام برد در ٩٢ سالگى ‌مى‌گوید باید حرف مردم را شنید، ترس و وحشت از دچار آمدن به سرنوشت دیکتاتورى‌هایى که به زباله‌دان تاریخ سرنگون شده‌اند را در هر کلمه از سخنان او و بسیارى ازهم‌لباسانش به ویژه پس از علنى‌تر شدن اختلافات میان رئیس جمهورى، ولى فقیه و اردوگاه او و تصمیم روحانى براى برگزارى رفراندوم و موضع‌گیرى تند برخى از امامان جمعه  به این حرکت را  این روزها ‌مى‌توان به خوبى احساس کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر